انواع معرفت:
قول مؤلف /؛ اصل دوم: شناخت دین اسلام با دلایل.
* بیان معنای اصل گذشت و آن عبارت از چیزی است که بر آن بنا قرار میگیرد، و بیان تناسب میان این اصول سهگانه نیز بیان شد که آنها از شهادتین گرفته شدهاند، و اینکه این سه مورد، اصول دین اسلام هستند، و مدار مسایل دینی بر اینها است.
معرفت و شناخت از دین بر دو نوع است: اول معرفتی که اثر و نتیجهاش در آن نمود مییابد؛ که فرمانبری و استجابت از الله و رسول او ج را در پی دارد و این معرفت و شناخت از دین، محمود و ستوده است.
* دوم معرفت و شناختی است که مراد از آن فقط فهم و درک است که اگر حقّ آن را به صورت درست انجام نداد بر وی حجت خواهد بود.
- الله متعال میفرماید: ﴿ٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ يَعۡرِفُونَهُۥ كَمَا يَعۡرِفُونَ أَبۡنَآءَهُمُۘ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ٢٠﴾ [الأنعام: ٢٠] «کسانی که به آنها کتاب (آسمانی) دادهایم، به خوبی او (پیامبر) را میشناسند، همانگونه که فرزندان خود را میشناسند، کسانی که به خویش زیان رساندهاند پس ایمان نمیآورند».
و میفرماید: ﴿ٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ يَعۡرِفُونَهُۥ كَمَا يَعۡرِفُونَ أَبۡنَآءَهُمۡۖ وَإِنَّ فَرِيقٗا مِّنۡهُمۡ لَيَكۡتُمُونَ ٱلۡحَقَّ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ١٤٦﴾ [البقرة: ١٤٦] «کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) دادهایم او (پیامبر) را میشناسند، چنانکه فرزندان خود را میشناسند، و همانا گروهی از آنان درحالی که میدانند حق را کتمان میکنند».
قَتاده / میگوید: «آنها میدانند که اسلام دین الله است، و محمد فرستاده الله است و این را نوشتهشده نزدشان در توارت و انجیل مییابند» [به روایت ابن جریر و ابن ابی حاتم].
- و الله تعالی میفرماید: ﴿وَلَمَّا جَآءَهُمۡ كِتَٰبٞ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ مُصَدِّقٞ لِّمَا مَعَهُمۡ وَكَانُواْ مِن قَبۡلُ يَسۡتَفۡتِحُونَ عَلَى ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ فَلَمَّا جَآءَهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِۦۚ فَلَعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ٨٩﴾[البقرة: ٨٩]. «و هنگامی که از طرف الله کتابی (قرآن) برای آنها آمد که تصدیقکننده آنچه که با خود داشتند بود، و پیش از این بر کافران خواستار پیروزی بودند، پس چون آنچه را که (از قبل) شناخته بودند، نزد آنها آمد، به او کافر شدند، پس لعنت الله بر کافران باد». پس دانستن و شناختشان از قرآن به آنها نفعی نمیرساند بلکه به وسیلۀ آن گمراهی و طغیانشان افزایش مییابد سپس در آخرت بر آنها حجت خواهد بود.
* هرگاه لفظ معرفت در نصوص و متون دینی در موضع مدح و ستایش، یا تشویق و ترغیب اطلاق گردید، پس مراد از آن، معرفت و شناخت محمود است، و اگر در موضع نکوهش یا دلیلآوردن بر خصم باشد؛ پس مراد از آن درکنمودن و فهم سخن است.