شرح اصول سه گانه اسلام شیخ محمد بن عبدالوهاب

فهرست کتاب

اقسام توحید:

اقسام توحید:

توحید به سه قسم است:

* قسم اول: توحید ربوبیت:

وآن عبارت از یکتا‌دانستن الله متعال در افعالش، مانند آفرینش مخلوقات، مالکیت و تدبیر، روزی‌دادن و ... است.

* قسم دوم: توحید الوهیت:

و آن عبارت از یگانه‌دانستن الله متعال در عبادت او تعالی می‌باشد.

* و قسم سوم: توحید اسما و صفات:

و آن عبارت از یکتادانستن الله متعال در نام‌های نیک و صفات والای او تعالى می‌باشد.

* باور داشتن اینکه الله متعال آفریدگار و روزی‌دهنده است متعلق به توحید ربوبیت می‌باشد و کسی که آن را انکار کند کافر است و دچار بزرگ‌ترین کفر شده است؛ پناه بر الله.

* دلیل بر اینکه الله متعال ما را آفریده و روزی داده است بسیار است. از جمله این آیه کریمه: ﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ ثُمَّ رَزَقَكُمۡ ثُمَّ يُمِيتُكُمۡ ثُمَّ يُحۡيِيكُمۡۖ هَلۡ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَفۡعَلُ مِن ذَٰلِكُم مِّن شَيۡءٖۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ٤٠[الروم:٤٠].

«الله همان کسی است که شما را آفرید، آنگاه به شما روزی داد، پس شما را می‌میراند، آنگاه شما را زنده می‌کند، آیا کسی از شریکان‌تان می‌توانند چیزی از این (کار‌ها) انجام دهند؟! او منزه و برتر است از آنچه شریک او قرار می‌دهند».

ومی‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱعۡبُدُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ وَٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ٢١[البقرة: ٢١] «ای مردم، پروردگار خود را عبادت کنید، آن کسی که شما و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزگار شوید».

و می‌فرماید: ﴿وَٱللَّهُ خَلَقَكُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ٩٦[الصافات: ٩٦] «و الله شما را و آنچه را که شما انجام می‌دهید (و می‌سازید) آفریده است؟!».

و الله متعال در رابطه با روزی‌دادن می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِينُ٥٨[الذاريات: ٥٨] «بی‌گمان الله است که روزی‌دهنده است، (و او) قدرتمند استوار است».

* الله متعال در رابطه با وحدانیت خود در امر آفرینش به دلیل عقلی اشاره نموده و آن را به شیوۀ سَبر و تقسیم (رسیدن به نتیجه درست و رد نمودن محتملات نادرست و اشتباه) بیان داشته است که از دلایل عقلی الزامی بشمار می‌رود. طوری که می‌فرماید: ﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَيۡرِ شَيۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ٣٥ أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۚ بَل لَّا يُوقِنُونَ٣٦[الطور: ٣٥-٣٦] «آیا آن‌ها از هیچ (و بدون آفریننده)، آفریده شده‌اند، یا خود خالق (خویش)‌اند. * آیا آن‌ها آسمان‌ها و زمین را آفریده‌اند؟! (خیر) بلکه آن‌ها یقین نمی‌کنند».

امر آفرینشِ مخلوقات از نگاه معادلۀ تقسیمِ درست از سه حالت خارج نیست: اول اینکه از هیچ آفریده شده‌اند، دوم اینکه خویشتن را خود آفریده‌اند، و حالت سومی اینکه آفریننده‌ای غیر از خودِ آنان، آن‌ها را آفریده است.

* بدون شک دو حالت؛ اولی و دومی باطل هستند، باطل‌بودن این دو حالت را هر عاقلی درک می‌کند، و سومی حقیقتی است که هیچگونه شکی در آن نیست، و آن ذات اقدس الهی است که همه مخلوقات را آفریده است و مستحق است که به یگانگی و بدون شریک عبادت شود.

جبیر بن مطعم  س می‌گوید: «در جمع‌آوری فديه اسیران بدر به مدینه آمدم (در روایتی دیگری چنین آمده: در فديه مشرکان) می‌افزاید: البته وی در آن وقت مشرک بود، پس داخل مسجد (نبوی شریف) شدم و پیامبر  ج در حال خواندن نماز مغرب بود و سوره الطور را تلاوت می‌کرد، هنگامی که به این آیه مبارکه رسید: ﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَيۡرِ شَيۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ٣٥ أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۚ بَل لَّا يُوقِنُونَ٣٦ أَمۡ عِندَهُمۡ خَزَآئِنُ رَبِّكَ أَمۡ هُمُ ٱلۡمُصَۜيۡطِرُونَ٣٧ أَمۡ لَهُمۡ سُلَّمٞ يَسۡتَمِعُونَ فِيهِۖ فَلۡيَأۡتِ مُسۡتَمِعُهُم بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِينٍ٣٨[الطور: ٣٥-٣٨] «آیا آن‌ها از هیچ (و بدون آفریننده)، آفریده شده‌اند، یا خود خالق (خویش)‌اند. * آیا آن‌ها آسمان‌ها و زمین را آفریده‌اند؟! (خیر) بلکه آن‌ها یقین نمی‌کنند * آیا خزائن پروردگارت نزد آن‌ها است؟! یا آن‌ها (بر همه چیز) تسلط دارند؟! (٣٧) آیا نردبانی دارند (که از آن به آسمان‌ها بالا می‌روند و) از آن (اسرار وحی را) می‌شنوند؟ پس باید شنونده‌شان (بر این ادعا) دلیل روشنی بیاورد». نزدیک بود قلبم پرواز کند»[٤٧]. و در روایتی دیگری چنین آمده: «مثل اینکه قلبم از اثر قرائت قرآن پاره شد»[٤٨]. به روایت ابوداود طَیالِسی و احمد. و اصل این روایت در صحیحین است و در آن‌ها این عبارت نیز نقل شده است: جبیر بن مطعم گفت: «و این اولین باری بود که ایمان در قلبم جا گرفت»[٤٩].

از نام‌های نیک الله متعال خالق و خلّاق است. (خالق به معنای آفریدگار و خلّاق به معنای آفریننده که صیغۀ مبالغه خلَقَ است).

اگر بنده در نام الخالق (آفریدگار)   بیاندیشد قلب وی از یقین و تعظیم به الله متعال مالامال خواهد شد.

* کثرت مخلوقات الله متعال و بزرگی و گستردگی بعضی از آن‌ها از واضح‌ترین دلایل بر عظمت الله متعال و وسعت علم و قدرت او تعالی می‌باشد.

* اتقان، کمال و استواری در آفرینش، دلیل بر حکمت الله متعال و عظمت و قدرت او تعالی است طوری که می‌فرماید: ﴿مَّا تَرَىٰ فِي خَلۡقِ ٱلرَّحۡمَٰنِ مِن تَفَٰوُتٖۖ[الملك: ٣] «در آفرینش (الله) رحمن هیچ خلل و بی‌نظمی نمی‌بینی».

* سیر و گردش مخلوقات با این نظم دقیق و شگفت‌انگیز دلیلی بر علم، حکمت و حسن تدبیر او تعالی است.

* آفرینش این مخلوقات عجیب، بدون درنظرداشت مثال قبلی، دلیل بر عظمت، کمالِ غنی‌بودن الله متعال از هر چیزی دیگری بوده و نشانگر آفرینش شگفت‌انگیز است.

* الله متعال پدید آورندۀ آسمان‌ها و زمین است که خلقت آن‌ها را به این صورت عجیب ایجاد کرده است، و از هیچ احدی شیوه آفرینش آسمان‌ها و زمین و آنچه در بین این دو است را نیاموخته و کسب نکرده است و این از کمال علم و قدرت و احاطه‌ او تعالی بر مخلوقاتش می‌باشد.

* بله، در عالم افلاک، عالم فرشتگان، انس، جن، جانوران، گیاهان، بادها، ابرها، آب‌ها و غیره مخلوقات بی‌شمار عجیب و غریب که عقل را متحیر می‌سازند، و در هریک از این عالم‌ها امت‌ها و صنف‌های مختلف از مخلوقات وجود دارند که جز آفریدگار آنها، کس دیگری شمار آن‌ها را نمی‌داند.

* در جزئیات آفرینش هر یک از این مخلوقات ظرافت‌ها و عجایبی وجود دارد که ذهن انسان‌ها را مبهوت می‌نماید که بر حکمت آفریدگار آن‌ها و گستردگی علم و بزرگی قدرت و توانایی او تعالی، دلالت می‌کنند.

* آفرینش مخلوقات از بزرگ‌ترین و آشکارترین دلایل و شواهد توحید ربوبیت می‌باشد. الله متعال می‌فرماید: ﴿أَفَمَن يَخۡلُقُ كَمَن لَّا يَخۡلُقُۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ١٧[النحل: ١٧] «آیا کسی که می‌آفریند، مانند کسی است که نمی‌آفریند؟! آیا پند نمی‌گیرید؟!».

الله متعال ذاتی است که همه چیز را آفریده است، و هیچ‌کس نمی‌تواند مانند آفرینش او تعالی چیزی را بیافریند.

الله متعال مشرکان را به چالش کشید که خودشان و خدایان‌شان مگسی را بیافرینند، حتی آن‌ها را به مبارزه طلبید که آن چیزی را که مگس از آن‌ها می‌گیرد پس بگیرند! و این نهایت ضعف و ذلت و حقارت آن‌ها را نشان می‌دهد؛ پس چگونه برای چیزی که قادر به آفریدن نیست مُدّعیِ سهمی در عبادت می‌شوند؟!!

* کسی که چیزی را نمی‌آفریند ارزش معبود (اله) بودن را ندارد، بلکه پروردگار حقیقی آن معبود ما است که به تنهایی، مخلوقات را آفریده است از این‌رو باید به یگانگی مورد عبادت قرار گیرد، طوری که الله متعال می‌فرماید: ﴿أَيُشۡرِكُونَ مَا لَا يَخۡلُقُ شَيۡ‍ٔٗا وَهُمۡ يُخۡلَقُونَ١٩١[الأعراف: ١٩١] «آیا چیزی را شریک می‌گیرند که چیزی را نمی‌آفریند و خودشان مخلوق‌ هستند».

* جز ملحدین که وجود الله متعال را منکر هستند، و همچنین مجوسی‌ها که گمان می‌برند که این جهان دو خالق دارد: نور و تاریکی؛ کسی اقرار بر اینکه الله متعال خالق و رازق است را انکار نمی‌کند.

مشرکان عرب بر اینکه الله متعال آفریدگار و روزی‌دهنده است باور داشتند و اقرار می‌کردند، ولی با این وجود، مسلمان شمرده نمی‌شدند، زیرا عبادت را خالص برای الله   انجام نمی‌دادند و از پیامبر  ج نیز پیروی نمی‌کردند، الله متعال درباره آن‌ها می‌فرماید: ﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ٦١[العنكبوت: ٦١].

«و اگر از آن‌ها بپرسی: «چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده، و خورشید و ماه را مسخر کرده است؟!» البته می‌گویند: «الله» پس چگونه (از حق) منحرف می‌شوند؟!».

* کسی که اقرار کند که الله متعال آفریننده و روزی‌دهنده است اما عبادت را خالص برای او تعالی انجام ندهد پس مشرک و کافر بوده و به این عذاب دردناک وعده داده شده است.

شیخ محمد بن عبدالوهاب رحمه الله می‌گوید: «ولم یترکنا هملا...» ما را بی‌هدف و بدون امر و نهی رها نکرده است.

(هملا) یعنی مهمل، بدون امر و نهی و بی‌هدف رها کردن را گویند به این معنا که الله متعال ما بندگان را بلا اهتمام و بی‌مسؤلیت و مهمل رها نکرده است.

* ابن عباس  ب در تفسیر کلمه سُدی در این آیه کریمه ﴿أَيَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَن يُتۡرَكَ سُدًى٣٦[القيامة: ٣٦] «آیا انسان گمان می‌کند بی‌هدف رها می‌شود؟!» می‌گوید: هملا، یعنی مهمل رهاکردن [به روایت ابن جریر و غیره].

* عبدالرزاق از قتاده رحمهما الله تعالی روایت کرده است که در تفسیر این قسمت از آیه ﴿أَن يُتۡرَكَ سُدًى می‌گوید: أن یُهمل. مهمل رها شود.

* ابن جریر  / درباره این آیه ﴿أَيَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَن يُتۡرَكَ سُدًى٣٦ می‌گوید: الله متعال می‌فرماید: آیا این انسان کافر گمان می‌برد که الله متعال او را بی‌هدف و خودسر رها کرده است بدون اینکه به انجام کاری امر شود و از کاری نهی شود و ملزم به عبادتی نباشد.

* عرب‌ها به شتری که در صحرا بدون صاحب و چوپان رها شود می‌گویند: إبلٌ هَمَل یا إبلٌ هَمْلَی یعنی شتر رها شدۀ خودسر و شتر یاغی.

و طوری که الله متعال می‌فرماید: ﴿أَفَحَسِبۡتُمۡ أَنَّمَا خَلَقۡنَٰكُمۡ عَبَثٗا وَأَنَّكُمۡ إِلَيۡنَا لَا تُرۡجَعُونَ١١٥ فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ ٱلۡمَلِكُ ٱلۡحَقُّۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡكَرِيمِ١١٦[المؤمنون: ١١٥-١١٦] «آیا گمان کردید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم، و همانا شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟! * پس بلند مرتبه (و برتر) است الله که فرمانروای حقيقی است، هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، پروردگار عرش کریم است».

* الله متعال منزه و متعال است از اینکه مخلوق را عبث بیافریند و آن را به طور خودسر رها کند، چگونه این‌چنین خواهد شد درحالی که او تعالی حکیم و خبیر است؟!!

الله متعال ما را برای هدفی بزرگی آفریده که آن را در این آیۀ کریمه چنین بیان داشته است:

﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ٥٦ مَآ أُرِيدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِيدُ أَن يُطۡعِمُونِ٥٧ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِينُ٥٨[الذاريات: ٥٦-٥٨] «و من جن و انس را نیافریده‌ام مگر برای اینکه مرا عبادت کنند، * هرگز از آن‌ها رزق و روزی‌ای نمی‌خواهم، و نمی‌خواهم که مرا طعام دهند. * بی‌گمان الله است که روزی‌دهنده است، (و او) قدرتمند استوار است».

* الله متعال برای ما بیان نموده است که او تعالی ما را برای عبادت خودش آفریده، و بیان نموده که چگونه او تعالی را عبادت کنیم؛ البته بر مبنای اطاعت از پیامبران و پیروی از ارشادات آن‌ها که الله متعال آن‌ها را برای ما فرستاده است او تعالی را عبادت کنیم، پس کسی که آن‌ها را اطاعت کرد مثل این است که الله متعال را به گونه‌ای که او تعالی دوست دارد عبادت کرده است و کسی که نافرمانی پیامبران الهی را نمود پس مستحق عذاب می‌شود چون مطابق آنچه که به خاطر آن آفریده شده عمل نکرده است.

قول مولف رحمه الله: بلکه الله متعال برای ما پیامبری فرستاده، پس کسی که از او اطاعت کند وارد بهشت خواهد شد و کسی که نافرمانی کند وارد آتش خواهد شد.

* هرگاه پیش از حرف عطف (بَل) جملۀ نافیه بیاید این (بَل) برای تأکید آن جملۀ نافیه است، و جمله‌ای که بعد از حرف عطف (بَل) می‌آید نشانگر صحیح‌بودن آن جمله نافیه قبلی است. طوری که الله متعال در حکایت از عیسی  ÷ چنین می‌فرماید: ﴿وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينَۢا١٥٧ بَل رَّفَعَهُ ٱللَّهُ إِلَيۡهِۚ[النساء: ١٥٧-١٥٨] «و به یقین او را نکشته‌اند * بلکه الله او را به سوی خود بالا برد» پس اثبات بالابردن عیسی  ÷ به سوی الله متعال بیانگر صحیح‌بودن آن نفی که در آیه قبلی آمده، می‌باشد یعنی: او کشته نشده است.

* «و ما را بی‌هدف و بدون امر و نهی رها نکرد؛ بلکه برای ما پیامبری فرستاد»: رسالت پیامبر  ج صحت این امر را که الله متعال ما را بی‌هدف و بدون امر و نهی رها نکرده است تایید و تأکید می‌کند.

* این پیامبر، محمد  ج است، پس کسی که از وی اطاعت کرد وارد بهشت می‌شود و کسی که از او نافرمانی کند وارد آتش می‌شود.

الله متعال می‌فرماید: ﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ يُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ وَذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١٣ وَمَن يَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُۥ يُدۡخِلۡهُ نَارًا خَٰلِدٗا فِيهَا وَلَهُۥ عَذَابٞ مُّهِينٞ١٤[النساء: ١٣-١٤].

«و هرکس از الله و پیامبرش اطاعت کند، وی را به وارد باغ‌هایی می‌کند که از زیر (درختان) آن نهرها جاری است، در آن جاودانه‌ هستند، و این پیروزی بزرگی است. * و هرکس از الله و پیامبرش نافرمانی کند و از حدود او تجاوز کند، وی را وارد آتشی می‌کند که جاودانه در آن خواهد ماند، و برای او عذاب خوارکننده‌ای است».

* اطاعت از پیامبر  ج اطاعت از الله متعال است، الله متعال می‌فرماید: ﴿مَّن يُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَۖ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ عَلَيۡهِمۡ حَفِيظٗا٨٠[النساء: ٨٠] «کسی که از پیامبر اطاعت کند در حقیقت الله را اطاعت کرده ‌است، و کسی که سر باز زند، تو را برایشان نگهبان (و مراقب) نفرستادیم».

* مردم در قبال پیامبر  ج دو دسته هستند: مطیع (اطاعت‌کننده) و رویگردان.

و از صفات حتمی نافرمانان این است که از حق رویگردان بوده و از حدود الله   تجاوز می‌کنند.

* از اصول اقرار به واجب‌بودن توحید، اقرار به وجوب اطاعت پیامبر  ج است، زیرا بزرگ‌ترین و با عظمت‌ترین چیزی را که پیامبر  ج آورده است توحید الله   است.

* کسی که به رسالت پیامبر  ج اقرار کند بر او لازم است آنچه را پیامبر  ج خبر می‌دهد تصدیق کند و آنچه امر می‌فرماید را اطاعت کند و از آنچه نهی می‌کنند اجتناب ورزد، زیرا همین معنای ایمان به پیامبر  ج می‌باشد.

* از ابوهریره  س روایت است که پیامبر  ج فرمود: «وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ، لَا يَسْمَعُ بِي أَحَدٌ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ يَهُودِيٌّ، وَلَا نَصْرَانِيٌّ، ثُمَّ يَمُوتُ وَلَمْ يُؤْمِنْ بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ، إِلَّا كَانَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ»[٥٠].

«سوگند به کسی که جان محمد  ج در دست او است هرکس- خواه یهودی باشد یا نصرانی- این پیام مرا بشنود، اما به آن ایمان نیاورد، و بمیرد از دوزخیان خواهد بود» [به روایت مسلم].

[٤٧]- صحیح بخاری: ٤٨٥٤، با اندک تغییر.

[٤٨]- شرح معانی الآثار، طحاوی: ١٢٦٤ و مسند ابوداود طيالسی: ٩٤٣ و مسند احمد: ١٦٧٦٢ و ١٦٧٨٥. حکم آلبانی: اسناد آن صحیح است -ان شاءالله- و همه راویان آن ثقه و از راویان کتب شش‌گانه است. نگا: الثمر المستطاب في فقه السنة والكتاب، آلبانی، ص ٧٧٢.

[٤٩]- صحيح بخاری: ٤٨٥٤ و صحيح مسلم: ٤٦٣.

[٥٠]- صحيح مسلم: ١٥٣.