فضیلت هجرت در راه الله متعال
* الله متعال مهاجران در راه خویش را وعدههای بسیار نیک و فضیلتهای بسیار بزرگی داده است؛ پس برای کسی که زندگانی دنیوی نوشته شده بود از ثواب دنیا نصیب میشود که چشمهایش به آن روشن میگردد و کسی را که الله متعال برگزید و وفات داد یا کشته شد چنان مورد اکرام باریتعالی قرار خواهد گرفت که در ذهنش خطور نمیکند.
چنانکه این فرمودۀ الله متعال بر آن دلالت دارد: ﴿وَٱلَّذِينَ هَاجَرُواْ فِي ٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمۡ فِي ٱلدُّنۡيَا حَسَنَةٗۖ وَلَأَجۡرُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَكۡبَرُۚ لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ٤١ ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ٤٢﴾ [النحل: ٤١-٤٢] «کسانی که پس از آن که ستم دیدند، در راه الله هجرت کردند، یقیناً در این دنیا جایگاه خوبی خواهیم داد، و مسلماً پاداش آخرت بزرگتر است، ای کاش میدانستند. * (همان) کسانی که صبر کردند، و (تنها) بر پروردگارشان توکل میکنند». و این فرمودۀ متعال: ﴿وَٱلَّذِينَ هَاجَرُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوٓاْ أَوۡ مَاتُواْ لَيَرۡزُقَنَّهُمُ ٱللَّهُ رِزۡقًا حَسَنٗاۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَهُوَ خَيۡرُ ٱلرَّٰزِقِينَ٥٨ لَيُدۡخِلَنَّهُم مُّدۡخَلٗا يَرۡضَوۡنَهُۥۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٞ٥٩ ۞ذَٰلِكَۖ وَمَنۡ عَاقَبَ بِمِثۡلِ مَا عُوقِبَ بِهِۦ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيۡهِ لَيَنصُرَنَّهُ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٞ٦٠﴾ [الحج: ٥٨-٦٠] «و کسانی که در راه الله هجرت کردند، سپس کشته شدند یا (به مرگ طبیعی) مردند، مسلماً الله به آنها روزی نیکویی میدهد، یقیناً الله بهترین روزیدهندگان است * بدون شک آنها را به جایگاهی وارد میکند که آن را میپسندند، و بیگمان الله دانای بردبار است * (حکم) این است، و هرکس به همان مقدار که به او ستم شده مجازات کند، سپس بر او ستم کنند، بدون شک الله او را یاری خواهد کرد، یقیناً الله بخشندۀ آمرزنده است».
و از فضایل هجرت محو گناهان گذشته هست، طوری که در صحیح مسلم از عمرو بن عاص س روایت است که فرمود: وقتی الله متعال اسلام را در قلب من جا داد نزد پیامبر ج آمدم و گفتم: دست راستتان را باز کنید تا با شما بیعت کنم، دست راستشان را دراز کردند من دستم را بستم؛ فرمود: «مَا لَكَ يَا عَمْرُو؟» «تو را چه شد ای عمرو؟» گفتم: خواستم شرطی بگذارم؛ فرمود: «تَشْتَرِطُ مَاذَا؟» «چه شرطی میگذاری؟» گفتم: این که مورد مغفرت قرار بگیرم؛ فرمود: «أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ الإِسْلاَمَ يَهْدِمُ مَا كَانَ قَبْلَهُ وَأَنَّ الْهِجْرَةَ تَهْدِمُ مَا كَانَ قَبْلَهَا وَأَنَّ الْحَجَّ يَهْدِمُ مَا كَانَ قَبْلَهُ»[٢٢٧] «آیا ندانستی که اسلام آنچه را که قبل از آن بوده منهدم میکند، و هجرت آنچه را که قبل از آن بود محو میکند، و حج آنچه را که قبل از آن بود از بین میبرد».
دلیل آن، این فرمودۀ الله تعالی است: ﴿ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا فُتِنُواْ ثُمَّ جَٰهَدُواْ وَصَبَرُوٓاْ إِنَّ رَبَّكَ مِنۢ بَعۡدِهَا لَغَفُورٞ رَّحِيمٞ١١٠﴾ [النحل: ١١٠] «آنگاه پروردگارت برای کسانی که هجرت کردند، پس از آن که شکنجه (و عذاب) شدند سپس (در راه الله) جهاد کردند، و صبر نمودند، بیگمان پروردگارت بعد از این (رنجها) آمرزندۀ مهربان است».
از فضایل هجرت آنچه را ابن حبان در صحیح خود و بزار در مسند خود از ابوسعید خدری س روایت کردهاند که پیامبر ج فرمود: «لِلْمُهَاجِرِينَ مَنَابِرُ مِنْ ذَهَبٍ، يَجْلِسُونَ عَلَيْهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ، قَدْ أَمِنُوا مِنَ الْفَزَعِ»[٢٢٨] «مهاجران در قیامت، درحالی که از هراس در امان هستند بر منابری از طلا مینشینند» [و این حدیث را آلبانی / صحیح خوانده است].
و فضایل هجرت را کسی به دست میآورد که در هجرتش مخلص باشد، یعنی برای الله متعال هجرت کرده نه برای دنیا. طوری که در صحیحین از عمر بن خطاب س روایت است که پیامبر ج فرمود: «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ وَإِنَّمَا لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى، فَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ، فَهِجْرَتُهُ إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ، وَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ لِدُنْيَا يُصِيبُهَا أَوِ امْرَأَةٍ يَنْكِحُهَا، فَهِجْرَتُهُ إِلَى مَا هَاجَرَ إِلَيْهِ»[٢٢٩] «همانا ثواب اعمال به نیت بستگی دارد و هرکس نتیجۀ نیت خود را درمییابد، پس کسی که هجرت او به سوی الله و رسول او است، ثواب هجرت به سوی الله و رسولش را درمییابد و کسی که هجرتش به سوی دنیا باشد به آن میرسد، یا هجرت او برای ازدواج با زنی باشد، پس هجرت او به سوی چیزی است که برای رسیدن به آن هجرت نموده است».
و برخی از اهل علم گفتهاند به خاطر بزرگی ثواب هجرت، جواب شرط را مکرر ذکر نموده است: «فَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ، فَهِجْرَتُهُ إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ» «پس کسی که هجرت او به سوی الله و رسول او است ثواب هجرت به سوی الله ورسولش را در مییابد» مثل اینکه گفته شود: از ثواب آن مپرس؛ ثواب آن بزرگتر از آن است که ذکر شود.
فرمودۀ الله متعال است که: ﴿وَمَن يَخۡرُجۡ مِنۢ بَيۡتِهِۦ مُهَاجِرًا إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ ثُمَّ يُدۡرِكۡهُ ٱلۡمَوۡتُ فَقَدۡ وَقَعَ أَجۡرُهُۥ عَلَى ٱللَّهِۗ﴾ [النساء: ١٠٠] «و کسی که به قصد هجرت به سوی الله و پیامبرش، از خانه خود بیرون رود، آنگاه مرگش فرا رسد، قطعاً پاداشش بر الله است». این در مورد کسی است که از خانه خود بیرون رفته؛ نه از سرزمین خود، و عزم و تصمیم هجرت را داشته است؛ پس ثواب کسی که هجرت و جهاد را به اتمام برساند چگونه خواهد بود؟!!
و در صحیحین از خَبّاب بن اَرَتّ س روایت است که فرمود: «با رسول الله فقط به خاطر وجه الله هجرت کردیم و اجر ما هم با الله است. بعضی از ما، بدون اینکه چیزی از پاداش خود را در دنیا ببینند، فوت کردند. از جملۀ آنها مُصْعَب بن عُمَیر بود که در جنگ احد به شهادت رسید و عبایی از وی باقی ماند که اگر سرش را میپوشانیدیم، پاهایش برهنه میشد و اگر پاهایش را میپوشانیدیم، سرش برهنه میشد. رسولالله ج دستور دادند که «سرش را با عبا بپوشانید و بر پاهایش، برگ گیاه اذخر بریزید»، و بعضی از ما، میوه هجرت را پس از آنکه رسیده بود، چید»[٢٣٠].
و مانند این، فرمودۀ عُتْبَه بن غَزْوان س که از مهاجران نخستین بود، وقتی عمر بن خطاب س امارت بصره را به او واگذار کرد بر مردم آن دیار خطبه بااهمیتی ایراد کرد که آن را امام احمد در مسند خود و مسلم در صحیح خود و غیر آن دو روایت کردهاند که در لابهلای آن گفته است: «البته من یکی از هفتمین افراد اوایل با رسول الله ج بودم که غذای ما جز برگ درختان چیزی دیگر نبود تا آنجا که با خوردن آن دهانهایمان زخمی شده بود. ردایی را برداشتم و آن را بین خود و سعد بن مالک دو قسمت کردم. من با نصف آن خود را پوشاندم و سعد نیز با نصف دیگر آن خود را پوشاند. اما امروز هرکدام ما بریکی از شهرها امیر تعیین شدیم و من به الله پناه میبرم که خود را بزرگ بدارم درحالی که نزد الله کوچک هستم، و به راستی هر نبوتی وقتی به پایان رسیده؛ پس از گذشت زمان تغییر یافته و سرانجام آن پادشاهی شده است. و عنقریب، بعد از ما امیرانی را خواهید دید و آنها را تجربه خواهید کرد»[٢٣١].
مهاجران ش به سبب تسلط کفار بر آنان در حالت سختی و بلا و مصیبت بودند؛ چون الله متعال آنها را به هجرت دستور داد اجابت کردند درحالی که رضایت او تعالی را میخواستند، والله متعال هم به وعدۀ خود وفا نمود، پس کسی از آنها که وفات کرد یا کشته شد، الله متعال او را از فضل بزرگ خود نصیب کرد که دنیا و آنچه در دنیا است با آن برابری نمیکند، و کسی از آنها که زنده ماند برای او جای خوب را آماده نمود و رزق و روزی زیادی در دنیا برای او ارزانی فرمود و آنچه در آخرت برایشان آماده نموده بزرگتر است.
حالا باید فکر کنی: کسانی که در مکه مستضعف بوده و عددشان نیز اندک، و امکاناتشان ناچیز بود، و در مقابل، مشرکان در تکبر و غرور و ظلم و استبداد و طغیان قرار داشته و مؤمنان را سختترین عذاب میچشاندند، آیا در آن زمان گمان و آرزوی آن را داشتند که بعد از چندین سال، بر کشورهای امپراطور وقت، مسلط و حاکم شوند؟!!
آری، آنها به الله متعال ایمان آوردند و وعدههای الله متعال را تصدیق کردند، پس الله متعال هم به وعدههای خود جامۀ عمل پوشاند. و چه کسی وفادارتر از الله به وعدهاش است.
مقصود این است کسی که به علت تسلط کفار نمیتواند شعایر دینی خود را برپا کند و توان هجرت را دارد پس به اجماع علما هجرت بر وی واجب است.
و کسی که هجرت واجب را ترک نمود درحالی که قادر بر آن باشد پس خود را در معرض عذاب شدید و دردناکی قرار داده است چنانکه الله متعال میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ ظَالِمِيٓ أَنفُسِهِمۡ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمۡۖ قَالُواْ كُنَّا مُسۡتَضۡعَفِينَ فِي ٱلۡأَرۡضِۚ قَالُوٓاْ أَلَمۡ تَكُنۡ أَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٗ فَتُهَاجِرُواْ فِيهَاۚ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرًا٩٧ إِلَّا ٱلۡمُسۡتَضۡعَفِينَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلۡوِلۡدَٰنِ لَا يَسۡتَطِيعُونَ حِيلَةٗ وَلَا يَهۡتَدُونَ سَبِيلٗا٩٨ فَأُوْلَٰٓئِكَ عَسَى ٱللَّهُ أَن يَعۡفُوَ عَنۡهُمۡۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَفُوًّا غَفُورٗا٩٩ ۞وَمَن يُهَاجِرۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ يَجِدۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُرَٰغَمٗا كَثِيرٗا وَسَعَةٗۚ وَمَن يَخۡرُجۡ مِنۢ بَيۡتِهِۦ مُهَاجِرًا إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ ثُمَّ يُدۡرِكۡهُ ٱلۡمَوۡتُ فَقَدۡ وَقَعَ أَجۡرُهُۥ عَلَى ٱللَّهِۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا١٠٠﴾ [النساء: ٩٧-١٠٠] «همانا کسانی که ملائکه جانشان را گرفتند درحالی که به خویشتن ستم کرده بودند (ملائکه) به آنان گفتند: شما در چه حالی بودید؟ گفتند: ما در زمین مستضعف بودیم (ملائکه) گفتند: مگر سرزمین الله، پهناور نبود که در آن مهاجرت کنید؟ بنابراین جایگاهشان دوزخ است و بدجایی است * مگر آن مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که نه چارهای دارند و نه راهی (برای نجات) مییابند * پس اینان، امید است که الله از آنها درگذرد (و ببخشاید) و الله بخشایندۀ آمرزنده است * و کسی که در راه الله هجرت کند در زمین جاهای امن فراوان و گشایش (در رزق و روزی) مییابد. و کسی که به قصد هجرت به سوی الله و پیامبرش، از خانه خود بیرون رود، آنگاه مرگش فرا رسد، قطعاً پاداشش بر الله است. و الله آمرزندۀ مهربان است».
ابن کثیر / میگوید: «این آیۀ کریمه در مورد عموم کسانی است که در میان مشرکان اقامت دارند و قادر به هجرت کردن هستند، درحالی که نمیتوانند دین خود را برپا کنند، پس اگر هجرت نکنند بر نفس خود ظلم نمودهاند و به اجماع علما مرتکب حرام شدهاند».
شنقیطی / در تفسیر این فرمودۀ الله متعال ﴿وَأَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٌۗ﴾[الزمر: ١٠]. «و سرزمین الله، پهناور است» گفته است: ظاهرا معنای آیه این است که اگر انسان در جایی سکونت داشته باشد که در آنجا نمیتواند دین خود را به صورت درست و مطلوب برپا کند، پس بر او است که از آنجا به چهار طرف زمین پهناور الله متعال، هجرت کند تا مکانی را پیدا کند که میتواند در آنجا دین خود را برپا کند. الله تعالی این مطلب را در جایی دیگری نیز بیان نموده است طوری که میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ ظَالِمِيٓ أَنفُسِهِمۡ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمۡۖ قَالُواْ كُنَّا مُسۡتَضۡعَفِينَ فِي ٱلۡأَرۡضِۚ قَالُوٓاْ أَلَمۡ تَكُنۡ أَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٗ فَتُهَاجِرُواْ فِيهَاۚ﴾ [النساء: ٩٧] «همانا کسانی که ملائکه جانشان را گرفتند درحالی که به خویشتن ستم کرده بودند (ملائکه) به آنان گفتند: شما در چه حالی بودید؟ گفتند: ما در زمین مستضعف بودیم، (ملائکه) گفتند: مگر سرزمین الله، پهناور نبود که در آن هجرت کنید؟». و میفرماید: ﴿يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ أَرۡضِي وَٰسِعَةٞ فَإِيَّٰيَ فَٱعۡبُدُونِ٥٦﴾ [العنكبوت: ٥٦] «ای بندگان من که ایمان آوردهاید! بیگمان زمین من وسیع است، پس تنها مرا عبادت کنید».
پوشیده نیست که ترتیب موجود با حرف (ف) در این فرمودۀ الله متعال ﴿فَإِيَّٰيَ فَٱعۡبُدُونِ﴾ بر این فرمودۀ الله متعال ﴿إِنَّ أَرۡضِي وَٰسِعَةٞ﴾ دلیل آشکار بر وجوب هجرت است.
[٢٢٧]- صحيح مسلم: ١٢١.
[٢٢٨]صحيح ابن حبان: ٧٢٦٢. آلبانی این حدیث را در کتاب سلسلة الأحادیث الصحیحة (٧/١٥٥٥، ح٣٥٨٤) ذکر کرده است.
[٢٢٩]- صحيح بخاری: ١ و ٥٤ و ٢٥٢٩ و ٣٨٩٥ و ٥٠٧٠ و ٦٦٨٩ و ٦٩٥٣ و صحيح مسلم: ١٩٠٧.
[٢٣٠]- صحيح بخاری: ٣٨٩٧ و ٤٠٤٧ و ٤٠٨٢ و ٦٤٤٨ و صحيح مسلم: ٩٤٠.
[٢٣١]- صحيح مسلم: ٢٩٦٧.