درس بیست ویکم: کفر به طاغوت
شیخ الاسلام محمد بن عبدالوهاب / میگوید: (الله متعال همه پیامبران را مبعوث نمود تا مژدهدهنده و بیمدهنده باشند».
به دلیل این فرمودۀ او تعالی: ﴿رُّسُلٗا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِۚ﴾[النساء: ١٦٥].
«پیامبرانی -فرستادیم- که مژدهدهنده و بیمدهنده هستند، تا آنکه برای مردم -پس از آمدن پیامبر- هیچ عذر و بهانهای نماند».
اولین پیامبر نوح ÷ و آخرینشان محمد ج است که خاتم پیامبران است، و پیامبری بعد از او نیست.
و دلیل این فرمودۀ باریتعالی است: ﴿مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِكُمۡ وَلَٰكِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِيِّۧنَ﴾ [الأحزاب: ٤٠] «محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست، و لیکن رسول الله و خاتم پیامبران است».
دلیل اینکه: نوح ÷ اولین پیامبر میباشد این ارشاد الهی است: ﴿۞إِنَّآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ كَمَآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ نُوحٖ وَٱلنَّبِيِّۧنَ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ﴾ [النساء: ١٦٣] «ما به تو وحی فرستادیم چنانکه به نوح و پیامبران بعد از او وحی فرستادیم».
از نوح تا محمد علیهما السلام هر پیامبری که به سوی امتی فرستاده شده، آنان را به عبادت الله یکتا فراخوانده و از عبادت طاغوت بازداشته است. طوری که الله متعال میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ﴾ [النحل: ٣٦] «و به راستی که در میان هر امت پیامبری برانگیختیم (تا بگویند) که الله را عبادت کنید و از طاغوت پرهیز کنید».
الله متعال بر همه بندگان ایمان به الله و کفر به طاغوت را واجب گردانیده است.
ابن قیم / فرموده است: «معنای طاغوت این است که بنده از حد مجاز خود تجاور کند، چه وی معبودی باشد که مورد عبادت قرار گیرد، یا دارای اتباعی باشد، یا کسی باشد که از طاعت برخوردار است».
طاغوتها زیاد هستند که در رأس همه آنها پنج تا قرار دارد:
١- ابلیس ملعون.
٢- کسی که عبادت شود و خودش از این عمل راضی باشد.
٣- کسی که ادعای چیزی از علم غیب را کند.
٤- کسی که مردم را به عبادت خودش ترغیب کند.
٥- و کسی که خلاف دستور و فیصله الله متعال حکم کند.
و دلیل، فرموده الله متعال: ﴿لَآ إِكۡرَاهَ فِي ٱلدِّينِۖ قَد تَّبَيَّنَ ٱلرُّشۡدُ مِنَ ٱلۡغَيِّۚ فَمَن يَكۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ وَيُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ لَا ٱنفِصَامَ لَهَاۗ وَٱللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ٢٥٦﴾[البقرة: ٢٥٦].
«در (قبولکردن دین اسلام) اجباری نیست، (چون) به راستی که راه راست (و هدایت) از راه انحراف (و گمراهی) روشن و جدا شده است. پس هرکس به طاغوت (شیطان و نمادها و انسانهای گمراه و طغیانگر) کفر ورزد و به الله ایمان آورد، پس به راستی که به دستآویز محکمی چنگ زده است، که آن را گسستنی نیست، و الله شنوای دانا است».
و معناى لا إله إلا الله همین است، چنانکه در حدیث نیز آمده که: «رَأْسُ الأَمْرِ: الإِسْلامُ، وَعَمُودُهُ الصَّلاةُ، وَذِرْوَةُ سَنَامِهِ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ الله»[٢٧٩] «اساس همه امور اسلام، و پایه و ستون آن نماز، و قلّه و بلندى آن جهاد در راه الله است». وَاللهُ أَعْلَمُ، وَصَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَصَحْبِهِ وَسَلَّمَ.
[٢٧٩]- سنن ترمذی: (٥/ ١٢). حكم آلبانی: صحیح.