رکن چهارم: ایمان به پیغمبران
* ایمان به پیامبران، اصلی بزرگی از اصول ایمان است؛ چون پیامبران † در انتقال پیامهای الهی واسطه هستند؛ و آنان کسانی هستند که به مردم هدایت و دین حق را بیان نمودند، و آنان را الله تعالی رحمتی برای بندگانش فرستاده است.
- تا برای آنها پیامهای پروردگارشان را ابلاغ کنند، و آنان را به راه راست ارشاد فرمایند، راهی که به رضایت الله متعال و بهشت برین میانجامد، وکسانی را که به آنان ایمان آوردهاند و از آنان پیروی کرده و راهشان را پیمودهاند به بهشت و رضامندی پروردگار مژده میدهند.
- همچنین آنان را از واقعشدن در اسبابی که موجب غضب و عذاب الهی میشود برحذر دارند.
- تا با این ابلاغ حجت الهی را بر مردم اقامه کنند، پس به کسی که این حجت رسید بر وی ایمان و پیروی واجب است، و کسی که آن را تکذیب کرد و روی گرداند مستحق عذاب دردناک است، و نزد پروردگار دلیل و حجتی نخواهد داشت.
* مقصد و هدف از فرستادن پیامبران سه چیز است که الله متعال آن را در این آیه بیان فرموده است: ﴿رُّسُلٗا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِۚ﴾ [النساء: ١٦٥] «پیامبرانی که مژدهدهنده و ترساننده بودند، تا بعد از پیامبران دلیل و حجّتی برای مردم بر الله باقی نماند».
چون الله متعال هیچکس را در برابر مخالفتی مجازات نمیکند تا اینکه بر او حجت را با فرستادن پیامبری قایم نکند طوری که میفرماید: ﴿وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبۡعَثَ رَسُولٗا١٥﴾[الإسراء: ١٥]. «و ما عذاب نخواهیم داد مگر اینکه پیامبری را بفرستیم».
* الله متعال بر پیامبران خود تبلیغ روشن و آشکار را واجب نموده که هیچگونه ابهامی در آن وجود ندارد، طوری که میفرماید: ﴿فَهَلۡ عَلَى ٱلرُّسُلِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِينُ٣٥﴾[النحل:٣٥]. «پس آیا بر پیامبران جز ابلاغ آشکار (مسئولیت دیگری) هست؟».
* الله متعال گواهی داده است که آنان فریضهای که الله بر عهدهشان گذاشته بود را ادا کردهاند، طوری که میفرماید: ﴿مَّا كَانَ عَلَى ٱلنَّبِيِّ مِنۡ حَرَجٖ فِيمَا فَرَضَ ٱللَّهُ لَهُۥۖ سُنَّةَ ٱللَّهِ فِي ٱلَّذِينَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلُۚ وَكَانَ أَمۡرُ ٱللَّهِ قَدَرٗا مَّقۡدُورًا٣٨ ٱلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَٰلَٰتِ ٱللَّهِ وَيَخۡشَوۡنَهُۥ وَلَا يَخۡشَوۡنَ أَحَدًا إِلَّا ٱللَّهَۗ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ حَسِيبٗا٣٩ مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِكُمۡ وَلَٰكِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِيِّۧنَۗ وَكَانَ ٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٗا٤٠﴾ [الأحزاب: ٣٨-٤٠] «بر پیامبر در آنچه الله برای او حلال (و مقرر) کرده است؛ هیچ حرجی نیست، این سنت الله است در (باره) کسانی که پیش از این بودهاند، و فرمان الله حساب شده و دقیق است * (همان) کسانی که پیامهای الله را میرسانند و از او میترسند و از هیچکس جز او نمیترسند، و الله برای حسابگری (اعمالشان) کافی است * محمد ( ج) پدر هیچیک از مردان شما نیست، و لیکن رسول الله و خاتم پیامبران است، و الله به هرچیز آگاه است». پس الله متعال برای پیامبرانش گواهی داده است که آنان پیامهای پروردگارشان را با شیوه واضح و آشکار تبلیغ نمودهاند.
از اینرو الله متعال هر پیامبر را به زبان قومش و از میان خود آنها برگزیده است تا امور دین را به آنها ابلاغ نماید طوری که میفرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوۡمِهِۦ لِيُبَيِّنَ لَهُمۡۖ فَيُضِلُّ ٱللَّهُ مَن يَشَآءُ وَيَهۡدِي مَن يَشَآءُۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ٤﴾[إبراهيم: ٤]. «ما هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر به زبان قومش تا (حقایق را) برای آنها بیان کند، پس الله هرکس را بخواهد گمراه میسازد و هرکس را بخواهد هدایت میکند، و او پیروزمند حکیم است».
* البته با عظمتترین پیامبران از نگاه بیان، و فصیحترین آنان در زبان، و بهترین آنان از نگاه راه و روش، پیامبر ما محمد ج میباشد، و این اصلی بزرگ و عظیم از اصول دین است، و باید به این عقیده باشیم که پیامبر گرامی اسلام ج دین را به طور کامل بیان نموده، بیانی که الله متعال آن را دوست میدارد و از آن راضی میشود، بیانی که بر مبنای آن حجت اقامه میشود، و راه راست واضح میگردد پس جز فرد هلاک شده کسی از آن منحرف نمیشود.
* و بیان کامل سه امر مربوط به هم، را اقتضا میکند:
- امر اول: علم تام و کامل به تمام آنچه بیانش لازم است.
- دوم: نصیحت و امانت داری.
- سوم: فصاحت در منطق و استدلال و تبلیغ رسالت الهی به شیوۀ نیکو برای کسانی که الله متعال او را به سوی آنها فرستاده است.
* کسی که در این امور سهگانه عیبی گرفت پس بدون شک از بیان دین توسط پیامبر ج عیب گرفته است.
* و اگر پرچمداران گروههای منحرف این امر را به درستی بفهمند از شر بزرگی سالم میمانند و تسلیم به حُسن بیان و کمال نصیحت و کمال فصاحت پیامبر ج میشوند و در حدیث پیامبر مرتکب تأویل و تحریف نشده این گمان را در مسایلی که باورکردن آن برایشان گران و دشوار است نمیبرند که گویا مراد پیامبر آن امور بزرگی که در ظاهر سخنان وی مشاهده میشود نبوده است. تا جایی که برخی از آنان تصریح کردهاند که ظاهر نصوص مراد نیست و اینکه اگر عقل و نقل در تعارض واقع شوند عقل مقدم شمرده میشود، پس به سبب آنچه شیطان برایشان زیبا جلوه داد مرتکب بدعت بزرگ و زشتی شدند.
و اگر برای برخی از آنها شبههای ایجاد نمیشد و یا اینکه به خاطر جهالت در برخی مسایل معذور نمیبودند با این اعتقاد و باورهایشان از دین خارج میشدند؛ پناه بر الله.
* آنکه ادعا کند که الله متعال پیامبری نفرستاده است، در واقع بر الله گمان سوء نموده است و ادعا نموده که او تعالی بندگانش را بدون هیچ هدفی سردرگم رها کرده، آنان را میآفریند ولی آنان غیر از او تعالی را عبادت میکنند، و او تعالی آنها را بر این عملکردشان تایید میکند! پس این شخص کافر است.
الله متعال میفرماید: ﴿أَيَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَن يُتۡرَكَ سُدًى٣٦﴾[القيامة: ٣٦]. «آیا انسان گمان میکند که (بیهدف و بدون حساب و جزا) به خود رها میشود؟». و میفرماید: ﴿وَمَا خَلَقۡنَا ٱلسَّمَآءَ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَا بَٰطِلٗاۚ ذَٰلِكَ ظَنُّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۚ فَوَيۡلٞ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنَ ٱلنَّارِ٢٧﴾[ص: ٢٧]. «(ما) آسمان و زمین و آنچه میان آنها است بیهوده نیافریدهایم، این گمان کسانی است که کافر شدند، پس وای بر کسانی که کافر شدند از آتش (دوزخ!)».
و میفرماید: ﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦٓ إِذۡ قَالُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٖ مِّن شَيۡءٖۗ﴾[الأنعام: ٩١]. «و آنها (مقام و عظمت) الله را آنگونه که شایسته است؛ نشناختهاند، که گفتند: الله بر هیچ بشری چیزی را نازل نکرده است». و میفرماید: ﴿ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِٱلۡكِتَٰبِ وَبِمَآ أَرۡسَلۡنَا بِهِۦ رُسُلَنَاۖ فَسَوۡفَ يَعۡلَمُونَ٧٠ إِذِ ٱلۡأَغۡلَٰلُ فِيٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ وَٱلسَّلَٰسِلُ يُسۡحَبُونَ٧١ فِي ٱلۡحَمِيمِ ثُمَّ فِي ٱلنَّارِ يُسۡجَرُونَ٧٢﴾[غافر: ٧٠-٧٢]. «کسانی که کتاب (آسمانی) و آنچه پیامبرانمان را بدان فرستادهایم، تکذیب کردند، پس به زودی خواهند دانست. * آنگاه که غلها و زنجیرها در گردنشان خواهد بود، و کشیده میشوند. * در آب جوش، سپس در آتش (جهنم) افروخته میشوند».
- کتاب اسم جنس است و به طور عام تمام کتابها را دربر میگیرد.
- و چیزی که الله متعال به آن پیامبرانش را فرستاده است به معنای شرعیِ عامِ آن، دین اسلام میباشد که همانا توحید است.
پس دین پیامبران یکی بوده که عبارت از اسلام است و شریعتهای آنان مختلف و متنوع میباشد طوری که در صحیح بخاری و مسلم از ابوهریره س روایت است که پیامبر ج فرمود: «الْأَنْبِيَاءُ إِخْوَةٌ لعَلَّاتٍ، وَأُمَّهَاتُهُمْ شَتَّى، وَدِينُهُمْ وَاحِدٌ»[١٥٣] «پیامبران با یکدیگر مثل برادر پدری هستند و مادرانشان مختلف و دینشان یکی است» و در روایتی آمده است: «الْأَنْبِيَاءُ أَبْنَاءُ عَلَّاتٍ»[١٥٤] «پیامبران فرزندان مادران مختلف هستند».
- و «الإخوة لعلات» یعنی آنها برادران از یک پدر و از چندین مادر هستند.
* ابن قیم / میگوید: پیامبر ج دین انبیا را به خاطر مشارکت تمام آنان در یک نقطه که عبارت از توحید است به پدر واحد تشبیه نموده، که همانا عبادت الله یگانه که شریکی ندارد، و ایمان به او تعالی، ایمان به ملائکه او، کتابهای او و پیامبران او و دیدار او تعالی در آخرت میباشد، و این همان دینی است که الله متعال برای تمامی پیامبرانش آن را تشریع نموده و قانون گذاشته است؛ طوری که میفرماید:
﴿شَرَعَ لَكُم مِّنَ ٱلدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِۦ نُوحٗا وَٱلَّذِيٓ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ وَمَا وَصَّيۡنَا بِهِۦٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰٓۖ أَنۡ أَقِيمُواْ ٱلدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُواْ فِيهِۚ﴾[الشورى: ١٣]. «دینی را برای شما تشریع کرد، از همانگونه که به نوح توصیه کرده بود، و از آنچه بر تو وحی کردهایم، و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردهایم که دین را برپا دارید و در آن فرقه فرقه نشوید»؛ امام بخاری / در کتاب صحیح خود گفته است: «باب آنچه که در مورد یکیبودن دین پیامبران آمده» و این حدیث را ذکر نموده که همان دین اسلام است چون الله متعال خبر داده که دین تمام پیامبرانش از نخستینشان نوح ÷ تا خاتم آنان که محمد ج میباشد همین دین اسلام است که مانند پدر واحد برای همه میباشد، و اما شرایع و اعمال و اوامری که انجام آن خواسته شده شاید مختلف باشند، پس شرایع آنها به مانند مادران متعدد هستند.
* و در باب ایمان به پیامبران مسایل بزرگ و عظیمی است که باید طالب علم از آن آگاه باشد.
و مقصود از بیان این موضوع این است که ایمان به پیامبران، اصلی از اصول ایمان میباشد، و اینکه بر تمام ما واجب است که به همه پیامبران ایمان بیاوریم و میان الله و پیامبرانش جدایی قایل نشویم و میان هیچیک از پیامبران الله متعال فرق نگذاریم که به بعضی ایمان بیاوریم و بعضی را انکار کنیم؛ پس کسی که یکی از پیامبران را تکذیب کرد یقینا همه را تکذیب نموده چون دعوت آنها یکی است و آن دین اسلام میباشد و تمام آنان در چیزی که آن را از پروردگارشان خبر میدهند صادق و راستگو هستند پس کسی که یکی از آنها را تکذیب کرد قطعا تمام آنان را تکذیب کرده، و کافر است زیرا او نه به الله متعال تسلیم شده و نه به امر او تعالی با تصدیق پیامبرانش تسلیم شده است.
* الله متعال میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكۡفُرُونَ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَيُرِيدُونَ أَن يُفَرِّقُواْ بَيۡنَ ٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَيَقُولُونَ نُؤۡمِنُ بِبَعۡضٖ وَنَكۡفُرُ بِبَعۡضٖ وَيُرِيدُونَ أَن يَتَّخِذُواْ بَيۡنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا١٥٠ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ حَقّٗاۚ وَأَعۡتَدۡنَا لِلۡكَٰفِرِينَ عَذَابٗا مُّهِينٗا١٥١ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَلَمۡ يُفَرِّقُواْ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ أُوْلَٰٓئِكَ سَوۡفَ يُؤۡتِيهِمۡ أُجُورَهُمۡۚ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا١٥٢﴾[النساء: ١٥٠-١٥٢]. «همانا کسانی که به الله و پیامبرانش کفر میورزند و میخواهند میان الله و پیامبرانش جدایی بیندازند؛ و میگویند: به بعضی ایمان میآوریم؛ و بعضی را انکار میکنیم و میخواهند بین این (و آن) راهی (برای خود) برگزینند. * آنها در حقیقت کافر هستند، و برای کافران عذاب خوارکنندهای آماده کردهایم. * و کسانی که به الله و پیامبرانش ایمان آورده و میان هیچیک ازآنان جدايی نيفكندند؛ اینان به زودی پاداششان را (الله) خواهد داد، و الله آمرزندۀ مهربان است».
* الله متعال بر پیامبر ج و یارانش ثنا گفته و میفرماید: ﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ ...﴾[البقرة: ٢٨٥]. «پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است، و مؤمنان (نیز) همه به الله و فرشتگان او و کتابهایش و پیامبرانش ایمان آوردهاند. (و گفتند): «میان هیچیک از پیامبرانش فرق نمیگذاریم».
[١٥٣]- صحيح بخاری: ٣٤٤٣ و صحيح مسلم: ٢٣٦٥.
[١٥٤]- صحيح مسلم: ٢٣٦٥.