استعانت، استعاذه و استغاثه
* استعانت کمکخواستن برای دریافت منفعت را گویند.
* استعاذه پناهبردن (به الله متعال) از ضرری است که ترس از وقوع آن میرود.
* استغاثه طلب کمک برای رهایی از مصیبت و حالت هولناک است، پس استغاثه از دو نوع دیگر (استعانت و استعاذه) خاصتر میباشد، زیرا در هنگام سختی و شدت استغاثه صورت میگیرد.
* این طلب و درخواست (استغاثه) با قلب، قول و عمل صورت میگیرد.
* استعانت گستردهتر از این معانی سهگانه است و هرگاه به طور مطلق ذکر گردد تمام معانی سهگانه را شامل میشود، پس استعاذه طلب کمک برای دفع شر است، و استغاثه طلب کمک برای رهایی از غم و مصیبت است.
* استعانت دروازه وسیعی است و از جملۀ بزرگترین و جلیلترین عبادات میباشد حتی در سورۀ فاتحه به عنوان بخشی از عبادت معرفی شده است چون عبادتی دارای اهمیت خاص و ویژه است. الله متعال میفرماید: ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ٥﴾[الفاتحة: ٥]. «تنها تو را عبادت میكنيم؛ و تنها از تو یاری میجوییم».
* استعانت نظر به معنای عام آن شامل دعا، توکل، استعاذه، استغاثه، طلب هدایت، نصرتخواستن و طلب کفایت و ... از الله میشود.
* توضیح آن این است که هر آنچه را بنده از قول یا فعل به امید به دستآوردن منفعت یا دورنمودن ضرر انجام میدهد استعانت است.
* نیاز و حاجت بنده به استعانتجستن از الله را هیچ نیاز و حاجتی دیگری برابری نمیکند، بلکه بنده در همه حالات به آن نیاز دارد؛ چون او در همه حالات محتاج هدایت و موفقیت در آن، و ثابتماندن قلب بر حق، و مغفرت و آمرزش از گناه، و پوشیدن عیب، و حفظ و نگهداری از شر و آفات، و برآوردن منافع میباشد.
* بنده مالک همت والایی است که همیشه در دل خود چیزی از خواستهها را میپروراند و محتاج استعانت و کمک برای تحقق و به دستآوردن آن میباشد.
* الله متعال مستعان و کمکرسان است و تحققیافتن نفع و ضرر در دست او تعالی میباشد، پس جز او کسی حسنات را به میان نمیآورد و جز او کسی سیئات و بدیها را دور نمیسازد.
* بر این امر در چندین جای قرآن کریم تأکید صورت گرفته است:
- از جمله این فرمودۀ الله متعال: ﴿وَإِن يَمۡسَسۡكَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا كَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَۖ وَإِن يَمۡسَسۡكَ بِخَيۡرٖ فَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ١٧﴾[الأنعام: ١٧]. «اگر الله (بخواهد) زیانی به تو برساند، هیچکس جز او نمیتواند آن را دفع کند، و اگر خیری به تو رساند، پس او بر همه چیز توانا است».
- و این فرمودۀ باریتعالی: ﴿وَإِن يَمۡسَسۡكَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا كَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَۖ وَإِن يُرِدۡكَ بِخَيۡرٖ فَلَا رَآدَّ لِفَضۡلِهِۦۚ يُصِيبُ بِهِۦ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ١٠٧﴾[يونس: ١٠٧]. «و اگر الله زیانی به تو برساند، پس جز او هیچکس نتواند آن را برطرف کند، و اگر ارادۀ خیری برای تو کند، پس هیچکس فضل او را باز نتواند داشت، به هرکس از بندگانش که بخواهد میرساند و او آمرزندۀ مهربان است».
و این فرمودۀ الله تعالی: ﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۚ قُلۡ أَفَرَءَيۡتُم مَّا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ إِنۡ أَرَادَنِيَ ٱللَّهُ بِضُرٍّ هَلۡ هُنَّ كَٰشِفَٰتُ ضُرِّهِۦٓ أَوۡ أَرَادَنِي بِرَحۡمَةٍ هَلۡ هُنَّ مُمۡسِكَٰتُ رَحۡمَتِهِۦۚ قُلۡ حَسۡبِيَ ٱللَّهُۖ عَلَيۡهِ يَتَوَكَّلُ ٱلۡمُتَوَكِّلُونَ٣٨﴾[الزمر: ٣٨]. «و اگر از آنها (مشرکان) بپرسی: چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ مسلماً گویند: الله. بگو: آیا دیدید آنچه را که به جای الله میخوانید، اگر الله زیانی برای من بخواهد، آیا آنها (معبودان) خواهند توانست زیان او را برطرف کنند؟! و یا اگر رحمتی برای من بخواهد، آیا آنها خواهند توانست رحمت او را باز دارند؟!. بگو: الله مرا کافی است، و (همه) توکلکنندگان بر او توکل میکنند».
و این فرمودۀ الله تعالی: ﴿مَّا يَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِكَ لَهَاۖ وَمَا يُمۡسِكۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ٢﴾[فاطر: ٢]. «(هر) رحمتی را که الله برای مردم بگشاید، کسی نمیتواند که بازش دارد، و آنچه را بازدارد کسی جز او نمیتواند آن را روانه سازد، و او پیروزمند حکیم است».
و این فرمودۀ الله متعال: ﴿أَمَّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِي هُوَ جُندٞ لَّكُمۡ يَنصُرُكُم مِّن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِۚ إِنِ ٱلۡكَٰفِرُونَ إِلَّا فِي غُرُورٍ٢٠ أَمَّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِي يَرۡزُقُكُمۡ إِنۡ أَمۡسَكَ رِزۡقَهُۥۚ بَل لَّجُّواْ فِي عُتُوّٖ وَنُفُورٍ٢١﴾[الملك: ٢٠-٢١] «آیا این چه کسی است آن که لشکر شما است، که به جای (الله) رحمن شما را یاری میکند؟ کافران جز در فریب (و غرورشان) نیستند. * آیا آن کیست که به شما روزی دهد اگر او روزیش را باز دارد؟ بلکه آنها در سرکشی و دوری از حق لجاجت میکنند». پس رزقْ جلبِ نفع و نصرتْ دفعِ ضرر است.
- و میفرماید: ﴿فَٱبۡتَغُواْ عِندَ ٱللَّهِ ٱلرِّزۡقَ﴾ [العنكبوت: ١٧] «پس روزی را تنها (از) نزد الله طلب کنید».
- و میفرماید: ﴿وَإِن مِّن شَيۡءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ﴾[الحجر: ٢١]. «و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینههایش نزد ما است». مقدمبودن ظرف در این آیه برای حصر است.
- و میفرماید: ﴿وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ ٱلۡمُنتَهَىٰ٤٢﴾[النجم: ٤٢]. «و یقیناً بازگشت (همۀ امور) به سوی پروردگار تو است».
* ابن قیم / میگوید این آیۀ کریمه: «﴿وَإِن مِّن شَيۡءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ﴾ [الحجر: ٢١] شامل گنجی از گنجها است و آن اینکه هیچ چیزی خواسته نمیشود مگر از کسی که گنجینههای آن نزد او است و کلیدهای آن در دست او قرار دارد، و درخواست آن گنجینه از غیر او چنان است که از کسی که نزدش چیزی نیست بخواهی و او بر دادن آن قادر هم نباشد).
و فرمودۀ الله متعال: ﴿وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ ٱلۡمُنتَهَىٰ٤٢﴾[النجم: ٤٢]. «و یقیناً بازگشت (همۀ امور) به سوی پروردگار تو است»، متضمن گنج بزرگی است و آن اینکه تمام خواستهها و مرادها اگر برای او نبوده و با او مرتبط نباشد نابود و رو به زوال بوده و بازگشت به سوی او نیست، چون بازگشت تنها به سوی کسی میباشد که بازگشت تمام امور به سوی او است؛ طوری که غایت همه چیز به سوی خلق و مشیت و حکمت و علم او است، پس او غایت و هدف نهایی هر خواستهای است؛ و هر محبوبی که به خاطر او به دوستی گرفته نشود؛ پس محبت او رنج و عذاب است، و هر عملی که به خاطر او نباشد؛ از دست رفته و ضایع و باطل است، و هر قلبی که به او نرسد؛ پس آن قلب بدبخت و محجوب از سعادت و رستگاری او است.
* و میافزاید: پس تمام آنچه از او خواسته میشود در این فرمودۀ الله متعال جمع شده است: ﴿وَإِن مِّن شَيۡءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ﴾[الحجر: ٢١]. «و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینههایش نزد ما است».
و تمام آنچه که برای او خواسته میشود در این فرمودۀ خود جمع نموده است: ﴿وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ ٱلۡمُنتَهَىٰ٤٢﴾[النجم: ٤٢]. «و یقیناً بازگشت (همۀ امور) به سوی پروردگار تو است».
پس، غیر از الله هیچ هدفی نیست که جوینده آن را بجوید، و هیچ غایتی نیست که بازگشت به سوی آن منتهی گردد.
* و میافزاید: و تحت این راز و سِر بزرگی از اسرار توحید وجود دارد و آن اینکه قلب جز با رسیدن به او تعالی استقرار، آرامش و سکون نمییابد، و هر مرادی غیر او تعالى که مورد محبت قرار میگیرد؛ پس آن مراد و خواست برای غیر او تعالی است، و مراد محبوب در ذاتش نیست جز یکی که بازگشت به سوی آن میباشد. و محال و ناممکن است که بازگشت به سوی دو ذات شود، طوری که محال و ناممکن است که آغاز مخلوقات از دو ذات بوده باشد؛ پس کسی که غایت محبت او، رغبت او، ارادت او و طاعت او برای غیر الله باشد در این حالت، همه از او به هدر رفته و زایل میگردد، و زمانی از او جدا میشود که به آن نیاز مبرم داشت، و کسی که انتهای محبت او، رغبت او، ترس او و درخواست و طلب او؛ الله متعال باشد به نعمت الهی و لذت و شادمانی و شادابی و سعادت ابدی ظفریاب میشود.
* مقصود این است که برای بنده هیچ نفعی دینی و دنیوی حاصل نمیشود جز با کمک الله أ، پس او تنها مستعان و کمکرسان بر همۀ این چیزها است.
و هر سببی از اسباب که بنده برای جلب نفع یا دفع ضرر مورد استفاده قرار میدهد به تنهایی به مطلوب نمیرساند، و برای رسیدن به مطلوب، سببی مستقل و به تنهایی وجود ندارد، بلکه باید همراه آن سبب کمککنندهای باشد و مانع نیز باید برداشته شود، و این امور جز به اذن الله أ انجام نمیشود.
* کسی که این حقیقت را درست درک نمود قلب خود را به الله تسلیم میکند، و میداند که هیچ چیزی انجام پذیر نیست مگر اینکه الله متعال بخواهد، و اینکه هرگاه بخواهد چیزی از خوبیهای دنیا و آخرت را به دست آورَد، جز به اذن الله متعال و هدایت و مشیت او تعالی نمیتواند، و برای نیل و رسیدن به خوبیهای دنیوی و اخروی اسبابی وجود دارند که الله متعال به سوی آن راهنمایی کرده و آنها را بیان نموده است.
* پس کسی که بر این یقین و باور بود، در قلب وی انواعی از بندگی مانند محبت، امید، بیم، توکل و تسلیمنمودن قلب به او تعالی و باور و گمان نیک به او تعالی ایجاد میشود.
* الله متعال به سبب این عبادات بزرگ در قلب مؤمن سکون، آرامش، بصیرت و بینایی را قرار میدهد که زندگی او را خوش و گوارا ساخته بسیاری از شرها و بدیها و آفات شیطانی را از او دور میسازد.
* مردم در عبادت و استعانت انواع و اقسامی دارند؛ برترینشان کسانی هستند که عبادت و استعانت را برای الله متعال خالص گردانیدهاند و ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ٥﴾[الفاتحة: ٥]. را محقق ساختهاند.
و برای عبادتکردن الله متعال از او تعالی استعانت جستهاند طوری که پیامبر ج مُعاذ بن جَبَل س را ارشاد فرمود که در پی هر نماز این دعا را بگوید: «اللَّهُمَّ أَعِنِّي عَلَى ذِكْرِكَ وَشُكْرِكَ، وحُسْنِ عِبَادَتِكَ»[٩٦] «پروردگارا! مرا بر یاد و شکر و عبادتت به وجهی پسندیده یاری فرما!». [احمد روایت کرده است]. در حالی که آنها برترین جایگاهها را دارند.
* مُعاذ بن جَبَل س این فرمودۀ پیامبر ج را به خوبی فهمید؛ طوری که از ابوموسی اَشعری س روایت است که مُعاذ س میگفت: «أَمَّا أَنَا فَأَنَامُ ثُمَّ أَقُومُ فَأَقْرَأُ فَأَحْتَسِبُ فِي نَوْمَتِي مَا أَحْتَسِبُ فِي قَوْمَتِي»[٩٧]، «اما من میخوابم سپس برمیخیزم و میخوانم، پس امیدوار پاداش در خواب و بیداریام هستم» [به روایت بخاری و مسلم]، و راجع به این روایت قصهای است که جا دارد بر آن مکث کرد.
* شاید بسیاری از مردم از این امر غافل باشند؛ زیرا کسی که قلب خویش را برای الله متعال خالص گردانید، آنچه از اعمال مباحی را که انجام میدهد وسیلۀ تقوا و پرهیزگاری و حسن عبادت او تعالی میگرداند، تا اینکه تمام زندگی او برای الله متعال باشد. طوری که الله متعال به پیامبرش میفرماید: ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٦٢ لَا شَرِيكَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ١٦٣﴾[الأنعام: ١٦٢-١٦٣]. «بگو: بیگمان نمازم، و قربانی من، و زندگی و مرگ من، همه برای الله پروردگار جهانیان است * شریکی برای او نیست، و به این مأمور شدهام، و من نخستین مسلمان هستم».
* مسلمانان در این دو صفت بر همدیگر افضلیت و برتری بزرگی دارند، آنها در این دو صفت دارای درجاتی هستند که کسی جز آفریدگارشان نمیتواند آن را بشمارد، پس کسی که اخلاص در عبادت و استعانت را محقق نمود بدون شک او به فرمان الله متعال به سوی نیکیها پیشگام است.
* برخی از مردم در زمینۀ اخلاص در عبادت و اخلاص در استعانت ضعیف هستند.
* به سبب همین تقصیر در خالصگردانیدن عبادت، آفتهای بزرگی واقع میشود به گونهای که عمل را کاملاً از بین میبرد یا اینکه پاداش آن را کاهش میدهد. مانند ریا، شهرتطلبی، به دستآوردن دنیا با عمل آخرت. و کمترین نقصانی که در آنها وجود دارد این است که شخص این عبادات را طوری که لازم است برای الله متعال انجام نمیدهد، بلکه در آن مرتکب بدی و قباحت شده و نیز در واجبات آن خلل ایجاد میکند. چون در اخلاصش ضعف، و در ایمانش نقصان وجود دارد.
* به سبب تقصیر و کوتاهی در استعانت، آفات بزرگی از قبیل سستی، عجز و ناتوانی ایجاد میشود، مثلا وقتی چیزی که دوستش دارد رخ میدهد به خاطر اسبابی که در دست دارد دچار خود پسندی و غرور میشود، و اگر چیز ناپسندی برایش رخ دهد، غم و اندوه، او را فرا گرفته دچار بیصبری میگردد.
* شخص مقصر در اخلاص و استعانت، از آرامش قلبی و سکون نفسی و از شادی و شیرینی زندگی بیبهره میماند تا اینکه این دو امر را محقق سازد.
[٩٦]- سنن ابیداود: ١٥٢٢ و مسند احمد: ٢٢١١٩ و ٢٢١٢٦. حکم آلبانی: صحیح.
[٩٧]- صحيح بخاری: ٤٣٤١ و ٤٣٤٤ و ٦٩٢٣ و صحيح مسلم: ١٧٣٣.