شرح اصول سه گانه اسلام شیخ محمد بن عبدالوهاب

فهرست کتاب

بیان معنای بسمله

بیان معنای بسمله

* بسمله اسم کلمه (باسم الله) است که از صیغه‌هایی است که با روش نَحت (ساختن یک کلمه از چند کلمه) ساخته شده‌اند.

* (بسم) حرف ب برای استعانت و تبرک آمده و (اسم) مفرد مضاف است که تمامی اسماء الحسنی را دربر می‌گیرد.

* الف از کلمه (بسم) که در اصل باسم بوده، در نوشتن طوری که تلفظ نیز نمی‌شود، حذف شده است.

* متعلق جار و مجرور نیز محذوف بوده و تقدیر آن با فعل مناسب هر مقام می‌آید به طور مثال: أَکتُبُ، یا أعلمُ که در اصل چنین است، بسم الله أَکْتبُ، بسم الله أَعلم. یعنی بنام الله متعال می‌نویسم، بنام الله متعال می‌آموزم.

* متعلق جار و مجرور می‌تواند اسم باشد طوری که در آیه قرآن آمده است: ﴿۞وَقَالَ ٱرۡكَبُواْ فِيهَا بِسۡمِ ٱللَّهِ مَجۡرٜىٰهَا وَمُرۡسَىٰهَآ[هود: ٤١].

«(نوح  ÷) گفت: «در آن (کشتی) سوار شوید، حرکت آن و توقف آن به نام الله است، همانا پروردگارم آمرزندۀ مهربان است».

و همچنین متعلق جار و مجرور می‌تواند فعل باشد طوری که در فرموده الله متعال می‌خوانیم: ﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلَّذِي خَلَقَ١[العلق: ١] «(ای پیامبر) بخوان به نام پروردگارت که (هستی را) آفرید».

* و کمک و یاری خواستن از الله متعال و شهادت‌دادن بر منّت او   و درخواست برای حفظ و صرفه‌جویی، از اسباب کامیابی کار و اتمام آن می‌باشد. پس باید معلم و متعلم معنی‌های بسمله را دانسته و بدانند که فرجام هر کار فقط به قدرت و قوت و منّت پروردگار به اتمام می‌رسد، و اینکه بنده برای خود مالک هیچ نفع و ضرری نیست، جز اینکه الله متعال بخواهد.

(الله) علم و اسم خاص برای پروردگار   است.

* سیبَوَیه گفته است: لفظ جلاله (الله) برترینِ شناخته شده‌ها است که به تعریف نیازی ندارد و مستغنی از تعریف است.

* برخی از علمای لغت گفته‌اند: اصل لفظ (الإله) به وزن فِعَالٌ بوده که به معنای مفعول است.

* المألوه به معنای معبود است که خلایق به جهت محبت، تعظیم و خضوع وفروتنی به او روی آورده او را إله و معبود خود قرار می‌دهند. و به او در حوائجشان تضرع می‌کنند.

* لفظ جلاله (الله) اسم جامع برای تمامی صفات کمال، جلال و جمال است که بر این صفات لزوما دلالت می‌کند و دربرگیرنده این صفات می‌باشد.

* و لفظ جلاله (الله) اسم خاص برای ذات اقدس الهی و مختص به معبود برحق است، از این‌رو اسماء الحسنی (نام‌های نیک پروردگار) به این اسم (الله) اضافه می‌شوند نه این اسم به آن‌ها به طور مثال چنین گفته می‌شود: الرحمن، الرحیم، الغفور که از جمله نام‌های الله هستند؛ اما برعکس آن گفته نمی‌شود که الله از جمله اسامی و نام‌های الغفور، الرحمن.. است.

* (اللهم) به معنای یا الله است، و حرف میم به عوض فریاد (ندا) به آن اضافه شده است و فقط در دعا گفته می‌شود.

* (الرحمن) یعنی دارای رحمت وسیع که همه چیز را دربرمی‌گیرد.

* (الرحیم) یعنی الله متعال هر یک از خلقش را که بخواهد مورد رحمت خویش قرار می‌دهد.

* تمام خوبی‌های که در زمین و آسمان وجود دارند، از اثر رحمت الله متعال می‌باشند.

* هدایت به سوی حق (دین اسلام) از جمله رحمت‌های خاص الله   است که نصیب بنده می‌شود.

علامه ابن قیم  / می‌گوید: (الرحمن) به صفات قائم به ذات الله متعال دلالت می‌کند و (الرحیم) به مخلوق، که مورد رحمت قرار می‌گیرد، دلالت می‌کند؛ پس اولی برای وصف و دومی برای فعل یعنی انجام کاری می‌باشد، به عبارت دیگر اولی دالّ بر این است که رحمت، صفت الله متعال است و دومی دال بر این است که الله متعال با رحمت خود بر خلق خود رحم می‌کند، و اگر خواستی این مطلب را بهتر درک کنی پس در این قول الله متعال دقت کن که می‌فرماید: ﴿وَكَانَ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ رَحِيمٗا٤٣[الأحزاب: ٤٣] «الله متعال نسبت به مومنان رحیم است» ﴿إِنَّهُۥ بِهِمۡ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ١١٧[التوبة: ١١٧] «او (الله متعال) به آن‌ها بسیار رؤوف و مهربان است» و هرگز (رحمن بِهِم) نیامده است پس بدان که رحمن موصوف به رحمت است و رحیم رحم‌کننده به رحمتش است.

* مولف  / به ذکر بسمله اکتفا نموده است تا خطبه بر خواننده به درازا نکشد و به خاطر این که بسمله از بالغ‌ترین ذکر و ثناها است.