بیان معنای اخلاص
* اخلاص در لغت عبارت از: تصفیه و پاکسازی است.
* و اخلاص در اصطلاح شرعی عبارت است از: خالصنمودن اعمال از شرک به الله ﻷ و یکتادانستن الله متعال در عبادت بدون هیچ شریکی با او تعالی.
* کسی که جز الله متعال را عبادت نکند به یقین که عبادت را برای الله متعال خالص ساخته است، و از عبادت غیر الله متعال آن را صاف، پاک و منزه نموده است، و این همان توحیدی است که به آن امر شدهایم.
* اخلاص عبادت قلبی است از اینرو مردمان مخلص با توجه به قوت و ضعف اخلاص بر یکدیگر فضیلت دارند.
* اخلاص دارای درجاتی است: اول آن خالصنمودن عمل از شرک اکبر میباشد و آن چیزی است که اسلام بنده جز با آن مورد پذیرش نیست، و بالاترین این درجات تحققیافتن مرتبۀ احسان است.
* اخلاص در دو چیز افزایش مییابد:
- اولی: احسان در اخلاص با متانت انتظار داشتن اجر و ثواب از الله متعال و تصفیه عمل از هرگونه عیبی که به آن وارد میشود.
- و دومی: کثرت ادای نوافل علاوه بر فرایض؛ زیرا هر عبادتی را که بنده خاص و خالص برای الله متعال انجام میدهد، اخلاصش زیادتر میشود.
* به هر اندازهای که بنده بیشتر مخلص باشد نزد الله متعال محبوبتر و نزدیکتر خواهد بود و دلیل این سخن حدیث "ولی" است.
* و با سعادتترین مردم به شفاعت پیامبر ج کسی خواهد بود که خالصانه از قلب خود گفته است: لا إله إلا الله.
* قلب سالم قلبی است که از شرک و از ارادهکردن کاری به خاطر غیر الله سالم باشد.
* کسی که عبادت را خالص برای الله متعال انجام داد؛ پس او از جملۀ مسلمانانی است که به دخول بهشت و نجات از آتش وعده داده شدهاند.
* و کسی که عبادت را خالصانه برای الله متعال ادا نکرد، پس او مشرک، کافر و در عذاب دوزخ جاویدان است؛ پناه بر الله.
* از عبدالله بن مسعود س روایت است که گفت: پیامبر ج سخنی فرمود و من سخن دیگری. از پیامبر ج شنیدم که میفرمود: «مَنْ مَاتَ وَهْوَ يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ نِدًّا دَخَلَ النَّارَ»[٦١] «هرکس بمیرد درحالی که از غیر الله طلب حاجت مینماید چنین کسی داخل آتش خواهد شد»، و من (عبدالله بن مسعود) گفتم: «هرکس بمیرد و برای الله متعال شبیه و نظیری قرار ندهد و از غیر الله طلب حاجت ننماید چنین کسی داخل بهشت خواهد شد» [به روایت بخاری].
* آنچه را عبدالله بن مسعود س گفته حدیثی مرفوع است و همچنین در صحیح بخاری حدیث مرفوعی از ابوذر س روایت شده است: «مَنْ مَاتَ مِنْ أُمَّتِي لاَ يُشْرِكُ بِاللَّهِ شَيْئًا دَخَلَ الجَنَّةَ»[٦٢] «کسی از امت من که به الله شرک نورزیده و از جهان رحلت نموده است داخل بهشت میشود».
* اخلاص دارای فضیلتهای بزرگی است از جمله:
- سبب نجات از عذاب آتش و ورود به بهشت میشود.
- یکی از شرطهای قبولشدن عمل بنده است.
- سبب رهایی از تسلط و رخنهکردن شیطان و فریب و فتنهانگیزی وی است. طوری که این فرمودۀ الله متعال بر آن دلالت دارد: ﴿قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغۡوِيَنَّهُمۡ أَجۡمَعِينَ٨٢ إِلَّا عِبَادَكَ مِنۡهُمُ ٱلۡمُخۡلَصِينَ٨٣﴾[ص: ٨٢-٨٣].
«(ابلیس) گفت: پس به عزتت سوگند، که همه آنها را گمراه خواهم کرد، * مگر بندگان مخلص تو را، از میان آنها».
ابوسلیمان دارانی میگوید: اگر بنده به الله اخلاص کند بسیاری از وسواس و ریاکاری از او دور میشود.
- اخلاص بزرگترین سبب برای جلب محبت الله متعال به بندهاش بوده که برکتهای بزرگی همچون بخشش گناهان، رهایی از غم و اندوه، دوچندانشدن حسنات، بالابردن درجات، حفاظت از شر و آفات، دفع کید دشمنان، ازبینرفتن نگرانی و غم و اندوه، به دستآوردن فیض و برکات، دفع لعن و مجازات، و موفقیت در طاعات و قربات را در پی دارد.
- و از فضایل اخلاص این است که شخص مخلص خوار و ذلیل و تنها گذاشته نمیشود، و قول الله متعال دال بر این واقعیت است. طوری که میفرماید: ﴿لَّا تَجۡعَلۡ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَتَقۡعُدَ مَذۡمُومٗا مَّخۡذُولٗا٢٢﴾[الإسراء: ٢٢].
«(هرگز) معبود دیگری را با الله (شریک) قرار مده، که آنگاه نکوهیدۀ خوار (بییار و یاور) خواهی نشست». پس وقتی که الله متعال نکوهش و بدی و عدم نصرت را بر مشرکان قرار داد درمییابیم که مخلصان خوار و ذلیل نمیباشند، هراندازه بنده در اخلاص خود به الله بیفزاید، همان مقدار نجات از خواری و ذلت نصیب وی میشود.
- و از فضایل اخلاص آن است که مؤمن مخلص زندگی خوبی را که بزرگترین نعمت دنیوی است پیدا میکند که در آن سکون، اطمینان قلبی، عزتمندی به اطاعت، حلاوت و شیرینی ایمان، قوت ایمان، رضایت به قضا و قدر الهی و لذت بردن از مناجات میباشد.
* عمر بن خطاب س میگوید: کسی که نیت خود را در آنچه حق است خالص گردانید الله متعال برایش کافی است در آنچه که میان او و مردم است، و کسی که خود را با چیزی مزین نمود که در او وجود ندارد الله متعال او را زشت جلوه میدهد.[٦٣] الله متعال میفرماید: ﴿أَلَيۡسَ ٱللَّهُ بِكَافٍ عَبۡدَهُۥۖ﴾[الزمر: ٣٦] «آیا الله برای بندهاش کافی نیست؟!».
[٦١]- صحيح بخاری: ٤٤٩٧.
[٦٢]- صحيح بخاری: ١٢٣٧ و ٦٢٦٨.
[٦٣]- سنن كبرى بيهقی: ٢٠٥٣٧.