شرح اصول سه گانه اسلام شیخ محمد بن عبدالوهاب

فهرست کتاب

بستن راه‌ها و ذرائعی که منجر به دوستی با کفار می‌شود

بستن راه‌ها و ذرائعی که منجر به دوستی با کفار می‌شود

شریعت، دستاویز قرار دادن اموری را که به موالات کفار منجر می‌شود منع نموده است

* شریعت اسلام برای منع اموری که منجر به موالات کفار می‌شود آمده است، طوری که الله متعال از هم راز گرفتن آن‌ها نهی نموده است و می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةٗ مِّن دُونِكُمۡ لَا يَأۡلُونَكُمۡ خَبَالٗا وَدُّواْ مَا عَنِتُّمۡ قَدۡ بَدَتِ ٱلۡبَغۡضَآءُ مِنۡ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَمَا تُخۡفِي صُدُورُهُمۡ أَكۡبَرُۚ قَدۡ بَيَّنَّا لَكُمُ ٱلۡأٓيَٰتِۖ إِن كُنتُمۡ تَعۡقِلُونَ١١٨[آل عمران: ١١٨] «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از غیر خودتان (کافران)، (دوست و) محرم اسرار نگیرید، آن‌ها از هیچ نابکاری در حق شما کوتاهی نمی‌کنند. آن‌ها دوست دارند که شما در رنج و زحمت باشید. به راستی دشمنی از دهان (و زبان)‌شان آشکار شده ‌است، و آنچه سینه‌هایشان پنهان می‌دارد؛ بزرگ‌تر است، بی‌شک ما آیات و نشانه‌های (دشمنی آنان) را برای شما بیان کردیم، اگر بيندیشيد».

* همرازگرفتن کافران، سبب انس و الفت با آن‌ها شده و بالاخره منجر به مشورت‌گرفتن از آن‌ها می‌شود و از امور محرمانه و اسرار دین اسلام مطلع می‌شوند، لیکن این موارد موالات نیستند، بلکه ذریعه و وسیله منجرشدن به موالات هستند، و میان آن دو، تفاوت وجود دارد، و قطعا الله متعال مؤمنان را که این آیه در شأن آن‌ها نازل شده است به داشتن ایمان مخاطب قرار داده است.

* ابن اسحاق از ابن عباس  ب روایت نموده که فرمود: عده‌ای از مسلمانان با عده‌ای از یهود ارتباط داشتند، چون میان‌شان در دوران جاهلیت همسایگی و عهد و پیمان وجود داشت، پس الله متعال درباره آن‌ها این آیۀ کریمه را نازل فرمود که از هم راز گرفتن آن‌ها اجتناب ورزند تا مبادا مورد فتنه آن‌ها قرار گیرند، چنانکه می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةٗ مِّن دُونِكُمۡ[آل عمران: ١١٨] «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از غیر خودتان (کافران) (دوست و) محرم اسرار نگیرید». تا این فرمودۀ الله متعال ﴿وَتُؤۡمِنُونَ بِٱلۡكِتَٰبِ كُلِّهِۦ [آل عمران: ١١٩] «و شما به همه کتاب (های آسمانی) ایمان دارید».

* آن گروه از صحابۀ کرام که این آیۀ کریمه درباره آن‌ها نازل شده است از دوستان کفار نبودند و محبتی به دین آن‌ها نداشتند و نه علیه مسلمانان آن‌ها را یاری می‌رساندند. ولی کاری که می‌کردند حرام بود، چون شاید منجر به موالات و دوستی با کفار می‌شد، زیرا هرکس اطراف منطقه ممنوعه راه برود نزدیک است که به آن وارد شود.

* این خصلت هر کس را به موالات و دوستی کفار بکشاند چنین شخصی مرتد شده از دایرۀ اسلام خارج می‌گردد. اما کسی را که به موالات کفار نمی‌کشاند پس او گنهکار شده و به خاطر این معصیت فاسق می‌گردد اما محکوم به کفر نمی‌شود.

کسی که با کافران حربی و متجاوز و متخاصم برای رسیدن به مصالح دنیوی محبت ورزد، بدون اینکه محبت آن‌ها یا دین‌شان در قلب او جای گیرد، و در این محبت‌ورزیدن وی یاری‌رساندن کافران علیه مسلمانان نباشد پس چنین شخصی فاسق بوده و مخالف رهنمود‌های الهی عمل کرده است، اما به مجرد این عملکردش کافر شمرده نمی‌شود.

* همچنین عملکرد او موالات نامیده نمی‌شود بلکه وسیله‌ای است که منجر به موالات کفار می‌شود، و شریعت الهی برای مسدودنمودن این باب آمده است. به طوری که الله متعال می‌فرماید: ﴿تُسِرُّونَ إِلَيۡهِم بِٱلۡمَوَدَّةِ وَأَنَا۠ أَعۡلَمُ بِمَآ أَخۡفَيۡتُمۡ وَمَآ أَعۡلَنتُمۡۚ وَمَن يَفۡعَلۡهُ مِنكُمۡ فَقَدۡ ضَلَّ سَوَآءَ ٱلسَّبِيلِ١[الممتحنة: ١] «شما پنهانی با آن‌ها پیوند دوستی برقرار می‌کنید درحالی که من به آنچه که پنهان می‌دارید و آنچه که آشکار می‌سازید داناتر هستم. و هرکس از شما چنین (کاری) کند یقیناً راه راست را گم کرده است».

* همچنین تمجید و ستایش از برخی صفات و خصلت‌های حرام کافران و دوست‌داشتن آن خصلت‌ها، حرام بوده و جایز نیست، مانند ستایش از آوازخوانی آوازخوان‌های آنها، و همچنین همکاری با آن‌ها در برخی از معاصی و گناهان مانند آوازخوانی و دیگر اعمال نامشروع که حرام هستند طوری که الله متعال می‌فرماید: ﴿وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ٢[المائدة: ٢] «و (هرگز) در راه گناه و تجاوز همکاری نکنید، و از الله بترسید، بی‌گمان الله سخت‌کیفر است».

* اما اگر این همکاری به دوست‌گرفتن کفار و پشتیبانی‌شان علیه مسلمانان منجر شد پس این همکاری ارتداد از دین اسلام است.

* برخی از عملکردها در ظاهر یکی می‌باشند اما حکم آن براساس سبب آن متفاوت است؛ طوری که بعضی آن را انجام می‌دهند و به سبب آن گنهکار و فاسق می‌شوند ولی محکوم به کفر نمی‌شوند، و برخی دیگری آن را انجام می‌دهند که به سبب آن مرتد می‌شوند.

* اگر هدف از همکاری شخص با کفار، دوست‌گرفتن آن‌ها باشد و در جنگ علیه اسلام از آن‌ها پشتیبانی کند، و در فاسدنمودن اخلاق مسلمانان و غلبه‌پیداکردن کفار بر مسلمانان آن‌ها را یاری دهد، پس این عملکردها شخص را از دایرۀ اسلام خارج می‌کند.

* وکسی که هدفش این نبوده و فقط می‌خواست به این وسیله به لهو و لعب بپردازد بدون اینکه قصد دشمنی و مخالفت با الله متعال را داشته باشد پس چنین شخص مرتکب عمل منکر و شر بزرگی شده است که ترس از عواقب وخیمی بر او می‌رود.

* پیامبر  ج از صحابی جلیل حاطِب بن ابی بَلتَعه توضیح خواست چون وی به ایمان و نصرت‌دادن الله و رسولش معروف بود، اما از منافقان، کسانی که یهود را به دوستی گرفته بودند، جزئیات را نپرسید چون از حال‌شان آگاه بود.

* صحابی جلیل حاطِب  س پیامبر  ج را از هدف و قصدش باخبر ساخت، و پیامبر  ج او را تصدیق کرد که واقعا وی بعد از اینکه مسلمان شده، این کار را به خاطر رضایت به کفر ننموده است، پس پیامبر  ج او را تصدیق نموده از راستگویی وی دیگران را باخبر ساختند.

و در روایتی آمده است که حاطب  س گفت: ای رسول الله! به الله سوگند که من در ایمانم به الله متعال و در اطاعت از پیامبرش صادق هستم اما در مکه بیگانه بودم و خانوادۀ من در میان مشرکان مکه بودند و بر آن‌ها ترسیدم، پس نامه‌ای به مکه فرستادم که هیچ‌گونه ضرری به الله و رسولش نمی‌رساند، تا به این وسیله سودی به خانواده‌ام برسد.[٥٨]

* پرسشی که پیامبر  ج از حاطب نمود بر این دلالت دارد که چه چیزی حاطب را وادار به آن کار نمود و قصد وی چه بوده است.

خبردادن پیامبر  ج از صداقت حاطب  س دلالت بر این دارد که حکم بر کسی که مانند فعل حاطب انجام بدهد بر مبنای صداقت و راستگوییش معتبر خواهد بود.

بعضی از علما می‌گویند که در برخی از اعمال، نوعی از موالات وجود دارد به این معنا که صراحتا موالات با کفار در آن نیست، و این دربارۀ حکم‌کردن بر اعمال ظاهری است که قصد و هدف فاعل آن معلوم نیست یا اینکه فاعل آن در این کارش دارای درجات است.

* در اصل تشبه به کفار حرام است، و برخی از آن بنده را به کفر می‌رساند و برخی دیگر چنین نیست، و قابل ذکر است که هر تشبه موالات نمی‌باشد.

[٥٨]- با اين الفاظ در مستدرک حاكم: ٦٩٦٦، اما اصل داستان حاطب بن ابی‌بلتعه با الفاظ دیگر در صحیح بخاری و صحیح مسلم روایت شده است.