معنای فروتنی به الله
خشوع در لغت سکون را گویند، الله متعال میفرماید: ﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦٓ أَنَّكَ تَرَى ٱلۡأَرۡضَ خَٰشِعَةٗ فَإِذَآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡهَا ٱلۡمَآءَ ٱهۡتَزَّتۡ وَرَبَتۡۚ﴾[فصلت: ٣٩] «و از نشانههای او (این) است که زمین را خشک (و بیجان) میبینی، پس هنگامی که آب (باران) را بر آن فرو فرستیم، به جنبش در آید و برویاند». و در هر موضع بر حسب خواست آن تفسیر میشود.
- پس خشوع و فروتنی اصوات، سکون و ساکتبودن آنها است، الله متعال میفرماید: ﴿وَخَشَعَتِ ٱلۡأَصۡوَاتُ لِلرَّحۡمَٰنِ فَلَا تَسۡمَعُ إِلَّا هَمۡسٗا١٠٨﴾[طه: ١٠٨] «و همۀ صداها در برابر (الله) رحمن فروکش و آرام میشود، پس جز صدای آهسته (چیزی) نمیشنوی».
- فروتنی چشمها خاضعبودن و ذلیلبودن و فروافتادن آن است. الله متعال میفرماید: ﴿قُلُوبٞ يَوۡمَئِذٖ وَاجِفَةٌ٨ أَبۡصَٰرُهَا خَٰشِعَةٞ٩﴾[النازعات: ٨-٩] «دلهایی در آن روز سخت مضطرب (و ترسان) است. * و چشمهای آنان (از ترس) فرو افتاده است». و میفرماید: ﴿خَٰشِعَةً أَبۡصَٰرُهُمۡ تَرۡهَقُهُمۡ ذِلَّةٞۖ﴾[القلم: ٤٣] «(درحالی که) دیدگانشان (از ندامت و خجالت) فرو افتاده و ذلّت و خواری وجودشان را دربر گرفته است».
- فروتنی قلب ذلیلبودن و خاضعبودن آن است.
- و فروتنی و خشوع اعضای بدن، سکون و آرامش آن از حرکاتی است که منافی و مخالف فروتنی و خشوع میباشد.
* خشوع یا فروتنی در نماز شامل دو معنا است:
- فروتنی قلب با ذلت وخواری و خضوع و عاجزی برای الله أ.
- و خشوع و فروتنی اعضای بدن در ادای نماز با آرامش و ترک امور بیهوده و حرکتهای منافی با فروتنی و عاجزی.
* الله متعال میفرماید: ﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١ ٱلَّذِينَ هُمۡ فِي صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ٢﴾[المؤمنون: ١-٢].
«به راستی مؤمنان رستگار شدند * همان کسانی که در نمازشان خاشع و فروتن هستند».
- خشوع و فروتنی در اینجا: شامل فروتنی قلب که اصل و اساس است، و فروتنی اعضا و دیدگان در نماز میشود.
- گریه از آثار فروتنی است، شاید بندهای در نمازش خاشع و فروتن باشد اما گریه نکند، و شاید هم گریه کند و گریۀ او از اثر خشوع وی باشد.
* مردم در فروتنی به الله تعالی بر همدیگر برتری و افضلیت دارند طوری که الله متعال میفرماید: ﴿وَقُرۡءَانٗا فَرَقۡنَٰهُ لِتَقۡرَأَهُۥ عَلَى ٱلنَّاسِ عَلَىٰ مُكۡثٖ وَنَزَّلۡنَٰهُ تَنزِيلٗا١٠٦ قُلۡ ءَامِنُواْ بِهِۦٓ أَوۡ لَا تُؤۡمِنُوٓاْۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ مِن قَبۡلِهِۦٓ إِذَا يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ يَخِرُّونَۤ لِلۡأَذۡقَانِۤ سُجَّدٗاۤ١٠٧ وَيَقُولُونَ سُبۡحَٰنَ رَبِّنَآ إِن كَانَ وَعۡدُ رَبِّنَا لَمَفۡعُولٗا١٠٨ وَيَخِرُّونَ لِلۡأَذۡقَانِ يَبۡكُونَ وَيَزِيدُهُمۡ خُشُوعٗا۩١٠٩﴾[الإسراء: ١٠٦-١٠٩] «و قرآنی که (آیات و سورههایش را) جدا ساختیم، تا آن را با درنگ (و تأنّی) بر مردم بخوانی، و آن را به تدریج (و کم کم) نازل کردیم.* (ای پیامبر!) بگو: (خواه) به آن ایمان آورید، یا ایمان نیاورید، بیگمان کسانی که پیش از آن به آنها دانش داده شده، هنگامی که (آیات قرآن) بر آنها خوانده میشود، سجدهکنان به رو درمیافتند * و میگویند: منزه است پروردگار ما، که یقیناً وعدههایش انجامشدنی است * و (آنها) گریهکنان به رو میافتند، و (تلاوت این قرآن) بر فروتنیشان میافزاید».
* خشوع یا فروتنی عبادتی است مخصوص پروردگار؛ که انجام آن برای غیر او جایز نیست.
- کسی که در احوال عبادتکنندگان قبرها و درختها و آرامگاهها بیندیشد و آنها را در حال مسحکردن، طوافکردن، خوف و امید و فروتنی و عاجزی برای آنها بنگرد معنای خشوع و فروتنی شرکی را خواهد دانست.
* اما فروتنی که معنای بندگی و عبودیت را در بر نداشته و تنها از نگاه لغوی اطلاق شود، شرک نیست. و در مورد آن شواهدی در زبان عرب و استعمال مردم در برخی موارد وجود دارد که مراد از آن معنی تعبدی نیست.
* عربها برای وصف و عیبجویی شخص ترسو آن را استعمال میکنند، و همچنین برای کسی که صبر کمتر دارد و برای دشمن خواری و فروتنی میکند، از این خصلت برحذر میدارند و از آن بیزاری میجویند.
- ابن خفاف گفته است:
وَإِذَا افْتَقَرْتَ فَلاَ تَکُنْ مُتَخشِّعاً
تَرْجُو الفَوَاضِلَ عِنْدَ غَیْرِ المُفْضِلِ
یعنی: «و هرگاه فقیر شدی پس به امید فضل دیگران که اهل آن نیستند، فروتن نباش».
* و هرکس به آن راضی شد مانند کسی است که به ذلت و فروتنی اعتراف کرده است البته به خاطر کهولت سن، یا به خاطر مغلوبشدن در برابر حوادث و یا به خاطر بیچارگی.
و شاعری گفته است:
فَأَصْبَحْتُ مِمَّا أَحْدَثَ الدَّهْرُ خَاشِعاً
وَكُنْتُ لِرَيْبِ الدَّهْرِ لَا أَتَخَشَّعُ
* مسکین به خاطر این مسکین نامیده شده است که در او فروتنی وجود دارد.
* اگر در قلب خشوع و فروتنی، برای امری از امور دنیوی وجود داشت، به گونهای که به آن دل بست و بندگی آن را پذیرفت، پس اینگونه فروتنی و خشوع شرک اصغر میباشد؛ پناه بر الله.
اینگونه فروتنی در برخی از عاشقان و امثال آنان مشاهده میشود، در این مورد اَحوَص گفته است:
أَلَا فَارْحَمِي مَنْ قَدْ ذَهَبْتِ بِعَقْلِهِ
فَأَمْسِى إِلَيْكُمْ خَاشِعاً يَتَضَـرَّعُ
یعنی: «رحم کن بر کسی که دیوانهاش کردی و اینک نزدتان فروتنانه تضرع و زاری میکند».
- پس اینگونه دلبستگی شرک اصغر است که در کمال توحید واجب لطمه وارد میکند، و اگر باعث شد که شخص بر اثر آن مرتکب یکی از باطل کنندههای قولی، فعلی یا اعتقادی اسلام شود پس چنین شخصی کافر است؛ پناه بر الله.