بنده در احسانکردن به استعانت و کمک از الله متعال نیاز دارد:
* بنده در احساننمودن، همواره نیاز به دعا و استعانتجستن از الله متعال دارد، طوری که حدیث مُعاذ بن جَبَل س بر این امر دلالت دارد که پیامبر ج دست او را گرفته و فرمود: «يا مُعَاذُ، واللهِ إِني لأُحِبُّكَ» «ای معاذ، به الله من تو را دوست میدارم». سپس فرمود: «أُوصِيكَ يَا مُعَاذُ لَا تَدَعَنَّ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلَاةٍ أَنْ تَقُولُ: اللَّهُمَّ أَعِنِّي عَلَى ذِكْرِكَ وَشُكْرِكَ وَحُسْنِ عِبَادَتِكَ»[١٨٣] «تو را ای معاذ توصیه میکنم که در پی هر نماز این دعا را ترک مکن که: بار الها مرا بر یاد و شکر و عبادتت به وجه پسندیده یاری فرما»! [روایت احمد، ابوداود و نسایی و در روایت نسایی چنین آمده است: معاذ گفت: «وَأَنَا أُحِبُّكَ» «و من دوستت میدارم»].
* این حدیث دال بر آن است که بنده از اینکه احسان را از الله متعال بخواهد هرگز بینیاز نمیشود، پس کسی که این واقعیت را درک کرد یقین میکند که در همه احوال و اوقات به الله متعال محتاج و نیازمند است.
معاذ بن جبل س از پیشوایان محسن است و از وصیتهای پیامبر ج به وی روایتی است که هَنَّاد بن السَّری در کتاب الزهد و ابن ابیشیبه در مصنف خویش و طبرانی در الکبیر و ... از محمد بن عمرو بن عَلْقَمه روایت کردهاند که گفت: ابوسلمه به ما گفت که معاذ بن جبل س گفته است: «یا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی» «ای رسول الله به من توصیه بفرما!». پیامبر ج فرمود: «اعْبُدِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ، وَاعْدُدْ نَفْسَكَ مِنَ الْمَوْتَى، وَاذْكُرِ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ عِنْدَ كُلِّ حَجَرٍ وَعِنْدَ كُلِّ شَجَرٍ، وَإِذَا عَمِلْتَ سَيِّئَةً، فَاعْمَلْ بِجَنْبِهَا حَسَنَةً، السِّرُّ بِالسِّرِّ، وَالْعَلانِيَةُ بِالْعَلانِيَةِ» «الله را طوری عبادت کن چنانکه او را میبینی، و خود را از مردگان حساب کن، و الله متعال را نزد هر سنگ و درختی یاد کن، و اگر کار زشتی را انجام دادی پس بلافاصله در پهلوی آن نیکی را انجام بده، گناه پنهانی را با نیکی پنهانی و گناه آشکارا را با نیکی آشکارا جبران کن». «وَأُخْبِرُكَ بِمَا هُوَ أَمْلَكُ بِكَ مِنْ ذَلِكَ؟» «و تو را از چیزی آگاه میسازم که اختیار تو را بیشتر در گرو دارد؟». گفت: ای رسول الله و آن چیست؟ فرمود: «هَذَا» «این» و به زبانش اشاره نمود. معاذ گفت: ای رسول الله آن این است و به زبان خود اشاره نمود. فرمود: «وَهَلْ يَكُبُّ النَّاسَ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ فِي النَّارِ إِلا هَذَا»[١٨٤] «آیا جز این چیز دیگری مردم را بر بینیهایشان در آتش میاندازد».
و ابوسلمه که نامش عبدالله بن عبدالرحمن بن عوف است، معاذ بن جبل س را ندیده است، پس در اسناد این روایت انقطاع است لیکن شواهد دیگری آن را تقویت نموده و به درجۀ حسن میرساند، و علامه آلبانی نیز این روایت را حسن خوانده و در سلسله صحیحه آورده است.
و امام بیهقی در شعب الایمان از معاذ بن جبل س روایت میکند که فرمود: در غزوه تبوک در محضر پیامبر ج بودیم، باد تندی وزید و مردم از هم جدا شدند، با چشمانم دیدم که من نزدیکترین مردم به پیامبر ج هستم، گفتم تنهایی و خلوت ایشان را امروز غنیمت میشمارم، پس به ایشان نزدیک شدم و گفتم: مرا از عملی آگاه کن که مرا نزدیک کند -یا گفت- مرا داخل بهشت کند و از آتش دور سازد؟ فرمود: «لَقَدْ سَأَلْتَ عَنْ عَظِيمٍ وَإِنَّهُ لَيَسِيرٌ عَلَى مَنْ يَسَّرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ: تَعْبُدُ اللَّهَ ولَا تُشْرِكُ بِهِ شَيْئًا، وَتُقِيمُ الصَّلَاةَ المكتوبة، وَتُؤْتِي الزَّكَاةَ المفروضة، وَتَحُجُّ الْبَيْتَ، وَتَصُومُ رَمَضَانَ، وَإِنْ شِئْتَ أَنْبَأْتُكَ بِأَبْوَابِ الْخَيْرِ» «واقعاً از چیز بزرگی سؤال کردی و البته بر کسی که الله آن را بر او سهل گرداند، آسان است؛ الله را عبادت کن و چیزی را شریک او قرار مده و نماز فرض را به جای آور و زکات فرض را بپرداز و حج خانه الله را به جای آور و روزۀ رمضان را بگیر. اگر میخواهی تو را به دروازههای نیکی، راهنمایی کنم؟» گفتم: بله ای رسول الله. فرمود: «الصَّوْمُ جُنَّةٌ، وَالصَّدَقَةُ تُكَفِّرُ الْخَطِيئَةَ، وَقِيَامُ العبد فِي جَوْفِ اللَّيْلِ يَبْتَغِي وَجْهَ اللَّهِ» «روزه، سپر است و صدقه و احسان، خطاها را جبران میکند و نماز بنده در دل شب که وجه الله متعال را خواستار میباشد» و سپس این آیه را تلاوت کردند: ﴿تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمۡ عَنِ ٱلۡمَضَاجِعِ﴾ [السجدة: ١٦] سپس فرمود: «إِنْ شِئْتَ أَنْبَأْتُكَ بِرَأْسِ الأَمْرِ وَعَمُودِهِ وَذِرْوَةِ سَنَامِهِ» «اگر خواستی تو را از اساس کار و پایه و ستون و قسمت اعلای آن باخبر کنم» گفتم: بله، ای رسول الله! فرمود: «أَمَّا رَأْسُ الأَمْرِ فَالإِسْلامُ, وَأَمَّا عَمُودُهُ فَالصَّلاةُ، وَأَمَّا ذِرْوَةُ سَنَامِهِ فَالْجِهَادُ» «سرآمدِ کارْ اسلام و ستون آن نماز و رفیعترین قلۀ آن جهاد است» سپس فرمود: «وَإِنْ شِئْتَ أَنْبَأْتُكَ بِأَمْلَكِ النَّاسِ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ» «اگر بخواهی تو را از چیزی آگاه میسازم که اختیار مردم را بیشتر از همۀ اینها در گرو دارد؟» گفتم: آن چيست ای رسول الله؟ پس با انگشت به سوی دهنش اشاره کرد. گفتم: مگر ما در برابر آنچه سخن میگوییم، بازخواست میشویم؟ فرمود: «ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ يَا مُعَاذُ، وَهَلْ يَكُبُّ النَّاسَ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ فِي جَهَنَّمَ إِلا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ، وَهَلْ تَتَكَلَّمُ إِلا بِمَا عَلَيْكَ أَوْ لَكَ؟!»[١٨٥] «مادرت به گریهات بنشیند! مگر جز محصولات زبان، چیزی دیگر مردم را بر صورتهایشان به داخل آتش میاندازد، و آیا حرف که میزنی جز این نیست که به ضرر تو یا به نفع تو میباشد؟!» [این روایت بیهقی است، و این حدیث را ابوداود طَیالِسی، عبدالرزاق، احمد، ابن ابیشیبه، ترمذی، ابن ماجه و ... از راههای مختلف با الفاظ نزدیک روایت کردهاند اما روایت امام بیهقی از کاملترین آنها است].
* یُونُس بن عُبَید میگوید: «چیزی از نیکی را نخواهی یافت که همه نیکیها را درپی داشته باشد غیر از زبان، زیرا شخص را میبینی که بسیار روزه میگیرد ولی با حرام افطار میکند، شب زنده داری میکند ولی در روز گواهی دروغین میدهد -و امور دیگری از این قبیل ذکر نمود- ولی هرگز انسانی را نخواهی یافت که جز حق سخن نگوید، سپس گفتارش برخلاف عملش باشد».
[١٨٣]- سنن نسایی: ١٣٠٣ و سنن ابیداود: ١٥٢٢ و مسند احمد: ٢٢١٢٦ و ٢٢١١٩. حكم آلبانی: صحیح.
[١٨٤]- المعجم الكبير طبرانی: ٣٧٤ و الزهد هناد بن السری: (٢/ ٥٣١) و مصنف ابن ابیشيبه: ٣٤٣٢٥. حكم آلبانی: صحیح.
[١٨٥]- سنن ترمذی: ٢٦١٦ و سنن ابن ماجه: ٣٩٧٣ و مسند احمد: ٢٢٠١٦ و شعب الإيمان بیهقی: ٤٦٠٧ و مصنف ابن ابیشيبه: ٣٠٣١٤ و مصنف عبدالرزاق: ٢٠٣٠٣ و مسند ابیداود طيالسی: ٥٦١. حكم آلبانی: صحیح.