شرح اصول سه گانه اسلام شیخ محمد بن عبدالوهاب

فهرست کتاب

وفات پیامبر صلی الله علیه سلم

وفات پیامبر صلی الله علیه سلم

شیخ محمد بن عبدالوهاب می‌گوید: دلیل وفاتشان  ج این ارشاد باری‌تعالی است: ﴿إِنَّكَ مَيِّتٞ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ٣٠ ثُمَّ إِنَّكُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ عِندَ رَبِّكُمۡ تَخۡتَصِمُونَ٣١[الزمر: ٣٠-٣١].

«(ای پیامبر) قطعاً تو خواهی مُرد، و آن‌ها (نیز) خواهند مُرد * سپس بی‌گمان شما روز قیامت نزد پروردگار‌تان مخاصمه (و جدال) می‌کنید».

وفات پیامبر  ج در ماه ربیع الاول سال یازدهم هجری رخ داد و این امری مورد اجماع و اتفاق است.

وفات پیامبر  ج از نشانه‌های قیامت می‌باشد، طوری که در صحیحین از عوف بن مالک  س روایت است که فرمود: در غزوۀ تبوک نزد پیامبر  ج آمدم و ایشان در خیمه‌ چرمینی حضور داشتند؛ فرمود: «اعْدُدْ سِتًّا بَیْنَ یَدَیْ السَّاعَةِ؛ مَوْتِي ثُمَّ فَتْحُ بَیْتِ الْمَقْدِسِ ثُمَّ مَوْتَانِ یَأْخُذُ فِیکُمْ کَقُعَاصِ الْغَنَمِ ثُمَّ اسْتِفَاضَةُ الْمَالِ حَتَّی یُعْطَی الرَّجُلُ مِائَةَ دِینَارٍ فَیَظَلُّ سَاخِطًا ثُمَّ فِتْنَةٌ لَا یَبْقَی بَیْتٌ مِنْ الْعَرَبِ إِلَّا دَخَلَتْهُ ثُمَّ هُدْنَةٌ تَکُونُ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَ بَنِی الْأَصْفَرِ فَیَغْدِرُونَ فَیَأْتُونَکُمْ تَحْتَ ثَمَانِینَ غَایَةً تَحْتَ کُلِّ غَایَةٍ اثْنَا عَشَرَ أَلْفًا»[٢٦٣] «شش چیز را قبل از فرارسیدن قیامت، به خاطر داشته باش:

١- مرگ من.

٢- فتح بیت المقدس.

٣- مرگ و میر بسیار زیاد شما مانند وبایی که در گوسفندان بیفتد.

٤- کثرت مال تا جایی که به یک شخص، صد دینار می‌دهند بازهم ناراحت است.

٥- فتنه‌ای که وارد همۀ خانه‌های عرب می‌شود.

٦- صلح میان شما و رومی‌ها. سپس، آنان خیانت می‌کنند و با هشتاد پرچم که زیر هرکدام، دوازده هزار نفر وجود دارد، بر شما حمله می‌کنند».

و این آیه ﴿إِنَّكَ مَيِّتٞ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ٣٠[الزمر: ٣٠] از جمله آیاتی است که ابوبکر صدیق  س هنگامی که پیامبر  ج وفات کرد و مردم در مورد این مصیبتِ بزرگ اختلاف کردند آن را تلاوت نمود. در صحیح بخاری از هشام بن عروه و او از پدرش و او از عایشه  ل روایت نموده است که وقتی پیامبر  ج وفات کرد و ابوبکر در عالیه بود- پس عمر  س برخاسته و گفت: «به الله سوگند که پیامبر  ج وفات نکرده است». أم المؤمنین و عمرفاروق گفت: «وَاللهِ مَا كَانَ يَقَعُ فِي نَفْسِي إِلَّا ذَاكَ» به الله سوگند در نفس من جز این امر خطور نمی‌کرد. «وَلَيَبْعَثَنَّهُ اللَّهُ فَلَيَقْطَعَنَّ أَيْدِيَ رِجَالٍ وَأَرْجُلَهُمْ»؛ «الله متعال پیامبر را مبعوث می‌گرداند پس دست‌ها و پاهای مردانی را قطع خواهد کرد». سپس ابوبکر  س آمد پارچه را از روی پیامبر گرامی کنار زد و ایشان را بوسید و گفت: «بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي طِبْتَ حَيًّا وَمَيِّتًا وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا يُذِيقُكَ اللهُ الْـمَوْتَتَيْنِ أَبَدًا» «پدرم و مادرم فدایت باد، در زندگى و مرگت پاک و طاهر بودی، به ذاتی که جانم در دست او است هرگز الله متعال تو را دو مرگ نمی‌چشاند»؛ سپس بیرون رفته و گفت: «أَيُّهَا الْـحَالِفُ عَلَى رِسْلِكَ» ای کسی که سوگند می‌خوری! صبر کن؛ هنگامی که ابوبکر  س سخن گفت عمر نشست؛ ابوبکر  س حمد و ستایش الله متعال را کرده و گفت: «أَلَا مَنْ كَانَ يَعْبُدُ مُحَمَّدًا  ج فَإِنَّ مُحَمَّدًا قَدْ مَاتَ وَمَنْ كَانَ يَعْبُدُ اللهَ فَإِنَّ اللهَ حَيٌّ لَا يَمُوتُ» «هرکس محمد را عبادت می‌کرد، پس به یقین که محمد درگذشت، و هرکس الله را عبادت می‌کرد پس یقیناً که الله زنده است و نمی‌میرد». و گفت: ﴿إِنَّكَ مَيِّتٞ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ٣٠[الزمر: ٣٠] «(ای پیامبر) قطعاً تو خواهی مرد، و آن‌ها (نیز) خواهند مرد». و گفت: ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِيْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِكُمۡۚ وَمَن يَنقَلِبۡ عَلَىٰ عَقِبَيۡهِ فَلَن يَضُرَّ ٱللَّهَ شَيۡ‍ٔٗا ۗ وَسَيَجۡزِي ٱللَّهُ ٱلشَّٰكِرِينَ١٤٤[آل عمران: ١٤٤] «و محمد جز فرستاده‌ای نیست، به راستی پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده‌اند و) گذشتند. آیا اگر بمیرد یا کشته شود، شما به عقب برمی‌گردید (و عقیده و دین خود را رها می‌کنید؟) و هرکس به عقب بازگردد (و عقیده و دین راستین را رها کند) هرگز به الله زیانی نمی‌رساند، و به زودی الله سپاسگزاران را پاداش می‌دهد». راوی گفت: پس مردم با صدای بلند گریستند»[٢٦٤].

و در مصنف ابن ابی‌شیبه از عبدالله بن عمر  ب روایت است که فرمود: «قسم به الله که جانم در دست او است مانند اینکه بر صورت‌های ما روپوش‌هایی بود که برداشته شد»[٢٦٥].

و در صحیح بخاری از ابن عباس  ب روایت است که گفت: «به الله سوگند مثل اینکه مردم نمی‌دانستند که الله  أ این آیه را نازل فرموده مگر آنگاه که ابوبکر  س آن را تلاوت کرد؛ پس تمام مردم آن را از وی گرفتند؛ و از هیچ بشری نمی‌شنیدی مگر اینکه این آیه را تلاوت می‌کرد»[٢٦٦].

همچنین در صحیح بخاری آمده است که زهری گفت: سعید بن المسیب به من خبر داد که عمر بن خطاب  س گفت: «به الله سوگند آن را به یاد نداشتم تا آنکه از ابوبکر  س شنیدم که آن را تلاوت کرد پس افتادم و تعجب کردم و پاهایم نتوانست مرا بردارد و بر زمین افتادم، وقتی از ابوبکر شنیدم که آن را تلاوت کرد دانستم که رسول الله  ج به یقین رحلت کرده است»[٢٦٧].

فرموده الله متعال: ﴿إِنَّكَ مَيِّتٞ یعنی: به زودی خواهی مرد، و تعبیر از مردن با صیغۀ خبر مفرد برای بیان رخدادن حتمی مرگ است، طوری که در این فرمودۀ الله تعالی است: ﴿وَإِن مِّنكُمۡ إِلَّا وَارِدُهَاۚ كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتۡمٗا مَّقۡضِيّٗا٧١[مريم: ٧١] «و هیچ‌یک از شما نیست؛ مگر آن که وارد آن (جهنم) شود، این (وعده) بر پروردگارت فرمانی حتمی (و شدنی) است». یعنی به زودی به آن وارد خواهد شد.

﴿وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ یعنی تمام بندگان می‌میرند. طوری که الله متعال می‌فرماید: ﴿كُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِ [الأنبياء: ٣٥] «هر کسی چشندۀ مرگ است». ﴿ثُمَّ إِنَّكُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ عِندَ رَبِّكُمۡ تَخۡتَصِمُونَ٣١[الزمر: ٣١] «سپس بی‌گمان شما روز قیامت نزد پروردگار‌تان مخاصمه (و جدال) می‌کنید». این خصومت تمام آنچه را که مورد نزاع و جدال در امور دین و دنیا قرار می‌گیرد شامل می‌شود، مانند نزاع و جدال مؤمنان و کافران، مظلومین و ظالمان، رعیت و رهبران و ....

ابن کثیر  / در معنای آیۀ ٣١ سورۀ زمر می‌گوید: «تردیدی نیست که به زودی از این دیار منتقل می‌شوید و نزد الله متعال در روز آخرت جمع می‌شوید، و در مورد جایگاه‌تان از توحید و شرک که در دنیا در آن قرار داشتید در پیشگاه او تعالی مخاصمه می‌کنید، پس میان شما فیصله می‌کند، و به حق داورى مى‏نماید، زیرا او است داور آگاه، پس مؤمنان مخلص موحد را نجات می‌دهد، و کافران منکر حق، و مشرکان دروغگو را مجازات می‌کند؛ سپس این آیه -هرچند سیاقش در مورد مؤمنان و کافران و مخاصمه آنان در روز آخرت است- اما تمام مخالفان دنیا را که در مورد حق باهم اختلاف و خصومت داشتند دربر می‌گیرد، و خصومت دنیوی آن‌ها در آخرت برایشان برگردانده می‌شود.

* و در رابطه به وفات پیامبر  ج، بعضی از صوفیان فریبکار که حقایق را از بعضی جاهلان می‌پوشانند، در برخی از جزئیاتِ رحلت پیامبر  ج مخالفت می‌کنند؛ و به وسیلۀ آن خویشتن را بزرگ پنداشته ادعا می‌کنند که آنها اولیاء الله هستند و با پیامبر  ج ملاقات نموده و با او صحبت می‌کنند! و این ملاقات را "دیدار با حضور پیامبر" می‌نامند! و در این مورد داستان‌ها و سفسطه‌هایی دارند که به وسیلۀ آن مردمان ساده‌لوح و عوام را می‌فریبند و در صدر مجالس تکیه زده به وسیلۀ آن اموال مردم را به باطل می‌خورند.

* و برخی از آنان هرگاه با عوام صحبت کنند این یاوه‌گویی‌ها را انکار می‌کنند، و هرگاه با مقربان خود صحبت کنند ادعا می‌کنند که دین، ظاهر و باطنی دارد، و اینکه شریعت دارای اسرار و رازهایی است که جز تعداد اندکی آن را نمی‌داند! این گروه شیوه‌های متنوعی در گمراه‌ساختن مردم دارند، از الله متعال عافیت را مسئلت داریم.

[٢٦٣]- صحيح بخاری: ٣١٧٦.

[٢٦٤]- صحيح بخاری: ٣٦٦٧ و ٣٦٦٨.

[٢٦٥]- مصنف ابن ابی‌شيبه: ٣٧٠٢١. حكم سند: صحيح.

[٢٦٦]- صحيح بخاری: ٤٤٥٤.

[٢٦٧]- صحيح بخاری: ٤٤٥٤.