شرح عبارات متن
قول مؤلف، شیخ محمد بن عبدالوهاب /: دلیل استعانت، این فرمودۀ باریتعالی است: ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ٥﴾ «تنها تو را عبادت میكنيم؛ و تنها از تو یاری میجوییم». و در حدیث آمده است: «و هرگاه یاری خواستى از الله یارى بجوى».
این دلالت بر آن دارد که استعانت عبادت است؛ و باید برای الله متعال خالص گردانیده شود.
و قول او /: و دلیل استعاذه، این فرمودۀ الله متعال است: ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ﴾ «(ای پیامبر) بگو: به پروردگار سپیدهدم پناه میبرم». و این فرمودۀ متعال: ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ﴾ «(ای پیامبر) بگو: به پروردگار مردم پناه میبرم».
* سخن در مورد احکام استعاذه همانند سخن در مورد احکام استعانت است.
* ﴿قُلۡ أَعُوذُ﴾ «بگو پناه میبرم» امر به استعاذه یا پناهبردن بر این دلالت دارد که استعاذه عبادت بوده و الله متعال آن را دوست دارد؛ پس باید این عبادت برای الله متعال خالص گردانیده شود.
* فلق، اسم جامع برای تمام آنچه میشگافد میباشد، مانند فلق صبحگاهان، و شکافتهشدن دانه و هسته، و شکافتهشدن زمین با نباتات، و شکافتهشدن ارحام با جنین، و شکافتهشدن سختیها با بُرونرفت از آن؛ پس تنها الله متعال قادر و مالک شکافتن است.
* مالک فلق جز رب فلق نیست، پس هیچ چیزی جز با اذن او تعالی، از چیز دیگری خارج نمیشود و هیچ گشایشی از نگرانی و غم و اندوه بدون اذن او تعالی نیست، و هیچ اموری که مانع منفعت به بنده میشود جز به اذن رب الفلق أ زایل نمیگردد.
* آن ذاتی که برای جنین راه بیرونآمدن را فراهم ساخت، بدون اینکه خود جنین قدرتی داشته باشد و بدون اینکه شناخت و تدبیری داشته باشد، عاجز نیست از اینکه از غم و اندوهی که تو را احاطه نموده برایت گشایشی فراهم نماید؛ آنگاه که به او تعالی توسل کنی و پناه ببری.
* فلق فعل است به معنای مفعول، مانند سلب به معنای مسلوب، و حلب به معنای محلوب، و حصب به معنای محصوب، الله متعال میفرماید: ﴿إِنَّكُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ﴾[الأنبياء: ٩٨]. «یقیناً شما و آنچه به جای الله عبادت میکنید، هیزم جهنم هستید، شما در آن وارد خواهید شد».
فرمودۀ او /: و دلیل استغاثه، این فرمودۀ باریتعالی است: ﴿إِذۡ تَسۡتَغِيثُونَ رَبَّكُمۡ فَٱسۡتَجَابَ لَكُمۡ﴾[الأنفال: ٩]. «(به یاد آورید) هنگامی که از پروردگارتان یاری میخواستید، پس او (خواستۀ) شما را پذیرفت».
* الله متعال با اجابتنمودن دعایشان و یاریدادنشان، آنگاه که از او طلب یاری نمودند بر آنان منت گذاشت، پس این دلالت بر آن دارد که استغاثه عبادتی است که الله متعال آن را دوست میدارد و مورد رضایت او تعالی میباشد. پس باید برای او تعالی خالص گردانیده شود.
استغاثه عبادتی است که باید خالص برای الله متعال انجام شود چنانکه بیان آن در مسایلِ همانند آن گذشت، اما فرمودۀ الله متعال ﴿فَٱسۡتَغَٰثَهُ ٱلَّذِي مِن شِيعَتِهِۦ عَلَى ٱلَّذِي مِنۡ عَدُوِّهِۦ﴾[القصص: ١٥]. «پس آن که از پیروان او (موسی) بود بر (علیه) کسی که از دشمنانش بود از وی یاری خواست». عبارت از استغاثه سببی میباشد که خالی از معانی عبادی و بندگی است طوری که بیان آن گذشت.
قول مؤلف /: و دلیل ذبح، این فرمودۀ الله متعال است: ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٦٢ لَا شَرِيكَ لَهُۥۖ﴾[الأنعام: ١٦٢-١٦٣]. «بگو: بیگمان نمازم، و قربانی من، و زندگی و مرگ من، همه برای الله پروردگار جهانیان است* شریکی برای او نیست». و دلیل از سنت پیامبر ج این است: «لَعَنَ اللهُ مَنْ ذَبَحَ لِغَيْرِ اللهِ»[١١٥] «لعنت الله بر کسی باد که برای غیر الله ذبح میکند».
* وجه دلالت این آیه بنابر قول گروهی از پیشوایان این است که نسک، ذبحکردن میباشد، و بر مبنای قول دیگری، معنای آیه مشتمل بر آن است.
* نسک در این آیه در موضع مدح و ستایش آمده است، پس بر این دلالت دارد که عبادت است و الله متعال آن را دوست میدارد از اینرو واجب است برای او تعالی خالص گردانیده شود.
* حدیث پیشتر را امام مسلم / از علی بن ابی طالب س روایت نموده است.
و قول مؤلف /: و دلیل نذر این قول الله متعال است: ﴿يُوفُونَ بِٱلنَّذۡرِ وَيَخَافُونَ يَوۡمٗا كَانَ شَرُّهُۥ مُسۡتَطِيرٗا٧﴾[الإنسان: ٧]. «(بندگان نیکوکار) به نذر وفا میکنند و از روزی میترسند که (عذاب و) شرّ آن فراگیر است».
* وجه دلالت این است که الله متعال آن بندگانش را که به نذرهایشان وفا میکنند مورد ستایش قرار داده است؛ پس معلوم میگردد که نذر عبادت بوده و باید برای الله متعال خالص گردانیده شود.
﴿مُسۡتَطِيرٗا﴾ یعنی فراگیر، گسترده و آشکار.
[١١٥]- صحيح مسلم: ١٩٧٨.