شرح اصول سه گانه اسلام شیخ محمد بن عبدالوهاب

فهرست کتاب

اولین پیامبران و آخرین آن‌ها

اولین پیامبران و آخرین آن‌ها

قول شیخ  / است که اولین پیامبر نوح  ÷ و آخرین آنان محمد  ج است که خاتم پیامبران است، که پیامبری بعد از او نیست، و دلیل، این فرمودۀ باری‌تعالی است: ﴿مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِكُمۡ وَلَٰكِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَۗ وَكَانَ ٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٗا٤٠[الأحزاب: ٤٠] «محمد پدر هیچ‌یک از مردان شما نیست، و اما رسول الله و خاتم پیامبران است، و الله به هرچیز آگاه است».

* و دلیل اینکه نوح  ÷ اولین پیامبر است این ارشاد الهی است: ﴿۞إِنَّآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ كَمَآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ نُوحٖ وَٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ [النساء: ١٦٣] «همانا ما به تو وحی فرستادیم همان‌گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحی فرستادیم».

* یعنی اولین پیامبران نوح  ÷ است، و شیخ محمد  / در مورد این مطلب به این فرمودۀ باری‌تعالی استدلال نموده است: ﴿۞إِنَّآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ كَمَآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ نُوحٖ وَٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ [النساء: ١٦٣] «همانا ما به تو وحی فرستادیم همان‌گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحی فرستادیم».

همچنین الله متعال می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحٗا وَإِبۡرَٰهِيمَ وَجَعَلۡنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا ٱلنُّبُوَّةَ وَٱلۡكِتَٰبَۖ[الحديد: ٢٦] «و به راستی ما نوح و ابراهیم را فرستادیم، و در دودمان آن دو نبوت و کتاب قرار دادیم».

* و برای این قول، حدیثی موسوم به حدیث شفاعت که در صحیحین از ابوهریره  س روایت شده است به صراحت دلالت دارد، و در آن آمده است که اهل موقف روز قیامت نزد نوح  ÷ آمده می‌گویند: «يَا نُوحُ، أَنْتَ أَوَّلُ الرُّسُلِ إِلَى أَهْلِ الْأَرْضِ»[٢٨٠] «ای نوح تو اولین پیامبران به سوی اهل زمین هستی».

* آدم  ÷ نبی بود که الله تعالی با او سخن فرمود و رسول نبود طوری که بر این امر حدیثی که ابن ابی‌حاتم و ابن حبان و حاکم و بیهقی در الأسما و الصفات و ... از معاویه بن سَلّام و او از برادرش زید از ابوسلام روایت کرده که گفت: ابوامامه  س به من گفت: مردی به پیامبر  ج گفت: «يَا رَسُولَ اللهِ أَنَبِيٌّ كَانَ آدَمُ؟» ای رسول الله آیا آدم  ÷ نبی بود؟ فرمود: «نَعَمْ، مُعَلَّمٌ مُكَلَّمٌ» «بلی، او نبی بود که الله تعالی به او تعلیم داده بود و با او سخن گفته بود» گفت: چه مدت زمانی میان او و نوح است؟ فرمود: «عَشْرَةُ قُرُونٍ» «ده قرن». گفت: چه مدت زمانی میان نوح و ابراهیم است؟ فرمود: «عَشْرَةُ قُرُونٍ» «ده قرن». گفت: ای رسول الله! پیامبران چند نفر بودند؟ فرمود: «ثَلاثُ مِائَةُ وَخَمْسَةُ عَشَرَ جَمًّا غَفِيرًا»[٢٨١] «سیصد و پانزده، این تعداد فراوان همه رسول هستند» [و این حدیث را حاکم صحیح خوانده و امام ذهبی گفته است: براساس شرط مسلم است، و آلبانی نیز آن را صحیح خوانده است].

* مردمان این ده قرن همه موحد بودند، تا اینکه شرک در قوم نوح  ÷ ظهور کرد، طوری که الله متعال می‌فرماید: ﴿كَانَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ [البقرة: ٢١٣] «(در آغاز) مردم یک امت بودند»، یعنی بر دین اسلام بودند. ﴿فَبَعَثَ ٱللَّهُ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ [البقرة: ٢١٣] «آنگاه الله پیامبران را مژده‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق نازل کرد».

و می‌فرماید: ﴿وَمَا كَانَ ٱلنَّاسُ إِلَّآ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ فَٱخۡتَلَفُواْ [يونس: ١٩] «(در آغاز) مردم جز امت واحدی نبودند، پس اختلاف کردند».

* ابن عباس  ب فرموده است: «میان نوح و آدم ده قرن بود همۀ آن‌ها بر شریعت حق بودند، وقتی اختلاف کردند الله متعال پیامبران را به عنوان بشارت‌دهندگان و بیم‌دهندگان در میان آنان مبعوث گردانید»[٢٨٢].

در ادامه افزوده است: «و این‌گونه در قرائت عبدالله بن مسعود است: «كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُواْ» به روایت ابن جریر و ابن ابی حاتم و حاکم، و او این اثر را صحیح خوانده و گفته‌ است: بر شرط بخاری است، و امام ذهبی  / با ایشان موافقت کرده است. چنانکه این حدیث را شیخ آلبانی  / صحیح خوانده و گفته است: «این حدیث هرچند روایت موقوف می‌باشد اما از نگاه درایت مرفوع است؛ چون در تفسیر این فرمودۀ الله متعال است که: ﴿كَانَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ فَبَعَثَ ٱللَّهُ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ [البقرة: ٢١٣] «(در آغاز) مردم یک امت بودند آنگاه الله پیامبران را مژده‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت». و خصوصا این حدیث به روایت مفسّر قرآن، عبدالله بن‌عباس  ب است، و سبب مرفوع‌بودن آن گفته او است که: «و همچنین در قرائت عبدالله بن مسعود  س می‌باشد، و در آن فایدۀ مهمی است؛ و آن اینکه مردم در آغاز، مردم یک امت بر توحید خالص بودند، سپس شرک بر آن‌ها وارد شد، البته برخلاف قول برخی از فیلسوفان و ملحدین که گفته‌اند اصل در آن‌ها شرک بوده سپس توحید بر آن‌ها وارد شده است! و قول آن‌ها را این حدیث و دیگر روایات که بر نبوت پدرشان آدم  ÷ صراحت دارند، باطل می‌سازد، و به دلایل دیگری که برخی از آن‌ها را در کتابم "تحذیر الساجد" صفحه ١٤٧-١٥٠ ذکر نموده ام مراجعه فرمایید که مهم است.

قول شیخ محمد  / است که: «آخرینِ پیامبران محمد  ج خاتم پیامبران است، و پیامبری بعد از او نیست، و دلیل، این فرمودۀ باریتعالی است: ﴿مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِكُمۡ وَلَٰكِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَۗ [الأحزاب: ٤٠] «محمد پدر هیچ‌یک از مردان شما نیست، و اما رسول الله و خاتم پیامبران است».

* این آیه دلیل صریح بر خاتمیت پیامبر ما محمد  ج است که پیامبری بعد از او نیست، و در حدیث صحیحی که از انس  س روایت شده و در درس‌های قبلی گذشت آمده است که نبوت و رسالت با پیامبر ما محمد  ج خاتمه یافته است.

* پس هرکس بعد از پیامبر  ج ادعای نبوت کند دروغگو است، و مدعی نبوت به اجماع مسلمانان کافر است.

[٢٨٠]- صحيح بخاری: ٣٣٤٠ و ٤٧١٢ و صحيح مسلم: ١٩٤.

[٢٨١]- صحيح ابن حبان: ٦١٩٠ و مستدرک حاكم: ٣٠٣٩. حكم آلبانی: صحیح. نگا: سلسله احاديث صحيحه: ٣٢٨٩.

[٢٨٢]- مستدرک حاكم: ٣٦٥٤ و ٤٠٠٩. حكم آلبانی: صحیح. سلسله احاديث صحيحه آلبانی، ضمن حدیث ٣٢٨٩.