شرح اصول سه گانه اسلام شیخ محمد بن عبدالوهاب

فهرست کتاب

امر اول: تصدیق خبرهای پیامبر صلی الله علیه وسلم

امر اول: تصدیق خبرهای پیامبر صلی الله علیه وسلم

نخستین امر تصدیق خبر پیامبر  ج است که اصلی بزرگی از اصول دین می‌باشد، و این تصدیق را دو چیز نقض می‌کند:

اول: تکذیب.

دوم: شک.

شخص تکذیب‌کننده و شکاک نه پیامبر  ج را تصدیق می‌کند و نه مؤمن به او است.

* تکذیب بر دو درجه می‌باشد:

- درجه اول: تکذیب مطلق پیامبر  ج؛ یعنی شخص، اصلِ رسالت پیامبر  ج را تکذیب کرده و مدعی می‌شود که الله متعال محمد  ج را به عنوان پیغمبر نفرستاده است، یا اینکه پیامبر  ج را در اخباری که از الله متعال می‌رساند و یا از امور غیبی که خبر می‌دهد، تکذیب می‌کند.

و این همان تکذیب مشرکان است که در زمان پیامبر  ج رخ داد، همچنین تکذیب کسانی که بعد از آن‌ها ظهور کردند، و تکذیب بعضی از پیروان ادیان مانند یهود، نصاری، مجوسی‌ها و ... .

همچنین منافقانی که مرتکب نفاق اکبر شدند؛ که اسلام را ظاهر نموده و کفر خود را پنهان می‌کنند و در باطن، دشمنی و عداوت الله و پیامبر و مؤمنان را دارند، این‌ها علی‌رغم اینکه به زبان خود گواهی می‌دهند که محمد  ج فرستاده الله است، ولی کافر و دروغگو هستند طوری که الله متعال در مورد آنان می‌فرماید:

﴿إِذَا جَآءَكَ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ قَالُواْ نَشۡهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُۥ وَٱللَّهُ يَشۡهَدُ إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ لَكَٰذِبُونَ١ [المنافقون: ١]. «هنگامی که منافقان نزد تو آیند، گویند: ما گواهی می‌دهیم که یقیناً تو فرستادۀ الله هستی و الله می‌داند که بی‌گمان تو فرستادۀ او هستی، و الله گواهی می‌دهد که منافقان یقیناً دروغگو هستند».

پس آنان در این ادعای‌شان که گواهی می‌دهند محمد  ج فرستادۀ الله متعال است، دروغگو هستند، بلکه از روی نفاق این شهادت را به زبان آورده‌اند، و اگر آن‌ها در شهادت و گواهی‌شان به رسالت پیامبر صادق می‌بودند به تصدیق خبر پیامبر و اطاعت اوامر او پرداخته و او را دوست می‌داشتند.

از این‌رو منافقان، مخالف این امور بوده و آن را نقض می‌کنند، چون آن‌ها پیامبر  ج و دعوت او را مورد بغض و کینه قرار داده از دستورات او سرباز می‌زنند و اخبار او را تکذیب نموده و در آن شک می‌کنند. و این بالاترین درجه از درجات تکذیب است که تکذیب مطلق گفته می‌شود.

- درجه دوم: تکذیب بعضی از اموری که پیامبر  ج آورده است، و این‌گونه تکذیب، معمولا از سوی افرادی صورت می‌گیرد که به رسالت پیامبر  ج اقرار می‌کنند اما در بعضی از اخبار، وی را تکذیب می‌کنند، مانند اقرار بعضی یهودی‌ها و نصرانی‌ها بر اینکه او فرستادۀ الله متعال است اما می‌گویند: رسالت او تنها برای عرب‌ها است نه برای تمامی مردم؛ و مانند تکذیب بعضی از کسانی که به اسلام منسوب‌ هستند و بعضی از اخبار پیامبر  ج را با وجود تایید صحت آن از پیامبر  ج تکذیب می‌کنند.

* پس کسی که اخبار پیامبر  ج را تکذیب کند به اجماع اهل علم کافر است، و اقرار چنین شخصی بر نبوت او  ج و تصدیق برخی از اخبارش فایده‌ای برایش نمی‌رساند.

* همچنین شک‌کننده در برخی از اخبار پیامبر  ج کافر بوده و تصدیق‌کننده نبوت او شمرده نمی‌شود.

* پس اسلام بنده درست نمی‌شود تا اینکه پیامبر  ج را در تمام چیزهایی که آورده تصدیق کند.

* فرق‌گذاشتن میان تکذیب خبر پیامبر  ج پس از اقرار کردن به صحیح‌بودن آن از پیامبر، و تکذیب خبر منسوب به پیامبر  ج لازمی است.

- زیرا تکذیب خبری که به پیامبر  ج منسوب شده و هنوز صحت آن از پیامبر مورد تحقیق قرار نگرفته یا اینکه تأویل‌کننده‌ای آن را بر غیر معنای صحیح آن تأویل نموده، حکم تکذیب پیامبر  ج را ندارد.

- زیرا اخبار منسوب به پیامبر  ج شاید صحیح باشد و شاید هم صحیح نباشد. و اگر نسبت آن به پیامبر  ج صحیح بود شاید تفسیر معنای آن براساس برداشت شخص درست باشد و شاید هم درست نبوده و برخلاف نص صحیح و صریح باشد، پس در چنین حالتی تکذیب و مخالفت وی با نص صحیح و محکم؛ با توجه به برداشت وی از خبر منسوب به پیامبر، در حقیقت تکذیب پیامبر  ج شمرده نمی‌شود.

- از این‌رو برای برخی از مردم که بعضی از اخبار صحیح پیامبر  ج به آن‌ها می‌رسد و آن را تکذیب می‌کنند عذری می‌باشد و مانع تکفیر آن‌ها می‌شود، البته به سبب نادانی و جهل آنان از منسوب بودن آن اخبار به پیامبر  ج، و یا به سبب نفهمیدن معنای درست آن، و یا به خاطر شبهات دیگر که بر آن‌ها وارد می‌شود، و غالبا آنچه مانع تکفیر بدعتی‌ها می‌شود همین‌گونه شبهات است.

- اما کسی که به صحتِ نسبتِ خبر صحیح به پیامبر  ج و به فهمیدن معنای درست آن اقرار کرد سپس آن را تکذیب نمود پس در کفر او شکی نیست.

* بسیاری از مسایلی که علما آن‌ها را در باب نواقض اسلام ذکر می‌کنند به این اصل برمی‌گردد، که موجب تکذیب خبر پیامبر  ج می‌شوند.