اقسام ذبح:
* ذبح دو قسم است: ١- ذبحی که در آن معانی عبادت وجود دارد. ٢- ذبحی که در آن معانی عبادت وجود ندارد.
* اما ذبحی که در آن معانی عبادت وجود دارد آن است که نام غیر الله بر آن برده شود؛ یا هنگام ذبح نام کسی که به نامش قربانی میشود یاد شود، و یا اینکه ذبح به قصد تقرب به کسی صورت گیرد.
* ذبحی که برای عبادت است این موارد در آن داخل است: ذبح قربانی در مراسم حج و قربانی در عید قربان و نذرها؛ اینگونه ذبحنمودنها عباداتی هستند که ادای آن برای غیر الله شرک اکبر است.
* بر بنده واجب است که تنها به نام الله متعال ذبح کند، الله متعال میفرماید: ﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنۡحَرۡ٢﴾[الكوثر: ٢]. «پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن».
* نحر برای شتر، و ذبح برای گاو و گوسفند میباشد، و حکم هردو یکی است.
* الله متعال میفرماید: ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٦٢ لَا شَرِيكَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرۡتُ﴾ [الأنعام: ١٦٢-١٦٣] «بگو: بیگمان نمازم، و قربانی من، و زندگی و مرگ من، همه برای الله پروردگار جهانیان است * شریکی برای او نیست، و به این مأمور شدهام».
* فرموده الله تعالی: ﴿وَنُسُكِي﴾ نُسُک هر چیزی است که به وسیلۀ آن عبادت صورت میگیرد، و مشهورترین لفظی که نُسُک بر آن اطلاق میشود ذبح است که گروهی از علمای سلف مانند مجاهد، سعید بن جُبَیر و قَتاده رحمهم الله لفظ نسک را در آیه به ذبح تفسیر کردهاند.
* نَسیکه در لغت به معنای ذبیحه است و جمع آن نُسُک و نَسائِک میباشد.
* پس ذبحی که بر وجه تقرب باشد یا بر آن نامی گرفته شود عبادت است، اگر کسی آن را برای غیر الله متعال ادا کند مشرک و کافر میشود، چه آن ذبح شده از چارپایان (شتر، گاو، گوسفند) باشد یا غیر از اینها.
* و سببش این است که ذبحکننده اگر نام غیر الله را بر آن برد با الله ﻷ شرک آورده، و اگر قصد تقدیمکردن این ذبیحه را برای نزدیکی به غیر الله داشت پس با اینگونه تقربجستن، وی مشرک و کافر میشود.
* ذبح از شعایر تعبدی ظاهری است، و از صورتهای شرک که نزد مشرکان شهرت داشت این بود که به هنگام رفع حاجاتشان یا شکرگزاری برای معبودانشان، ذبح میکردند البته برای تقرب و نزدیکی به آنها، و امروزه نیز این شیوۀ عبادت در نزد مشرکان وجود دارد.
* برخی از مشرکان وقتی از تقدیم چارپایان عاجز میمانند، مرغ یا حیوان کوچکی، یا چیز کمارزش دیگری را برای معبودان تقدیم میکنند، درحالی که هر چیزی که برای تعبد و تقرب برای غیر الله وسیله قرار داده شود شرک اکبر است.
* به خاطر حرامبودن این امر، حتی اگر مسلمانی در مکانی ذبح کند که در آنجا برای غیر الله ذبح میشده است و میشود نیز حرام هست؛ طوری که در مسند امام احمد و سنن ابوداود و ابن ماجه از ثابت بن ضَحّاک انصاری س روایت شده است، -او از کسانی است که در زیر درخت با پیامبر ج بیعت نموده بود- که میگوید: مردی در عهد پیامبر ج نذر کرد که شتری را در منطقۀ بُوانه ذبح کند؛ پس در محضر پیامبر ج حاضر شد و گفت: «إِنِّي نَذَرْتُ أَنْ أَنْحَرَ إِبِلًا بِبُوَانَةَ»؛ «من نذر کردهام که شتری را در بُوانه ذبح کنم»؛ پیامبر ج فرمود: «هَلْ كَانَ فِيهَا وَثَنٌ مِنْ أَوْثَانِ الْجَاهِلِيَّةِ يُعْبَدُ؟» «آیا در آنجا نمادی از نمادهای دوره جاهلیت مورد عبادت قرار میگرفت؟» گفت: نخیر. فرمود: «هَلْ كَانَ فِيهَا عِيدٌ مِنْ أَعْيَادِهِمْ؟» «آیا در آنجا عیدی از عیدهایشان برگزار میشد؟» گفت: نخیر. پیامبر ج فرمود: «أَوْفِ بِنَذْرِكَ، فَإِنَّهُ لَا وَفَاءَ لِنَذْرٍ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ، وَلَا فِيمَا لَا يَمْلِكُ ابْنُ آدَمَ» «به نذر خویش وفا کن؛ زیرا نذری که در آن معصیت الهی باشد وفایی ندارد، و نه چیزی که انسان مالک آن نمیباشد»[١٠٤].
- نام مرد نذرکننده "کَرْدَم یَساری س" است طوری که در مصنف ابن ابیشیبه و مسند امام احمد از دخترش مَیمونه ل روایت شده است. چون وی در وقت سوال پدرش از پیامبر ج حاضر بود.
* خوردن آنچه نام الله متعال بر آن برده نمیشود نیز حرام گردانیده شده است طوری که الله متعال میفرماید: ﴿وَلَا تَأۡكُلُواْ مِمَّا لَمۡ يُذۡكَرِ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ وَإِنَّهُۥ لَفِسۡقٞۗ﴾[الأنعام: ١٢١]. «و از آنچه (هنگام ذبح) نام الله بر آن برده نشده، نخورید و همانا این (عمل) نافرمانی (و گناه) است». پس حیوانی که بدون ذکر اسم الله ذبح شود، و همچنین حیوان خودمُردهای که اسم الله بر آن برده شود حرام بوده و خوردن آن جایز نیست.
* اما اگر مسلمانی ذکر نام الله را فراموش کرد و ذبح کرد، اهل علم در حلالبودن آن بر سه قول اختلاف کردهاند که صحیحترین آن قول جمهور پیشوایان است که خوردن آن را جایز میدانند. زیرا شخص مذکور قصدا بسم الله گفتن را ترک نکرده بلکه فراموش نموده است و اگر فراموش نمیکرد حتما گفتن آن را ترک نمیکرد، الله متعال میفرماید: ﴿رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِينَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ﴾[البقرة: ٢٨٦]. «پروردگارا! اگر فراموش یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه نکن».
- ابن جریر / اجماع علما بر جواز خوردن آن را نقل کرده و آنچه از ابن سیرین در مورد ممنوعیت آن آمده را شاذ و خلاف قاعده خوانده است.
- و اما کسی که گفتن بسم الله را عمدا ترک میکند جمهور اهل علم گفتهاند که ذبیحه او خورده نمیشود.
- ذکر اسم الله به هنگام ذبح عبادت است و ادای آن برای غیر الله متعال جایز نیست.
* قسم دوم: ذبحی است که معانی عبادت در آن وجود ندارد، بلکه برای گوشتخوردن یا هدفی دیگر که در آن تقربجستن وجود نداشته، و نام الله بر آن برده نشده است.
- این نوع ذبح عبادت نیست، ولی خوردن آن حلال نیست، زیرا نام الله متعال بر آن برده نشده است.
- از انواع اینگونه ذبح، ذبایح کافران است که برای خوردن گوشت آن ذبح میکنند و اسم الله را برآن نمیبرند. همچنین ذبحکردن مانند دوران جاهلیت که حیوانی را در نزد قبر ذبح میکردند که این کار از اعمال جاهلیت است. طوری که از ابوهریره س روایت است که پیامبر ج فرمود: «لاَ عَقْرَ فِي الإِسلاَم»[١٠٥] «عقر (ذبح بر قبر) در اسلام نیست» [به روایت ابوداود].
* اهل جاهلیت قبل از اسلام و همکیشان آنان در این مورد باورهای باطلی دارند، آنها بر میت ذبح میکنند یا به خاطر اندوهی که از فراق او در دل دارند، یا با این باور که میت بر روی آن حشر میشود، یا اینکه فرد میت سخاوتمند و کریم بوده پس با این ذبحکردن بعد از مردنش نیز مورد تکریم قرار میگیرد چنانکه مهمانان خود را در زندگی اکرام میکرد، پس تمامی این اعتبارات باطل بوده و ذبحکردن به این لحاظ حرام است و از جمله تلفکردن مال به گونه حرام به شمار میرود.
* و کسی که از اهل اسلام آن را انجام بدهد مشابهت با اهل جاهلیت کرده و حیوان ذبحشدۀ وی حرام میباشد. ولی نمیگوییم مرتکب شرک شده زیرا به نام غیر الله متعال ذبح نشده و به غیر او تعالی نیز تقرب جسته نشده است.
* مقصود این است که اگر ذبح مشتمل بر معانی تعبدی نباشد چنانکه بر آن نامی برده نشود و به وسیلۀ آن به کسی تقرب جسته نشود، پس از جملۀ ذبح عبادت نبوده، ولی خوردن آن جایز نیست. و از ذبایح تلف شده، کشتن شتر خشمگین به خاطر دفاع از نفس، اگر نام الله بر آن گرفته نشده باشد، پس عمل قاتل شتر خشمگین معانی عبادت را دربر ندارد، ولی خوردن آن به خاطر ترککردن نام الله برآن جایز نیست.
[١٠٤]- سنن ابوداود: ٣٣١٣ و سنن ابن ماجه: ٢١٣٠ و ٢١٣١ و مسند احمد: ٢٧٠٦٦. حکم آلبانی: صحیح.
[١٠٥]- سنن ابیداود: ٣٢٢٢. حکم آلبانی: صحیح.