قول مؤلف رحمه الله: دوم: الله متعال راضی نیست که کسی با او شریک قرار داده شود
نه پیامبر مرسلی، و نه هم فرشتۀ مقرب الهی و نه غیر ایندو، و دلیل قول مؤلف، این فرموده الله متعال است: ﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا١٨﴾[الجن:١٨] «و این که مساجد از آنِ الله است، پس کسی را با الله نخوانید».
* الله متعال راضی نیست کسی با او شریک قرار داده شود، نه پیامبر فرستاده شده، و نه هم فرشتۀ مقرب الهی، و هرکسی آنها را با الله شریک کند، تهدید به عذاب شدید نموده است. حتی پیامبران را نیز تهدید نموده که اگر شرک بیاورند اعمالشان تباه و نابود میشود و الله متعال آنها را از زیانکاران قرار میدهد.
الله متعال پیامبر گرامی خود را مخاطب قرار داده میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ أُوحِيَ إِلَيۡكَ وَإِلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكَ لَئِنۡ أَشۡرَكۡتَ لَيَحۡبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ٦٥ بَلِ ٱللَّهَ فَٱعۡبُدۡ وَكُن مِّنَ ٱلشَّٰكِرِينَ٦٦﴾[الزمر: ٦٥-٦٦].
«و به راستی که به تو و به کسانی که پیش از تو بودند، وحی شد که اگر شرک آوری، یقیناً اعمالت (تباه و) نابود میشود، و از زیانکاران خواهی بود* بلکه تنها الله را عبادت کن، و از شکرگزاران باش».
﴿بَلِ ٱللَّهَ فَٱعۡبُدۡ﴾ «بلکه تنها الله را عبادت کن»، یعنی عبادت نکن مگر الله را، زیرا هرگاه مفعول مقدم بیاید افاده حصر را در زبان عربی دارد. پس عبادت منحصر به الله متعال بوده و فقط حق او تعالی است.
* و الله متعال میفرماید: ﴿وَإِذۡ قَالَ ٱللَّهُ يَٰعِيسَى ٱبۡنَ مَرۡيَمَ ءَأَنتَ قُلۡتَ لِلنَّاسِ ٱتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَٰهَيۡنِ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالَ سُبۡحَٰنَكَ مَا يَكُونُ لِيٓ أَنۡ أَقُولَ مَا لَيۡسَ لِي بِحَقٍّۚ﴾[المائدة: ١١٦] «و (به یاد بیاور) که الله میفرماید: «ای عیسی پسر مریم! آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را به عنوان دو معبود به جای الله انتخاب کنید؟» (عیسی) گوید: «تو منزه هستی! من حق ندارم آنچه را که شایسته من نیست بگویم!».
* و الله متعال میفرماید: ﴿وَلَا يَأۡمُرَكُمۡ أَن تَتَّخِذُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ وَٱلنَّبِيِّۧنَ أَرۡبَابًاۗ أَيَأۡمُرُكُم بِٱلۡكُفۡرِ بَعۡدَ إِذۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ٨٠﴾[آل عمران: ٨٠] «و نه اینکه به شما فرمان دهد که فرشتگان و پیامبران را معبود بگیرید، آیا شما را پس از آنکه مسلمان شدید، به کفر فرمان میدهد؟!».
و الله متعال راجع به فرشتگان میفرماید: ﴿بَلۡ عِبَادٞ مُّكۡرَمُونَ٢٦ لَا يَسۡبِقُونَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ وَهُم بِأَمۡرِهِۦ يَعۡمَلُونَ٢٧ يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡ وَلَا يَشۡفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ٱرۡتَضَىٰ وَهُم مِّنۡ خَشۡيَتِهِۦ مُشۡفِقُونَ٢٨ ۞وَمَن يَقُلۡ مِنۡهُمۡ إِنِّيٓ إِلَٰهٞ مِّن دُونِهِۦ فَذَٰلِكَ نَجۡزِيهِ جَهَنَّمَۚ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلظَّٰلِمِينَ٢٩﴾[الأنبياء: ٢٦-٢٩] «بلکه آنان (فرشتگان) بندگان گرامی (او) هستند، * (هرگز) در سخن بر او پیشی نمیگیرند، و به فرمان او کار میکنند. * (الله) آنچه که در پیش روی آنها است، و آنچه که پشت سر آنها است میداند، و آنها جز برای کسی که (الله از او راضی باشد و) بپسندد، شفاعت نمیکنند، و آنها از ترس او بیمناک هستند. * و هرکس از آنها بگوید: همانا من به جای او معبود هستم پس سزای چنین کسی را جهنم میدهیم، و ستمکاران را اینگونه سزا میدهیم».
* به سبب بزرگی جرم شرک، الله متعال آن را مورد عفو و بخشش قرار نمیدهد طوری که میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا١١٦﴾[النساء: ١١٦].
«قطعاً الله، شرکآوردن به او را نمیآمرزد، و جز آن (هرگناهی) را برای هرکس بخواهد میآمرزد. و هرکس به الله شرک آورد، پس بدون شک در گمراهی دوری افتاده است».
* اشرف مخلوقات که انبیا و فرشتگان هستند سهمی در عبادت ندارند، بلکه به شدت میترسند که دربارۀ آنها کسی چیزی از خصایص الهی را ادعا کند، و بر کسی که چنین کند بسیار خشمگین میشوند، پس چگونه برای خود آن را ادعا میکنند.
* در سنن ابوداود نقل شده است که جُبَیر بن محمد بن جُبَیر بن مُطعَم از پدرش از جدش س روایت کرده است که گفت: یک بادیهنشینی خدمت پیامبر ج آمد و عرض کرد یا رسول الله: جانها به لب آمد و خانوادهها گرسنه ماندند و اموال نابود شد و چارپایان هلاک شدند پس از الله ﻷ برای ما باران بخواه؛ زیرا ما تو را شفیع بر الله ﻷ گرفته و الله متعال را بر تو شفیع میکنیم، پیامبر ج فرمود: «وَيْحَكَ أَتَدْرِي مَا تَقُولُ؟» «وای بر تو آیا میفهمی چه میگویی؟» و پیامبر ج به تسبیح پرداخت و همواره الله متعال را تسبیح میگفت تا جایی که این معنی در چهرههای اصحاب شناخته شد، آنگاه فرمود: «وَيْحَكَ إِنَّهُ لَا يُسْتَشْفَعُ بِاللَّهِ عَلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ، شَأْنُ اللَّهِ أَعْظَمُ مِنْ ذَلِكَ»[٥٢] «وای بر تو؛ نمیتوان الله ﻷ را در نزد هیچیک از آفریدههای او شفیع آورد. شأن الله متعال خیلی بزرگتر است از این چیزها».
و هنگامی که مردی به پیامبر ج گفت: «مَا شَاءَ اللهُ، وَشِئْتَ» یعنی آنچه را الله ﻷ و تو بخواهی. پیامبر ج بر او اعتراض کرد و فرمود: «أَجَعَلْتَنِي لِلَّهِ نِدًّا؟!!»[٥٣] «آیا مرا با الله ﻷ شریک ساختی؟!!».
* عبادت تنها حق الله متعال است و هیچکس در آن حقی ندارد.
* وقتی این مسئله واضح شد پس کسانی که برای غیر الله مانند اولیا، جن و ... قربانی میکنند و برای آنها نذر تقدیم نموده و حاجات خود را از آنها طلب میکنند سزاوارتر است که از مشرکان باشند.
شیخ محمد بن عبدالوهاب / در کتاب خویش به نام کشف الشبهات میگوید: هرگاه دریافتی آنچه را که مشرکان زمان ما، اعتقاد مینامند، همان شرکی است که قرآن دربارۀ آن نازل شده است. و پیامبر ج به خاطر آن با مردم جنگیدند. پس آگاه باش و بدان که شرک پیشینیان خفیفتر از شرک مردم زمان ما است. به دو دلیل:
نخست اینکه: پیشینیان شرک نمیورزیدند و ملائکه و اولیاء و معبودها را به همراه الله ﻷ نمیخواندند مگر در آسایش و فراخی، ولی در هنگام شداید و گرفتاری، مخلصانه، تنها الله متعال را فرا میخواندند. همانطور که الله تعالی میفرماید: ﴿وَإِذَا مَسَّكُمُ ٱلضُّرُّ فِي ٱلۡبَحۡرِ ضَلَّ مَن تَدۡعُونَ إِلَّآ إِيَّاهُۖ فَلَمَّا نَجَّىٰكُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ أَعۡرَضۡتُمۡۚ وَكَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ كَفُورًا٦٧﴾[الإسراء: ٦٧] «و هنگامی که در دریا سختی به شما برسد، جز او همه کسانی را که میخوانید؛ فراموش میکنید، پس چون شما را به خشکی نجات دهد؛ روی میگردانید، و انسان بسیار ناسپاس است».
نیز میفرماید: ﴿قُلۡ أَرَءَيۡتَكُمۡ إِنۡ أَتَىٰكُمۡ عَذَابُ ٱللَّهِ أَوۡ أَتَتۡكُمُ ٱلسَّاعَةُ أَغَيۡرَ ٱللَّهِ تَدۡعُونَ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ٤٠ بَلۡ إِيَّاهُ تَدۡعُونَ فَيَكۡشِفُ مَا تَدۡعُونَ إِلَيۡهِ إِن شَآءَ وَتَنسَوۡنَ مَا تُشۡرِكُونَ٤١﴾[الأنعام: ٤٠-٤١] «بگو: اگر راست میگویید، به من خبر دهید اگر عذاب الله به سراغ شما آید، یا قیامت برپا شود، آیا غیر از الله را میخوانید؟! * (نه) بلکه تنها او را میخوانید، و اگر او بخواهد مشکلی را که برای آن؛ او را خواندهاید، برطرف میسازد، و آنچه را شریک او قرار میدهید؛ فراموش خواهید کرد».
همچنین میفرماید: ﴿۞وَإِذَا مَسَّ ٱلۡإِنسَٰنَ ضُرّٞ دَعَا رَبَّهُۥ مُنِيبًا إِلَيۡهِ﴾تا آخر آیه ﴿قُلۡ تَمَتَّعۡ بِكُفۡرِكَ قَلِيلًا إِنَّكَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ٨﴾[الزمر: ٨] «و هنگامی که به انسان (رنج و) زیانی برسد، پروردگارش را میخواند، و به سوی او بازمیگردد، پس هنگامیکه نعمتی از سوی خود به او بخشید، آنچه را که از پیش برای آن دعا میکرد فراموش میکند، و برای الله همتایانی قرار میدهد، تا (مردم را) از راه او گمراه کند. بگو: اندکی از کفرت (در دنیا) بهرهمند شو، بیشک تو از دوزخیان خواهی بود». و میفرماید: ﴿وَإِذَا غَشِيَهُم مَّوۡجٞ كَٱلظُّلَلِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ﴾[لقمان: ٣٢] «و هنگامی که (در دریا) موجی همچون سایهبان آنها را بپوشاند، الله را با اخلاص میخوانند».
پس اگر کسی این مسئله را درک نماید که الله متعال در کتابش بیان نموده مشرکانی را که پیامبر ج علیه آنان به نبرد پرداخت، الله متعال و غیر او را به هنگام گشایش و فراخی به دعا میخواندند، ولی در گرفتاری و بلاها تنها الله تعالی را به یگانگی و بدون شریک به دعا میخواندند و اربابان و معبودان خویش را به فراموشی میسپردند؛ با این مقایسه تفاوت میان شرک اهل زمان ما و پیشینیان برای او آشکار میگردد، لیکن کجاست کسی که با دل و با درک درست و متین این مسئله را بفهمد؟ از الله تعالی استمداد و کمک میطلبیم.
دوم اینکه: پیشینیان اشخاص مقرب الهی را با الله تعالی به دعا میخواندند که یا پیامبران یا اولیاء و یا ملائکه بودند و یا هم سنگها و درختان را میخواندند که در حقیقت مطیع و فرمانبردار الله سبحانه و تعالى هستند.
حال آنکه اهل زمان ما با الله ﻷ، اشخاصی را به دعا میخواندند که از فاسقترین مردم هستند و کسانی که آنها را به دعا میخوانند همان کسانی هستند که قصههای فسق و فجورشان مانند زنا، دزدی، ترک نماز و دیگر امور زشت در موردشان حکایت میکنند.
کسی که به شخص صالحی یا به چیزی که نافرمانی الله را نمیکند، مانند سنگ و چوب معتقد است و آن را به دعا میخواند، کارش آسانتر و کمتر از کسی است که به اشخاصی معتقد است که خودش نظارهگر فسق و فسادشان است و به آن گواهی میدهد.
قول مؤلف: اینکه الله متعال هرگز راضى نمیشود که کسی در عبادتش شریک گردانده شود، نه فرشتۀ مقرب و نه پیامبر مرسلى، از اینرو میفرماید: ﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا١٨﴾[الجن: ١٨] «و این که مساجد از آنِ الله است، پس کسی را به همراه الله نخوانید».
[٥٢]- سنن ابیداود: ٤٧٢٦. حكم آلبانی: ضعيف. نگا: سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة،٢٦٤٠. اما ابنقيم در كتاب تهذيب السنن (٤/ ٢١٦٤-٢١٧٣) ایرادهای را که بعضی علما بر این حدیث گرفتهاند، آورده و کوشش نموده که آن را پاسخ داده و صحت این حدیث را ثابت نماید.
[٥٣]- مسند احمد: ٣٢٤٧ و ٢٥٦١ و ١٩٦٤ و ١٨٣٩ و سنن ابن ماجه: ٢١١٧. حكم آلبانی: صحيح.