مراتب جهاد
- طوری که امام ابن قیم / در کتاب گرانبهای زاد المعاد ذکر نمودهاند، جهاد چهار مرتبه دارد: جهاد نفس، جهاد شیطان، جهاد کفار و جهاد منافقین.
- جهاد نفس نیز چهار مرتبه دارد که عبارت هستند از: علم، عمل به آن، دعوت به سوی آن و صبرنمودن بر آزار و اذیتی که به سبب آن عاید حال دعوتگر میگردد. و این مسایل چهارگانه موضوع این درس میباشد.
* امام ابن قیم / میگوید: وقتی این مراتب چهارگانه کامل شد، شخص از جمله علمای ربانی به شمار میرود؛ چون علمای سلف بر این اتفاق نظر دارند که کسی عالم ربانی نامیده نمیشود تا اینکه حق را بداند، و به آن عمل کند و به دیگران آموزش دهد، پس هرکس علم آموخت و به آن عمل کرد و به دیگران آموخت، این شخص در مملکت عظیم آسمانها بزرگوار نامیده میشود.
- و جهاد شیطان دو مرتبه دارد: جهاد علیه دفع شبهات، و جهاد علیه نیتهای فاسد و شهوات، و بعد از جهاد علیه دفع شبهات یقین حاصل میشود و پس از جهاد علیه نیتهای فاسد صبر حاصل میشود.
- و جهاد کفار و منافقین چهار مرتبه دارد: با قلب، با زبان، با مال و با جان. و جهاد با کفار به طور خاص با دست، و جهاد منافقین خاص با زبان انجام میپذیرد.
- جهاد با ظالمان، بدعتیها و ترویجدهندگان منکرات سه مرتبه دارد: نخست با دست اگر فرد قادر به آن بود. و اگر عاجز ماند از این مرحله به جهاد زبانی منتقل میشود و اگر به زبان نیز عاجز بود با قلب خود جهاد میکند.
* ابن قیم / میگوید: «این سیزده مرتبه جهاد است و کسی که جهاد نکرده یا آرزوی جهاد نداشته باشد و بمیرد، بر یکی از شاخههای نفاق مرده است» و این سخنی ارزشمند و درست است.
- هرکس دراین مراتب جهاد دقت کند برنامه و روش زندگی برایش آشکار میشود، و در انجامدادن جهاد به وجه احسن، طبق مراتب مذکور و براساس ارشادات قرآن و سنت نبوی، حریص میشود. الله متعال میفرماید: ﴿وَجَٰهِدُواْ فِي ٱللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِۦۚ﴾[الحج: ٧٨] «و در راه الله جهاد کنید، چنانکه سزاوار جهاد (در راه) او است».
- جهاد با تمام انواع ذکر شده آن بر شخص مکلف در صورتی واجب است که توانایی آن را داشته باشد چنانکه الله متعال میفرماید: ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ﴾[التغابن: ١٦] «پس تا (جایی که) میتوانید از الله بترسید».
و این امر بهانهجویی شخص را که میگوید: برپانمودن این امور سخت است! از بین میبرد.
- و هر فرد مؤمن که هر نوعی از این انواع جهاد را انجام بدهد، او سرباز الله بوده و در حزب او تعالی است. و این همان سربازی و خدمت درست است بلکه بهترین سربازی است، پس سعی کن تا سرباز واقعی الله باشی، و برای رضایت الله ﻷ کار کنی و در نتیجه محبت، رضایت و فضل عظیم او سبحانه نصیبت گردد.
- الله متعال لشکر خود را شرف نصیب کرده و آنها را وعدۀ پیروزی و تمکین داده است و آنها را با نسبتدادن به خویش مفتخر نموده است، طوری که میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ سَبَقَتۡ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا ٱلۡمُرۡسَلِينَ١٧١ إِنَّهُمۡ لَهُمُ ٱلۡمَنصُورُونَ١٧٢ وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ١٧٣﴾[الصافات: ١٧١-١٧٣].
«و به راستی وعده ما برای بندگان فرستاده ما از پیش صادر شده است؛ که آنها یاریشده هستند؛ و بیگمان لشکر ما پیروز هستند».
- و از مهمترین صفات سرباز؛ اطاعت، فرمانبرداری، و انجام کاری که به آن مکلف شده، و درک مسئولیت در قبال وظیفهای که به او سپرده شده، میباشد. و این صفات در جاهای مختلفی از قرآن و سنت پیغمبر ج ذکر شدهاند.
- شما به این تفاوت بزرگ بین کسی که خود را سرباز الله ﻷ نموده، و کسی که خود را سرباز هوا و هوس، شیطان و طاغوتها نموده است دقت نمایید.
- کسی که از سربازی الله متعال اِبا ورزید؛ پس خواهی نخواهی برای سربازی غیر او تعالی آماده شده است.
- سربازی برای الله متعال به این مسایل چهارگانه مربوط است: علم، عمل، دعوت و صبر.
- این مسایل چهارگانه از جمله اعمالی نیست که انسان آن را در مدت کوتاهی انجام دهد سپس ترکش کند، بلکه برنامه و روش زندگیاش است، مادامی که در این دار امتحان (دنیا) زندگی میکند؛ پس او مأمور به انجام آن بوده تا اینکه الله ﻷ او را بمیراند یا این تکلیف (انجام مسایل چهارگانه) از وی برداشته شود.
- نباید درسهای علمی ما درسهای نظری باشد، که تنها معلومات خود را بیشتر سازیم، بلکه آموزش درست آن است که درسهای علمی را برنامه و روش علمی و عملی ساخته و آن را در زندگی خود پیاده کنیم، و زندگی ما به خاطر الله ﻷ باشد، و همتی که به خرج میدهیم برای اعلای کلمۀ الله باشد، و پیام و شعار ما این باشد که در راه الله ﻷ زندگی میکنیم و در راه الله أ میمیریم ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٦٢ لَا شَرِيكَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ١٦٣﴾[الأنعام: ١٦٢-١٦٣].
«بگو: بیگمان نمازم، و عبادت (و قربانی) من، و زندگی و مرگ من، همه برای الله پروردگار جهانیان است. * شریکی برای او نیست، و به این مأمور شدهام، و من نخستین مسلمان هستم».