اقوال علما در مسألۀ فرق میان رسول و نبی
* اهل علم در مسألۀ فرق میان رسول و نبی اقوالی دارند که مشهورترین آن پنج قول ذیل است:
* قول اول: بیان آن گذشت، و از مشهورترین اقوال به شمار میرود، که آن را با ذکر اشکالات و جواب آن بیان نمودم.
* قول دوم: رسول کسی است که جبرییل وحی را آشکارا و به طور شفاهی بر وی فرود میآورد، و نبی کسی است که نبوت وی با الهام یا به وسیلۀ رؤیا میباشد، و این قول ثعلبی در تفسیرش است، و در این قول واحدی، بغوی و خازن نیز پیرو او شدهاند، و امام ماوردی آن را در تفسیرش صرفا به عنوان یک قول حکایت نموده و آن را به هیچکس نسبت نداده است، و ابومظفر سمعانی هم چنین کرده است، و مورد اعتماد بسیاری از شیعیان نیز قرار گرفته است.
- ولی این فرقگذاری میان رسول و نبی صحیح نیست زیرا پیامبر ج تنها با فرودآمدن: ﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلَّذِي خَلَقَ١﴾ [العلق: ١] «(ای پیامبر) بخوان به نام پروردگارت که (هستی را) آفرید» به نبوت مبعوث شد.
- و اما قول أم المؤمنین عایشه ل در صحیحین: «نخستین وحى که به رسول الله ج آمد رؤیاى صادقه در خواب بود، و هرخواب که مىدید چون سپیدهدم بر او نمایان مىشد»[٢١٦]. مراد از آن مقدمات نبوت است، نه خود نبوت، زیرا آغاز نبوت با فرودآمدن این فرمودۀ الله متعال بود: ﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلَّذِي خَلَقَ١﴾ [العلق: ١] «(ای پیامبر) بخوان به نام پروردگارت که (هستی را) آفرید».
- امام نووی / از قاضی عیاض و دیگر علما نقل کرده است که «نبوت پیامبر ج با خواب آغاز شد تا فرشته ناگهان نزد او نیاید و نبوت صراحتا و یکباره به او آورده نشود زیرا نیروی بشریِ وی توان برداشت آن را نخواهد داشت» و مانند این قول را تعدادی از علما گفتهاند.
* قول سوم: رسول کسی است که با او کتاب نازل شده است، و نبی غیر رسول میباشد که بر وی کتاب نازل نشده است، بلکه تنها امر شده که مردم را به شریعتی که قبل از خودش بوده دعوت کند، و این قول امام زمخشری / در تفسیرش است، و امام نسفی آن را اختیار نموده است.
* قول چهارم: رسول کسی است که به سوی مخالفان فرستاده شده تا آنها را از پیام الهی آگاه سازد، اما نبی کسی است که بر مبنای شریعتی که پیش از او بوده عمل میکند و برای هیچکس فرستاده نشده تا پیام الهی را برایش ابلاغ کند، و این قول شیخ الاسلام ابن تیمیه است که در رسالۀ النبوات ذکر نموده است.
- شیخ الاسلام ابن تیمیه / میگوید: «نبی کسی است که الله متعال او را خبر میدهد، و او از آنچه که الله خبر داده است به مردم خبر میدهد، علاوه بر این، اگر به سوی کسی که مخالفت امر الهی را نموده فرستاده شد تا او را از پیام الهی آگاه سازد پس او رسول است، و اما اگر تنها به شریعت قبلی عمل میکرد، و برای رساندن پیام الهی به سوی هیچکسی فرستاده نشده بود، پس او نبی است نه رسول).
- ولی در مسألۀ نبوت آدم ÷ بر سخن شیخ الاسلام اشکال پیدا میکند، و همچنین شرطبودن مخالفان تا رسالت به آنان ابلاغ شود نیز اشکال دارد، چون دلیلی بر آن نمیدانم، و اگر دلیل او بررسی احوال رسولان و انبیا باشد مبنی بر اینکه -طوری که در نصوص ذکر شده است- هر نبی دشمنانی از شیاطین انس و جن دارد، و دشمنی ایجاب میکند مخالفتی وجود داشته باشد که لزوما بر آن دلالت دارد، همچنین جنگ پیامبران با دشمنان توحید طوری که در این فرموده باریتعالی آمده است: ﴿وَكَأَيِّن مِّن نَّبِيّٖ قَٰتَلَ مَعَهُۥ رِبِّيُّونَ كَثِيرٞ﴾ [آل عمران: ١٤٦] «و چه بسیار پیامبرانی که همراه او تودههای انبوه، نبرد کردند». دلالت لزومی دارد، لیکن این فرمودۀ الله متعال: ﴿وَكَذَٰلِكَ جَعَلۡنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوّٗا شَيَٰطِينَ ٱلۡإِنسِ وَٱلۡجِنِّ...﴾ [الأنعام: ١١٢] «و این چنین برای هر پیامبری، دشمنی از شیاطین انس و جن قرار دادیم..» در دلالتش صریح و آشکارتر است چون تمام انبیا را دربر میگیرد.
* قول پنجم: رسول کسی است که بر او شریعت جدید وحی شده که مردم را به سوی آن دعوت میدهد، و نبی کسی است که برای تأیید و تثبیت شریعت سابقه مبعوث شده است.
و این قول را عبدالقاهر بغدادی برگرفته از اعتقاد اشاعره حکایت کرده است، و آن را امام بیضاوی و ابوسعود برگزیدهاند، و ابومظفر سمعانی و ابوحیان آن را بدون نسبتدادن به کسی حکایت نمودهاند، ولی بغدادی گفته است که آدم ÷ نخستین رسول است.
- و امام بیضاوی نیز در جای دیگری از تفسیرش با این قول مخالفت کرده است چنانکه عاملی در الکشکول یادآور شده است، طوری که در تفسیر سوره مریم در شأن اسماعیل ÷ میفرماید: ﴿وَكَانَ رَسُولٗا نَّبِيّٗا٥١﴾ [مريم: ٥١] «و فرستادهای پیامبر بود». دلالت بر این دارد که لازم نیست رسول صاحب شریعتی باشد، زیرا فرزندان ابراهیم ÷ بر شریعت او بودند.
* این اقوال پنجگانه از مشهورترین اقوال در این مسأله است، و در این مورد اقوال غیر مشهور دیگر نیز وجود دارند.
و قول صحیح همان قول منقول از مجاهد / است، و آن قولی است که فراء و ابن جریر گفته و جمهور اهل علم قایل به آن هستند.
[٢١٦]- صحيح بخاری: ٤٩٥٣ و ٦٩٨٢ و صحيح مسلم: ١٦٠.