تحققیافتن توکل
* توکل با دو امر تحقق مییابد:
- اول: با اخلاص در توسل و پناهجستن به الله، و سپردن امور به او تعالی، و گمان نیکداشتن به او تعالی، و رغبت و تمایل به فضل و احسانش، و یکتادانستن او تعالی در این عبادات و دیگر عبادات بزرگی که ایجاب میکند بنده آن را انجام دهد.
- دوم: پیروی از هدایت الهی با اخذ اسبابی که الله متعال در جلب منفعت و دفع شر آن را اجازه داده است.
* این امری است که حدیث اخیر بر آن دلالت دارد که پیامبر ج فرمود: «پرندگان صبح گرسنه میروند...»، پس بیرونرفتن پرندگان در حقیقت استفاده از اسباب، در راه به دستآوردن رزق و روزی است.
- کسی که هردو امر متعلق به عبادت قلبی را با توکل و سعی در اخذ اسباب که از لوازم ارشادات الهی است با هم جمع نمود، یقینا توکل را محقق ساخته و راهی را پیموده که در آن رضایت الله است.
* هنگامی که این دو امر پس از غزوه احد برای مؤمنان جمع شد، الله متعال آنها را از آنچه مضطرب و نگرانشان ساخته بود رهایی بخشید و کفایت کرد؛ و آنها را با یادنمودنشان در قرآن کریم شرف داد. پس باید آنها را اسوه و سرمشق خویش قرار دهیم. الله متعال میفرماید: ﴿ٱلَّذِينَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَكُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِيمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ١٧٣ فَٱنقَلَبُواْ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ لَّمۡ يَمۡسَسۡهُمۡ سُوٓءٞ وَٱتَّبَعُواْ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَظِيمٍ١٧٤﴾[آل عمران: ١٧٣-١٧٤] «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم (مشرکان مکه) برای (جنگ با) شما گرد آمدهاند، پس از آنها بترسید. (این سخن) بر ایمانشان افزود و گفتند: الله ما را بس است، و بهترین حامی است. * پس به نعمت و فضل الله (از میدان جنگ) بازگشتند، هیچ آسیبی به آنان نرسید، و رضامندی الله را پیروی کردند، و الله دارای فضل و بخشش بزرگی است».
* دو امر بالا را مرد مؤمنی که در آل فرعون بود محقق نمود، هنگامی که در سپردن امور خویش به الله متعال و پیروی از رهنمودهای الهی صادق ماند؛ یعنی کفر قوم خود را انکار نمود، و به نصرت و یاری موسی ÷ به پا خاست، و به نصیحت پرداخت. پس الله متعال او را در حفاظت و پناه خود قرار داد و یاد نیکوی او را در قرآن کریم باقی گذاشت و او را از آنچه نگران و مضطربش ساخته بود رهایی بخشید و او را کفایت نمود و از کسانی که ارادۀ مکر به او را داشتند انتقام گرفت.
- الله متعال در حکایت از او پس از آنکه قوم خویش را نصیحت کرد میفرماید: ﴿فَسَتَذۡكُرُونَ مَآ أَقُولُ لَكُمۡۚ وَأُفَوِّضُ أَمۡرِيٓ إِلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بَصِيرُۢ بِٱلۡعِبَادِ٤٤ فَوَقَىٰهُ ٱللَّهُ سَئَِّاتِ مَا مَكَرُواْۖ وَحَاقَ بَِٔالِ فِرۡعَوۡنَ سُوٓءُ ٱلۡعَذَابِ٤٥ ٱلنَّارُ يُعۡرَضُونَ عَلَيۡهَا غُدُوّٗا وَعَشِيّٗاۚ وَيَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ أَدۡخِلُوٓاْ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ٤٦﴾[غافر: ٤٤-٤٦] «پس به زودی آنچه را به شما میگویم به یاد خواهید آورد، و من کار خودم را به الله واگذار میکنم، بیگمان الله (نسبت) به بندگان بینا است» * پس الله او را از آسیب آنچه که (برایش) مکر کرده بودند، حفظ کرد، و بدترین عذاب، آل فرعون را احاطه کرد. * (آن عذاب) آتش (دوزخ است) که هر صبح و شام بر آن عرضه میشوند. و روزی که قیامت برپا میشود (گفته میشود:) آل فرعون را در سختترین عذاب وارد کنید».
- علامه شنقیطی / گفته است: فرمودۀ الله متعال در این آیه کریمه: ﴿وَأُفَوِّضُ أَمۡرِيٓ إِلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بَصِيرُۢ بِٱلۡعِبَادِ٤٤ فَوَقَىٰهُ ٱللَّهُ سَئَِّاتِ مَا مَكَرُواْ﴾[غافر: ٤٤-٤٥] «و من کار خودم را به الله واگذار میکنم، بیگمان الله (نسبت) به بندگان بینا است * پس الله او را از آسیب آنچه که (برایش) مکر کرده بودند، حفظ کرد». دلیلی واضح و آشکار بر این است که توکلکردن صادقانه بر الله متعال و سپردن امور به او تعالی سبب حفاظت و پناه از هرگونه بدی است.
* توکلکردن بر الله متعال در راه تحققیافتن بندگی او تعالی -از بزرگترین انواع توکل است- و الله متعال همراه با این توکل به سعی در اخذ اسباب و انجام عبادات امر میفرماید: ﴿فَٱعۡبُدۡهُ وَتَوَكَّلۡ عَلَيۡهِۚ﴾[هود: ١٢٣] «پس (تنها) او را عبادت کن و بر او توکل کن». و میفرماید: ﴿وَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱلۡحَيِّ ٱلَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِهِۦۚ﴾[الفرقان: ٥٨] «و بر زندهای که هرگز نمیمیرد؛ توکل کن، و به ستایش او تسبیح گوی». و میفرماید: ﴿وَٱذۡكُرِ ٱسۡمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلۡ إِلَيۡهِ تَبۡتِيلٗا٨ رَّبُّ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَٱتَّخِذۡهُ وَكِيلٗا٩ وَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَٱهۡجُرۡهُمۡ هَجۡرٗا جَمِيلٗا١٠﴾[المزمل: ٨-١٠] «و نام پروردگارت را یاد کن، و تنها به او دل ببند * (همان) پروردگار مشرق و مغرب که معبودی (بهحق) جز او نیست پس او را کارساز (و نگاهبان خود) برگزین * و بر آنچه (مشرکان) میگویند، شکیبا باش، و به شیوۀ نیکو (و شایسته) از آنها دوری کن».
* همچنین کسی که در جلب منفعتی یا دفع ضرری بر الله متعال توکل نمود؛ پس به قدر توان باید از اسبابی استفاده کند که الله متعال استفاده از آن را اجازه داده و به آنها ارشاد فرموده است.
* کسی که به زبان خود بگوید توکلم بر الله است اما قلباً در غفلت قرار داشته باشد یا در توکلش قاطع و صادق نباشد، چنین فردی توکل را محقق نکرده است، و همچنین کسی که از ارشادات الهی پیروی نکرده و از اسبابی استفاده نکند که الله به استفاده از آن امر فرموده، پس وی جاهل بوده و بر نفس خود ظالم است، و فهم و برداشتش نادرست و منحرف، و عقل او قابل نکوهش است.
در صحیح بخاری از ابن عباس ب روایت است که: «كَانَ أَهْلُ اليَمَنِ يَحُجُّونَ وَلاَ يَتَزَوَّدُونَ، وَيَقُولُونَ: نَحْنُ المُتَوَكِّلُونَ، فَإِذَا قَدِمُوا مَكَّةَ سَأَلُوا النَّاسَ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى: ﴿وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيۡرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقۡوَىٰ﴾[البقرة: ١٩٧]»[٨٣] «اهل یمن حج میکردند ولی توشۀ سفر با خود نمیگرفتند و میگفتند: ما توکلکنندگان هستیم؛ و هنگامی که به مکه مکرمه میرسیدند از مردم درخواست کمک میکردند؛ الله متعال در این مورد این آیۀ کریمه را نازل فرمود: ﴿وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيۡرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقۡوَىٰۖ﴾[البقرة: ١٩٧] «و توشه برگیرید که بهترین توشه پرهیزگاری است».
* و الله متعال از یعقوب ÷ چنین حکایت میکند: ﴿وَقَالَ يَٰبَنِيَّ لَا تَدۡخُلُواْ مِنۢ بَابٖ وَٰحِدٖ وَٱدۡخُلُواْ مِنۡ أَبۡوَٰبٖ مُّتَفَرِّقَةٖۖ وَمَآ أُغۡنِي عَنكُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن شَيۡءٍۖ إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِۖ عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُۖ وَعَلَيۡهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُتَوَكِّلُونَ٦٧﴾[يوسف: ٦٧] «و گفت: ای پسرانم! از یک در وارد نشوید، بلکه از درهای متفرق داخل شوید، و (من) نمیتوانم چیزی از (قضای) الله (که مقرر کرده است) از شما دفع کنم، حکم تنها از آنِ الله است، بر او توکل کردهام، و (همۀ) متوکلان باید بر او توکل کنند».
الله متعال در این آیۀ کریمه توکل و سپردن امر به ذات خویش، و استفاده از اسباب را برای حمایت آنها از نظر بد یکجا جمع نموده است آنگاه که یعقوب ÷ به ایشان امر نمود که از چندین دروازه داخل شوند.
* کسی که این معنی را طوری که شایسته است فهمید در استفاده از اسباب حریص خواهد بود، زیرا این عمل از رهنمودهای الله تعالی است که هر چیزی را هستی بخشیده و سپس آن را در راستای آن چیزی که برایش آفریده شده هدایت کرده است. پس جز به الله به کسی دل نمیبندد، زیرا یقین دارد که نفع و ضرر تنها در دست او تعالی است.
* ترک استفاده از اسباب با وجود امکان آن خودش نوعی ناتوانی است، و ترککننده به خاطر این عجز و ناتوانی محروم، مذمت شده و ملامت شده میباشد؛ و اگر چیزی از امور خیر از دستش رفت یا به سبب بیاعتناییاش به چیز بدی دچار شد حجتی در آن نخواهد داشت؛ بر خلاف توکلکننده.
از پیامبر گرامی ج در حدیث صحیحی روایت شده است که ایشان از عاجزی و کسالت به الله ﻷ پناه میبردند؛[٨٤] و بین این دو جمع میکردند.
* کسی که گمان برد که او توکلکننده بر الله است ولی از رهنمودهای الهی در زمینه اخذ اسباب پیروی نمیکند، پس چنین فردی در ادعای خود دروغگو است.
* در مذمت عجز و عاجزی دو حدیث وارد شده است که در اسناد هردو سخنانی گفته شده است اما معنای هردو درست میباشد:
- اولی: حدیث مرفوع از شَدّاد بن اَوس س روایت است که: «الْكَيِّسُ مَنْ دَانَ نَفْسَهُ وَعَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ، وَالْعَاجِزُ مَنْ أَتْبَعَ نَفْسَهُ هَوَاهَا وَتَمَنَّى عَلَى اللَّهِ الأماني»[٨٥] «زیرک کسى است که نفس خود را مهار و رام کند و براى پس از مرگ کار کند. و بىخرد کسى است که از هواى نفس خود پیروى کند و از الله آرزوهاى باطل داشته باشد». [به روایت احمد و ترمذی که آن را حسن خوانده، و گروهی از اهل علم به این حدیث استدلال کردهاند، و برخی از اهل علم آن را ضعیف خواندهاند].
- دومی: از عَوف بن مالک س روایت است که پیامبر ج میان دو مرد قضاوت کردند؛ پس کسی که علیه او قضاوت صورت گرفته بود وقتی برگشت و رفت گفت: «حَسْبِيَ اللهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ» رسول الله ج فرمود: «رُدُّوا عَلَيَّ الرَّجُلَ» «این مرد را دوباره نزدم بیاورید» فرمود: «مَا قُلْتَ؟» «چه گفتی؟» گفت: گفتم: «حَسْبِيَ اللهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ»؛ پیامبر ج فرمود: «إِنَّ اللَّهَ يَلُومُ عَلَى الْعَجْزِ، وَلَكِنْ عَلَيْكَ بِالْكَيْسِ، فَإِذَا غَلَبَكَ أَمْرٌ فَقُلْ: حَسْبِيَ اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ» «بیگمان الله ناتوانی و بیکاری را نکوهش میکند. باید از هوشیاری کار بگیری (کار و عمل کن). هرگاه چیزی بر تو غلبهکرد و از عهدهاش برنیامدی، بگو: حَسْبِيَ اللهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ»[٨٦] [به روایت احمد، ابوداود و نسایی رحمهم الله تعالی].
* ابن قیم / میگوید: «سر و راز توکل و حقیقت آن همان اعتماد قلب انسان تنها بر الله متعال میباشد. بنابر این گرفتن اسباب درحالی که قلب بر آن اسباب اعتمادی نداشته باشد ضرری ندارد، طوری که به تنهایی گفتن (توکل بر الله) همراه اعتماد شخص به غیر الله و خود را سپردن به غیر الله به وی سودی نمیرساند، پس توکل در زبان چیزی و توکل قلبی چیزی دیگری است. طوری که توبۀ زبانی همراه با اصرار قلبی چیزی، و توبۀ قلبی هرچند با زبان نطق نکند چیزی دیگری است، پس وقتی بنده میگوید: توکل من بر الله است ولی به غیر الله اعتماد دارد، مثل این است که بگوید: به الله توبه کردم درحالی که مصرانه مرتکب معصیت میشود!!».
* خلاصه؛ هرکس معنای توکل بر الله را طوری که شایسته است بداند، در دنیا و آخرت سعادتمند میشود.
[٨٣]- صحيح بخاری: ١٥٢٣.
[٨٤]- «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ العَجْزِ وَالكَسَلِ» صحيح بخاری: ٢٨٢٣ و ٢٨٩٣ و ٥٤٢٥ و ٦٣٦٣ و ٦٣٦٧ و ٦٣٦٩ و صحيح مسلم: ٢٧٠٦ و ٢٧٢٢.
[٨٥]- سنن ابن ماجه: ٤٢٦٠ و سنن ترمذی: ٢٤٥٩ و مسند احمد: ١٧١٢٣. حکم ترمذی: حدیث حسن. حکم آلبانی: ضعیف. نگا: سلسلة الأحادیث الضعیفة: ٥٣١٩.
[٨٦]- سنن ابیداود: ٣٦٢٧ و مسند احمد: ٢٣٩٨٣. حکم آلبانی: ضعیف. و شعيب ارنؤوط اسناد آن را ضعیف خوانده است.