اهداف دعوت:
* هدف اول: اقامه حجت الهی بر خلقش طوری که الله متعال میفرماید: ﴿رُّسُلٗا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِۚ﴾[النساء: ١٦٥].
«پیامبرانی که بشارتدهنده و بیمدهنده بودند، تا بعد از (آمدن) این پیامبران برای مردم بر الله حجتی نباشد و الله پیروزمند حکیم است».
* هدف دوم: انجام وظیفه دعوتگر و معذوربودن وی به درگاه الله متعال با عملینمودن امر دعوت و انجام آنچه بر او واجب است، طوری که الله متعال میفرماید: ﴿وَإِذۡ قَالَتۡ أُمَّةٞ مِّنۡهُمۡ لِمَ تَعِظُونَ قَوۡمًا ٱللَّهُ مُهۡلِكُهُمۡ أَوۡ مُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِيدٗاۖ قَالُواْ مَعۡذِرَةً إِلَىٰ رَبِّكُمۡ وَلَعَلَّهُمۡ يَتَّقُونَ١٦٤﴾[الأعراف: ١٦٤].
«و (به یاد آور) هنگامی را که گروهی از آنها (به گروه دیگر) گفتند: "چرا گروهی را اندرز میدهید که الله آنها را هلاک یا به عذاب شدیدی گرفتارشان خواهد کرد؟!" گفتند: «تا ما را نزد پروردگارتان عذری باشد، و شاید آنها تقوا پیشه کنند».
پس مقصد اولی که همان معذوربودن نزد الله متعال و انجام وظیفهشان است را مقدم دانستند.
* هدف سوم: به این امید که شخص دعوت شده، از این دعوت سود ببرد، و آنچه را سبب رهایی از عذاب الهی میباشد را قبول نموده و به سبب آن توفیق کسب اجر و ثواب را حاصل نماید. طوری که آیۀ ١٦٤ سورۀ اعراف به این امر دلالت دارد: ﴿وَلَعَلَّهُمۡ يَتَّقُونَ١٦٤﴾ «و شاید آنها تقوا پیشه کنند».
و دانستن مقاصد دعوت در صادرنمودن حکم بر مشروعیت وسایل دعوت امروزی کمک میکند، اگر این وسایل مقاصد دعوت را محقق سازد پس از وسایل مشروع به شمار میآیند.
و هر وسیلهای که در ذات خود موردی را حمل کند که شرعا ممنوع است؛ یا اینکه با استفاده از آن، فساد بزرگتری به بار میآید، پس این وسیله مقاصد دعوت را محقق نمیسازد و از وسایل مشروع شمرده نخواهد شد.
تفسیر آیۀ کریمه: ﴿ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِٱلۡحِكۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ...﴾[النحل:١٢٥] «با حکمت و پند نیکو (مردم را) به راه پروردگارت دعوت نما».
* دعوت دارای مراتب و درجههایی بوده که برخی از آنها بر برخی دیگر مقدم است؛ پس دعوت کسی که تنها با موعظه حسنه مفید واقع شود با وی نباید مجادله صورت گیرد، زیرا او دعوت را لبیک گفته مطیع ومنقاد حق میباشد و نزد او شبههای وجود ندارد که وی را از پذیرش حق باز دارد. پس فقط به او پند و تذکر داده میشود تا این تذکر برایش سود برساند.
و اما کسی که نزد او شبههای وجود دارد که وی را از پذیرش حق بازمیدارد، دعوت اینگونه افراد به مرتبه مجادله که همانا بحث و مناظره با روش نیکوتر است منتقل میشود.
* و اما برخورد با ظالمان و تجاوزکاران به گونهای است که آنها از کیفرهای بد ترسانده شوند تا موجب تخفیف شر آنها شود البته با درنظرگرفتن توان،حکمت و مصلحت شرعیای که از آن امیدی میرود.
* حکمت اصل و اساس مراتب دعوت است؛ و نظر به شرایط و مناسببودن هر حالتی از آن کار گرفته شود. چنانکه دلایل شرعی به این امر دلالت میکنند، و اینطور هم نیست که همیشه تدریج در نظر گرفته شود، بلکه اگر مصلحت ایجاب کرد شاید اصلاح با دست بر اصلاح با زبان مقدم شود. پس در مورد کسی که نرمی و ملایمت با وی مناسب بود باید از نرمی و ملایمت کار گرفت، و با کسی که جز شدّت روش دیگری در مورد او کارگر نمیشود شدت صورت گیرد.
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ جَٰهِدِ ٱلۡكُفَّارَ وَٱلۡمُنَٰفِقِينَ وَٱغۡلُظۡ عَلَيۡهِمۡ﴾[التوبة: ٧٣] «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن، و بر آنان سختگیر باش».
* اصل در دعوت نرمی و ملایمت است، و عموما روایاتی که از پیامبر ج مبنی بر شدت ایشان در نهی از منکر نقل شده است به خاطر عظمت و بزرگداشت یکی از حدود و یا حرمات الهی بوده است تا طرف مقابل را از انجام آن برحذر دارد و برایش بزرگی آنچه که مرتکب شده را بیان کند.
* در حقیقت شدت و سختگیری در دعوت، رحمت و عطوفت را دربر دارد. زیرا سبب این سختگیری و نصیحتکردن، هشداردادن به مخاطب از چیزی است که به دین او ضرر میرساند. از اینرو جایز نیست که شدت و سختگیری در دعوت به گفتار زشت و ناسزا بیانجامد و نه اینکه قصد ضرر رساندن به کسی که سزاوار آن نیست شود.