هر بلا و مصیبتی که بندۀ مؤمن به وسیلۀ آن مورد ابتلا قرار میگیرد دو امر را با خود به همراه دارد:
- امر اول: بیان راههای هدایت در مورد آنچه که بنده باید از آن خودداری کند، و بیان چیزی که الله برای بندهاش آن را میپسندد و به وسیلۀ آن بندهاش را از چیزی که هراس دارد نجات میدهد. اینگونه که بنده اگر دچار ابتلا شد در معرض انجام دو کار صحیح و غلط قرار میگیرد؛ اگر کار درست را انجام داد هدایت یافته است، و اگر اشتباه کرد گمراه شده است، و درجۀ این گمراهی به تناسب درجۀ مخالفت فرق میکند، و الله متعال میفرماید: ﴿وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيُضِلَّ قَوۡمَۢا بَعۡدَ إِذۡ هَدَىٰهُمۡ حَتَّىٰ يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٌ١١٥﴾[التوبة: ١١٥] «و هرگز الله قومی را، بعد از آنکه آنها را هدایت کرد گمراه نمیکند، تا آنکه چیزهايی را که باید از آن بپرهیزند، برای آنها بیان کند و الله به هرچیز دانا است».
* امام شافعی / میگوید: بر هیچیک از پیروان دین الله مصیبتی نازل نمیشود مگر اینکه در کتاب الله دلیل و راهنمایی برای دریافت راه هدایت در آن مصیبت وجود دارد.
- امر دوم: مهربانی، آسانی و سهولت از جانب الله متعال، چنانکه میفرماید: ﴿فَإِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ يُسۡرًا٥ إِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ يُسۡرٗا٦﴾[الشرح: ٥-٦] «پس مسلماً با (هر) دشواری آسانی است. * مسلماً با (هر) دشواری آسانی است».
و هرگز یک دشواری دو آسانی را مغلوب نمیکند، و باید دانست که هیچگاه بلا و مصیبی به بنده مؤمن نازل نمیشود مگر اینکه بعد از آن فراخی و گشایشی است، و این یقین کامل و قاطع بر حُسن ظن به الله أ و باورمندی به وعدههایش و امیدواری به او تعالی از بزرگترین عبادات است زیرا بنده در این حال وسوسههای شیطان را دفع نموده و افکار زشتی همچون نااُمیدی از رحمت الله متعال، و شککردن در صدق وعدههای الهی را که در ذهنش گاهی خطور میکند، دور میسازد، پس مؤمن واقعی در حالت ابتلا و امتحان، مجاهد، صابر و امیدوار به پروردگارش میباشد.
* امام مالک / در کتاب موطأ، و ابن ابیشیبه / در مصنف خود، و ابن جَریر در تفسیرش و ... از زید بن اسلم روایت کردهاند که گفت: ابوعبیده بن جراح س طی نامهای به امیرالمؤمنین عمر بن خطاب س از جمعیتها و گروههای روم و هراسی که از آنها احساس میشد نوشت؛ عمر بن الخطاب س در جوابش نوشت: اما بعد، هرچند بر بندۀ مومن حالت دشواری بیاید الله متعال بعد از آن گشایشی به وجود میآورد و هرگز یک سختی دو آسانی را مغلوب نمیکند و الله متعال در کتاب مجیدش میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱصۡبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ٢٠٠﴾[آل عمران:٢٠٠].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! صبر کنید، و دیگران را به صبر و شکيبائی فراخوانید (و پایداری کنید) و مرزها را نگهبانی کنید، و از الله بترسید، شاید رستگار شوید».
و شاعری گفته است:
وَكُلُّ شَدِيدَةٍ نَزَلَتْ بِحَيٍّ
سَيَأْتِي بَعْدَ شِدَّتِهَا رَخَاء
و هر سختی که بر محلهای نازل شود... بعد از آن سختی، رفاه میآید
- کسی که در جنبههای مهربانی و لطف الهی بر بنده که بعد از آسیب دیدن به او میرسد بیندیشد، حقیقت این امر را درک میکند.
* به این ترتیب مؤمن میداند که هرحکم و فیصلهای را که الله متعال در قبال وی مینماید برایش خیر است، و این تنها برای مؤمن است و الله متعال در قضا و قدر و تدبیر خود دانا و با حکمت است. در صحیح مسلم از صهیب رومی س روایت شده است که پیامبر ج فرمود: «عَجَبًا لأمرِ المؤمنِ إِنَّ أمْرَه كُلَّهُ لهُ خَيرٌ وليسَ ذلكَ لأحَدٍ إلا للمُؤْمنِ إِنْ أصَابتهُ سَرَّاءُ شَكَرَ فكانتْ خَيرًا لهُ وإنْ أصَابتهُ ضَرَّاءُ صَبرَ فكانتْ خَيرًا لهُ»[٧٥] «امر انسان مؤمن جای تعجب است، زیرا همه امورش برای او خیر میباشد، و این امتیاز جز برای مؤمن نیست، اگر به او خوشی رسد شکر کند پس برای او خیر است. و اگر به او سختی رسد صبر کند پس برای او خیر است».
- به این فرمودۀ الله متعال بیندیشید: ﴿قُل لَّن يُصِيبَنَآ إِلَّا مَا كَتَبَ ٱللَّهُ لَنَا﴾ [التوبة: ٥١] «بگو: «هرگز (مصیبتی) به ما نمیرسد، جز آنچه الله برای ما نوشته است». در این آیۀ کریمه الله متعال نفرموده که: (علینا= علیه ما)؛ بلکه فرموده: (لنا= برای ما)؛ و این خود دلیلی است که هر آسیبی به مؤمن برسد، به نفع او است نه به ضرر او. این در صورتی است که پیرو شریعت الهی باشد، اما اگر مخالف شریعت الهی بود به تناسب تخلّف و ضعیفی ایمانش مورد عذاب و مجازات قرار خواهد گرفت.
- مؤمن میداند که کمال او، هدایت او، اُنس و آرامش خاطر او در پیروی از رهنمودهای الهی أ است، و او با اینگونه پیروی از جملۀ دوستان و اولیاء الله خواهد بود. پس الله متولی امور او میشود و او را به چیزی که در آن منفعت وی است ارشاد میفرماید و به او توفیق میدهد تا از فضل بزرگ الهی بهرهمند شود، طوری که الله متعال میفرماید: ﴿ٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ﴾[البقرة: ٢٥٧] «الله یاور کسانی است که ایمان آوردهاند، آنها را از تاریکیها به سوی نور بیرون میبرد».
درجه سوم: تحققیافتن کمال مستحب در عبادت، و این مرتبه و درجۀ احسان در عبادت میباشد، به این معنی که الله متعال را چنان عبادت کنی که گویا او را میبینی و اگر تو او را نمیبینی پس او تو را میبیند.
- این امر تو را وامیدارد تا محبت تو با الله متعال و با چیزی که الله دوست میدارد باشد، و دشمنی تو با چیزی که الله آن را نمیپسندد و تو را از الله دور میکند، باشد. بنابر این در این امر بزرگداشت امری است که الله متعال آن را باعظمت شمرده و زبونی امری است که الله متعال آن را حقیر و زبون شمرده است.
- در سنن ابوداود / و ... از ابواُمامه باهِلی س روایت است که پیامبر ج فرمود: «مَنْ أَحَبَّ للَّهِ وَأَبْغَضَ للَّهِ وَأَعْطَى لِلَّهِ وَمَنَعَ لِلَّهِ فَقَدِ اسْتَكْمَلَ الإِيمَانَ»[٧٦] «کسی که به خاطر الله دوست بدارد و به خاطر الله دشمنی کند و به خاطر الله بدهد و به خاطر الله منع کند، پس به یقین ایمانش را کامل کرده است».
- دادن و منعکردن که در این حدیث به آن اشاره شده است مختص به مال نیست بلکه عام بوده اعم از مال، علم، جاه، تلاش، وقت، و بخشش جان که آخرین درجه سخاوتها است.
- کسی که به این حدیث عمل کند یقیناً نیت و هدف خود را برای الله متعال تابع ساخته است و به دستآویز محکمی چنگ زده که محکمتر از آن نیست، طوری که الله متعال میفرماید: ﴿۞وَمَن يُسۡلِمۡ وَجۡهَهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِ وَهُوَ مُحۡسِنٞ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰۗ وَإِلَى ٱللَّهِ عَٰقِبَةُ ٱلۡأُمُورِ٢٢﴾[لقمان: ٢٢] «و کسی که روی خویش را تسلیم الله کند درحالی که نیکوکار باشد، به راستی به دستآویز محکمی چنگ زده است، و سرانجام (همه) کارها به سوی الله است».
* (الوثقی) صیغۀ مبالغه است، گفته میشود: "عروة وثیقة" یعنی دستآویز محکم، شدید، قوی و ایمن، و محکمترین دستآویز، و "العروة الوثقی" یعنی دستآویزی که مطمئنتر از آن وجود ندارد.
* عروه چیزی است که برای نجات، محکم گرفته میشود؛ پس وقتی عروه وثقی بود یعنی وقتی دستآویز محکم و با اعتماد بود، و گرفتن هم با قوت انجام شد بنده از آنچه میترسد نجات پیدا میکند.
[٧٥]- صحيح مسلم: ٢٩٩٩.
[٧٦]- سنن ابیداود: ٤٦٨١. حكم آلبانی: صحيح.