اقسام مردم از نظر خوفِ عبادت
* مردم از نظر خوفِ عبادت به چندین درجه و مرتبه تقسیم میشوند:
- مرتبه اول: پیشگامان و مقربان هستند و آنها کسانی هستند که خوف و ترس از الله متعال آنها را در شتاب به انجام کارهای خیر و تقرب به الله متعال با ادای فرایض، نوافل، پرهیزکاری و اجتناب از محرمات و شبهات کشانده است؛ اینها در بهترین مرتبهها و منازل قرار دارند.
اینها کسانی هستند که الله متعال ایشان را ستایش کرده و میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ هُم مِّنۡ خَشۡيَةِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ٥٧ وَٱلَّذِينَ هُم بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ يُؤۡمِنُونَ٥٨ وَٱلَّذِينَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا يُشۡرِكُونَ٥٩ وَٱلَّذِينَ يُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ٦٠ أُوْلَٰٓئِكَ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَهُمۡ لَهَا سَٰبِقُونَ٦١﴾[المؤمنون: ٥٧-٦١].
«بیگمان کسانی که از خوف پروردگارشان بیمناک هستند. * و کسانی که به آیات پروردگارشان ایمان میآورند. * و کسانی که به پروردگارشان شرک نمیآورند * و کسانی که (در راه الله) آنچه را باید بدهند، میدهند، و (با این حال) دلهایشان بیمناک است، که بیگمان آنان به سوی پروردگارشان بازمیگردند. * (آری) اینان هستند که در نیکیها شتاب میکنند، و در انجام آن (از دیگران) پیشی میگیرند».
و میفرماید: ﴿أَمَّنۡ هُوَ قَٰنِتٌ ءَانَآءَ ٱلَّيۡلِ سَاجِدٗا وَقَآئِمٗا يَحۡذَرُ ٱلۡأٓخِرَةَ وَيَرۡجُواْ رَحۡمَةَ رَبِّهِۦۗ قُلۡ هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٩﴾[الزمر: ٩] «آیا (این مشرک بهتر است، یا) کسی که در ساعات شب در حال سجده و قیام به عبادت مشغول است، و از (عذاب) آخرت بیمناک است، و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو: آیا کسانی که میدانند، و کسانی که نمیدانند یکسان هستند؟! تنها خردمندان پند میپذیرند».
- مرتبه دوم: اشخاص میانهرو؛ و اینها کسانی هستند که خوف از الله متعال آنها را به پرهیز از محرمات و انجام واجبات دینی وادار نموده است، پس اینها پرهیزگاران میانهرو هستند.
- مرتبه سوم: مسلمانان سهلانگار که کوتاهی میکنند و بر خویش ظلم میکنند، اینها کسانی هستند که اساسا خوف از الله متعال در دل آنها وجود دارد طوری که آنها را از شرک اکبر و از ارتکاب باطل کنندههای اسلام بازمیدارد، اما به سبب ضعف و کمی این خوف از الله، مرتکب کبایر و ترک برخی فرایض میشوند؛ پناه بر الله. پس اینها گنهکاران هستند و سزاوار عذاب به تناسب تخلّفشان میباشند و کماکان در دایره اسلام باقی میمانند.
- مرتبه چهارم: افراطگرایان غالی در ترس از الله، و این گروه کسانی هستند که خوف شدید آنها را به یأس و ناامیدی از رحمت الله متعال کشانده است؛ پس اینها گنهکاران افراطگر هستند، چون جایز نیست که مؤمن از رحمت الله متعال مأیوس و ناامید شود.
- مرتبه پنجم: مشرکان هستند که این عبادت بزرگ را برای غیر الله متعال انجام میدهند؛ پس آنها مشرک،کافر و خارج از دین اسلام هستند؛ پناه بر الله.
* این بود مراتب مردم در رابطه با خوفِ عبادت که در هر مرتبه منازل و جایگاههایشان فرق میکند.
* قسم دوم خوف: ترس طبیعی و فطری است، و آن است که خالی از معانی عبادت باشد، و حکم آن بر حسب همان چیزی است که منجر به خوف او میشود.
- مثال آن: ترس بنده از حیوانات درنده، حشرات مؤذی و ظالمان سرکش. پس اینگونه ترس بنده را مورد نکوهش قرار نداده بلکه بر حسب حالاتی که به آن دچار میشود معذور هستند؛ مانند مردی که به سبب اینگونه خوف، وجوب نماز جماعت از وی ساقط میشود، و شاید هم به سبب اینگونه خوف جمعنمودن نمازها برایش جایز شود، و امثال آن.
اما اگر چنین خوف و هراسی شخص را به ترک برخی از واجبات وادار کرد که در ترک آن عذری برایش نیست و یا او را وادار به ارتکاب حرام کند، در این صورت اینگونه خوف حرام بوده و جایز نیست.
مثال اینگونه خوف: گروهی از مسلمانان با وجود اینکه در سرزمین خویش غالب هستند، ولی خوف از دشمن آنها را به ترک جهاد در راه الله ﻷ و ترک آمادگی برای جهاد کشانده است؛ پس اینها مورد مذمت قرار گرفته، مقصر و گنهکاران هستند؛ زیرا فریضۀ جهاد در راه الله تعالی را ترک نمودهاند. و سنت الهی بر این امر جاری است که، به خاطر نافرمانی از فرامین او تعالی، دشمن را بر آنها مسلط ساخته و هیبت و ترسشان را از دل کافران بیرون میآورد.
خوف از دشمن را بر خوف از الله مقدم میشمارند، و الله متعال میفرماید: ﴿إِنَّمَا ذَٰلِكُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ يُخَوِّفُ أَوۡلِيَآءَهُۥ فَلَا تَخَافُوهُمۡ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ١٧٥﴾[آلعمران:١٧٥] «(در حقیقت) این شیطان است که دوستانش را میترساند، پس اگر ایمان دارید از آنها نترسید، و از من بترسید».
* ﴿يُخَوِّفُ أَوۡلِيَآءَهُۥ﴾ یعنی شیطان اولیای خود را در نزد شما بزرگ نشان میدهد تا از آنها بترسید، و این خوف و هراس از دوستان و اولیای شیطان حرام بوده و جایز نیست.
گاهی اینگونه خوف از غیر الله بنده را به کفر میکشاند. پناه بر الله؛ یا شدت خوف او را به مرحله ای میکشاند که به کفر راضی گردد و به سبب این خوف و بزدلی کفر را برگزیند. طوری که الله متعال میفرماید: ﴿مَن كَفَرَ بِٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ إِيمَٰنِهِۦٓ إِلَّا مَنۡ أُكۡرِهَ وَقَلۡبُهُۥ مُطۡمَئِنُّۢ بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَٰكِن مَّن شَرَحَ بِٱلۡكُفۡرِ صَدۡرٗا فَعَلَيۡهِمۡ غَضَبٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِيمٞ١٠٦ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمُ ٱسۡتَحَبُّواْ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا عَلَى ٱلۡأٓخِرَةِ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡكَٰفِرِينَ١٠٧ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ طَبَعَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ وَسَمۡعِهِمۡ وَأَبۡصَٰرِهِمۡۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَ١٠٨ لَا جَرَمَ أَنَّهُمۡ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ١٠٩﴾[النحل: ١٠٦-١٠٩] «کسی که بعد از ایمانش به الله کافر شود (بازخواست میشود) مگر کسی که به زور (به کفر) واداشته شود درحالی که قلبش به ایمان آرام باشد، اما کسی که سینۀ خود را برای (پذیرش) کفر بگشاید، پس خشم الله بر آنها است، و برای آنها عذاب بزرگی است. * این به (خاطر) آن است که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح دادند، و همانا الله گروه کافران (لجوج) را هدایت نمیکند. * اینان کسانی هستند که (بر اثر گناهانشان) الله بر دلهایشان و گوششان و چشمانشان مهر نهاده است، و اینان غافلان (واقعی) هستند. * بدون شک آنها در آخرت زیانکاران هستند».
- این اساسِ خوف پیروان از پیشوایان یا ائمۀ کفر است، طوری که الله متعال دربارۀ آنها میفرماید: ﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذِ ٱلظَّٰلِمُونَ مَوۡقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمۡ يَرۡجِعُ بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٍ ٱلۡقَوۡلَ يَقُولُ ٱلَّذِينَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ لِلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُواْ لَوۡلَآ أَنتُمۡ لَكُنَّا مُؤۡمِنِينَ٣١ قَالَ ٱلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُواْ لِلَّذِينَ ٱسۡتُضۡعِفُوٓاْ أَنَحۡنُ صَدَدۡنَٰكُمۡ عَنِ ٱلۡهُدَىٰ بَعۡدَ إِذۡ جَآءَكُمۖ بَلۡ كُنتُم مُّجۡرِمِينَ٣٢ وَقَالَ ٱلَّذِينَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ لِلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُواْ بَلۡ مَكۡرُ ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ إِذۡ تَأۡمُرُونَنَآ أَن نَّكۡفُرَ بِٱللَّهِ وَنَجۡعَلَ لَهُۥٓ أَندَادٗاۚ وَأَسَرُّواْ ٱلنَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَۚ وَجَعَلۡنَا ٱلۡأَغۡلَٰلَ فِيٓ أَعۡنَاقِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۖ هَلۡ يُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ٣٣﴾[سبأ: ٣١-٣٣] «(ای پیامبر!) اگر ببینی (در روز قیامت) هنگامی که ستمکاران در پیشگاه پروردگارشان (برای حسابرسی) نگه داشته شدهاند، (از حال آنها به شگفت میآیی) برخی از آنها سخن برخی دیگر را پاسخ میدهند (و هرکدام گناه خود را به گردن دیگری میاندازد) کسانی که به استضعاف کشیده شدهاند، به کسانی که استکبار (و سرکشی) نمودند، گویند: اگر شما نبودید ما قطعاً مؤمن بودیم. کسانی که سرکشی (و تکبر) کردند (مستکبران) به کسانی که به استضعاف کشیده شدهاند (مستضعفان)، گویند: آیا ما شما را از هدایت بازداشتیم بعد از آنکه به سراغ شما آمد؟! (هرگز نه) بلکه شما خود مجرم بودید. و مستضعفان به مستکبران گویند: بلکه، مکر و حیلۀ شب و روز شما (سبب شد که از هدایت بازمانیم) هنگامی که به ما دستور میدادید که به الله کافر شویم و برای او همتایانی قرار دهیم. و هنگامی که عذاب (الهی) را ببینند، پشیمانی (خود) را (در دل) پنهان دارند، و ما غلها را در گردنهای کسانی که کافر شدند؛ بگذاریم، آیا جز آنچه عمل میکردند، به آنها جزا داده میشود؟!».
- و میفرماید: ﴿وَإِذۡ يَتَحَآجُّونَ فِي ٱلنَّارِ فَيَقُولُ ٱلضُّعَفَٰٓؤُاْ لِلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُوٓاْ إِنَّا كُنَّا لَكُمۡ تَبَعٗا فَهَلۡ أَنتُم مُّغۡنُونَ عَنَّا نَصِيبٗا مِّنَ ٱلنَّارِ٤٧ قَالَ ٱلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُوٓاْ إِنَّا كُلّٞ فِيهَآ إِنَّ ٱللَّهَ قَدۡ حَكَمَ بَيۡنَ ٱلۡعِبَادِ٤٨﴾[غافر: ٤٧-٤٨] «و چون در آتش (جهنم) با همدیگر مجادله (و کشمکش) میکنند، پس ناتوانان به کسانی که تکبر ورزیدند، میگویند: بیشک ما (در دنیا) پیرو شما بودیم، پس آیا شما (امروز) میتوانید بخشی از آتش را که نصیب ما شده از ما دور کنید؟! * کسانی که تکبر ورزیدند، گویند: بیگمان ما همگی در آن (آتش) هستیم، همانا الله در میان بندگان داوری کرده است».
* اینها را خوف و ترس طبیعی و فطریشان به کفر وادار ساخته است؛ پناه بر الله.