معنای موالات
* موالات بر دو معنایی که بین هم متناسب و متلازم هستند اطلاق میشود که عبارت است از: التحاب (دوستی متقابل) و التناصر (یاری و نصرتدادن یکدیگر).
* "ولایت" در لغت بر محبت و نصرت و آنچه از این دو پدید میآید، اطلاق میشود؛ طوری که میتوان به حلیف (همپیمان)، کفیل و قیم (کسی که مسئولیت سرپرستی زیردستان خود را دارد)، لفظ ولی را خطاب کرد، مانند ولی یتیم و ولی زن.
* و لفظ -مولی- در لغت به چندین معنا اطلاق میشود، که با درنظرداشت تمامی معانی آن میتوان گفت که برای هر موالاتی سببی وجود دارد که آن را به بار میآورد و به خاطر آن منعقد میشود و بر حسب هر نیازمندیای این ولایت انجام میشود.
- اسباب و عللی که با آن ولایت منعقد میشود با توجه به نوع آن ولایت، از یکدیگر متفاوت هستند؛ به طور مثال: خویشاوند نزدیک به خاطر قرابتش، ولی خویشاوند نزدیک خود است. و عهده دار و متولی زن و یتیم به سبب سرپرستی و حمایت، ولی آنها است، و کفیل به سبب وجود عقد کفالت و ضمانت ولی مکفول خود است، و همپیمان به خاطر پیمان، ولی همپیمانش است، و ولی خون کسی است که حق مطالبه خون یا قصاص را دارد.
* و آقا ولی بردۀ خود به سبب بردگی وی است، و اگر این برده را آزاد کند بازهم این ولاء بعد از آزادی وی باقی میماند و به سبب آن میراث میبرد، و هر دو مولای یکدیگر هستند.
* "ولایت" در لغت به معانی فوق و دیگر معانی اطلاق میشود و برای هریک از این معانی مناسبتی وجود دارد و همچنین دربردارندۀ لوازم، حقوق و وظایفی میباشد.
* معنای جامع که همه ابعاد "ولایت" را دربر میگیرد، نصرت است، یعنی ولی یاری دهندۀ مولای خود است، و - نصرتدادن- معنای جامع و فراگیری است که همه ابعاد ولایت را دربر دارد و بر حسب هر زمان و مکان آنچه را ولایت در بردارد ساماندهی میکند. بنابراین نصرت با مال، جایگاه، حمایت، پشتیبانی و دیگر معانی مناسبی که تمام انواع موالات را شامل میشود صورت میگیرد، و تمامی این مواردِ فوق در لغت به معنای نصرت است.
* "ولی" کسی است که با توجه به شرایط، آنچه ولایت اقتضا میکند برای مولا انجام میدهد. مانند دوستی، محبت، موافقت، تایید و ... ؛ و همیشه در تلاش است کاری انجام دهد که مولای او را خرسند میسازد.
* این دو لفظ "ولایت و نصرت" همزمان به کثرت در قرآن کریم ذکر شدهاند طوری که الله متعال دربارۀ ذات اقدس خود میفرماید: ﴿نِعۡمَ ٱلۡمَوۡلَىٰ وَنِعۡمَ ٱلنَّصِيرُ٤٠﴾[الأنفال: ٤٠] «چه نیکو كارساز و چه نیکو یاوری است». و میفرماید: ﴿بَلِ ٱللَّهُ مَوۡلَىٰكُمۡۖ وَهُوَ خَيۡرُ ٱلنَّٰصِرِينَ١٥٠﴾[آل عمران: ١٥٠] «بلکه، الله یاور و مولای شما است، و او بهترین یاریدهندگان است». و میفرماید: ﴿وَمَا كَانَ لَهُم مِّنۡ أَوۡلِيَآءَ يَنصُرُونَهُم مِّن دُونِ ٱللَّهِۗ﴾[الشورى: ٤٦] «و آنها جز الله، یاورانی ندارند که یاریشان کنند». و میفرماید: ﴿مَا لَهُم مِّن وَلِيّٖ وَلَا نَصِيرٍ٨﴾[الشورى: ٨] «و برای ستمکاران هیچ یار و یاوری نیست». و میفرماید: ﴿وَلَا تَتَّخِذُواْ مِنۡهُمۡ وَلِيّٗا وَلَا نَصِيرًا٨٩﴾[النساء: ٨٩] «و از میان آنها یار و یاوری اختیار نکنید».
آیات دیگری نیز بر این امر دلالت دارند که نصرتدادن از ضروریات ولایت است. و هدف و مقصود از "ولایت" همین نصرت است و بدون نصرت، ولایتی درست نیست.
- ولایت در اصل محبت و موافقت است، و نصرت، یاری و تایید از ضروریات ولایت به شمار میرود، پس وظیفۀ ولی است تا مولای خود را نصرت و یاری بدهد.
* نصرت و یاریرساندن نشانۀ صدق ولایت است، یعنی کسی که امر واجب نصرتدادن را انجام داد به یقین وی حق ولایت را ادا نموده است، و کسی که مولای خود را خوار نمود و او را نصرت نداد پس چنین شخص وظیفۀ ولایت را انجام نداده است، اما کسی که در مخالفت و دشمنینمودن با مولای خود تلاش کرد و برعلیه او به مبارزه برخاست، پس چنین فردی ولی نبوده بلکه دشمن طرف مقابل خود است، هرچند به "ولایت" و دوستی تظاهر کند.
* از آنچه گذشت میتوان استفاده کرد که اولیاء الله کسانی هستند که الله متعال را نصرت و یاری میدهند و بر مبنای محبت با او تعالی کاری میکنند که مورد پسند و رضایت الله متعال است، و از آنچه مورد پسند الله متعال نیست اجتناب میورزند.
بنابر این، برای بالابردن کلمه الله با استفاده از وسایل و امکانات موجود و مشروع خویش جهاد میکنند، پس کسی که چنین اعمالی را انجام دهد او از جملۀ اولیاء الله خواهد بود.
* و کسی که برعکس آن عمل کرد، و دشمنان الله متعال را به دوستی گرفت و آنها را در مبارزه بر علیه دین اسلام یاری رساند و تایید نمود، پس چنین شخصی از جمله اولیاء الله نبوده بلکه از دشمنان الله متعال محسوب میشود، زیرا این اعمال وی مخالف با محبت و دوستی با الله متعال است.
- این خصلت از مؤمنان سرنمیزند بلکه از خصوصیات منافقان است که به نفاق اکبر مبتلا هستند، پناه بر الله؛ و این منافقان هستند که مؤمنان را رها کرده کافران را به دوستی میگیرند.