شرح اصول سه گانه اسلام شیخ محمد بن عبدالوهاب

فهرست کتاب

١،٢- امید به الله و ترس از الله:

١،٢- امید به الله و ترس از الله:

• امید به معنای طمع داشتن است.

• ترس به معنای هراسیدن همراه با تقواداشتن و تعظیم‌نمودن الله تعالی است.

• امید و ترس عبادت‌های بزرگی هستند، الله متعال در ستایش پیامبرانش می‌فرماید: ﴿إِنَّهُمۡ كَانُواْ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَيَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ وَكَانُواْ لَنَا خَٰشِعِينَ٩٠[الأنبياء:٩٠] «بی‌گمان آن‌ها همواره در کارهای خیر می‌شتافتند، و در حال امید و ترس ما را می‌خواندند، و پیوسته برای ما فروتن بودند». در این آیه تشویق به پیروی از آن‌ها است.

• ترس و بیم از صفات و ویژگی‌های جدایی‌ناپذیر عبادت است، طوری که هر عبادت‌کننده امیدوار و هراسان است.

• شیخ الاسلام ابن تیمیه  / می‌گوید: «هر دعا‌کننده امیدوار و بیمناک و همزمان آزمند و هراسان است، و هر سائل و درخواست‌کننده‌ای که امیدوار و هراسان است، در واقع عبادت‌کننده‌ای است که در برابر سوال شونده به عبادت مشغول است و هر بنده عابد نیز، امیدوار و بیمناک بوده و به رحمت الله امید دارد و از عذابش در هراس است؛ پس هر عبادت‌کننده‌ای سوال‌کننده است، و هر سوال‌کننده‌ای عبادت‌کننده است؛ وهرگاه یک اسم به تنهایی بیاید دیگری را دربر دارد».

• امید و ترس به این معنایی که گذشت عبادت است که انجام آن برای غیر الله متعال جایز نیست، الله متعال می‌فرماید: ﴿وَإِلَىٰ رَبِّكَ فَٱرۡغَب٨[الشرح: ٨] تقدیم جار ومجرور بر حصربودن دلالت دارد، یعنی جز به الله متعال امید نداشته باش.

* در صحیح بخاری و مسلم از بَراء بن عازِب  س روایت است که پیامبر  ج فرمود: «إِذَا أَتَيْتَ مَضْجَعَكَ فَتَوَضَّأْ وُضُوءَكَ لِلصَّلَاةِ، ثُمَّ اضْطَجِعْ عَلَى شِقِّكَ الْأَيْمَنِ، ثُمَّ قُلْ: اللهم أَسْلَمْتُ وجهي إِلَيْكَ، وَفَوَّضْتُ أَمْرِي إِلَيْكَ، وَأَلْجَأْتُ ظَهْرِي إِلَيْكَ، رَغْبَةً وَرَهْبَةً إِلَيْكَ، لَا مَلْجَأَ وَلَا مَنْجَا مِنْكَ إِلَّا إِلَيْكَ، اللهم آمَنْتُ بِكِتَابِكَ الَّذِي أَنْزَلْتَ، وَبِنَبِيِّكَ الَّذِي أَرْسَلْتَ؛ فَإِنْ مُتَّ مِنْ لَيْلَتِكَ فَأَنْتَ عَلَى الْفِطْرَةِ، وَاجْعَلْهُنَّ آخِرَ مَا تَتَكَلَّمُ بِهِ»[٩١]. «هرگاه خواستی به رختخواب بروی‌، همان‌گونه که برای نماز وضو می‌گیری‌، وضو بگیر، سپس بر پهلوی راست بخواب‌، و بگو: (بار الها! جانم را به تو سپردم و به تو روی آوردم (و چهره‌ام را به سوى تو گرداندم)‌، و کار خود را به تو تفویض و محول نمودم، و به تو اتّکا کردم، درحالى که به نعمت‌هاى تو امیدوارم و از عذابت بیمناک هستم، به جز تو پناهگاهى و جاى نجاتى ندارم. الهى! به کتابى که تو نازل فرمودى، و پیامبرى که تو مبعوث کردى، ایمان آوردم. پس اگر در این شب درگذشتی بر فطرت اسلام هستی. پس این کلمات را آخرین سخنت بگردان».

* امید و ترس معانی عباداتی از قبیل ذلت، خضوع و خاکساری، محبت، بزرگداشت، آرزو و خوف را دربر دارند و این عبادات باید خالصانه برای الله   انجام پذیرند؛ پس کسی که این عبادات را برای غیر الله متعال انجام بدهد به یقین مرتکب شرک اکبر شده که از دایرۀ دین اسلام خارج می‌گردد؛ پناه بر الله.

* آثار این امر در کسانی که غیر الله را عبادت می‌کنند مشاهده می‌شود، مانند عبادت‌کنندگان قبرها، اولیا، جن‌‌ها، درختان، سنگ‌ها و ... که در قلب‌هایشان امید و ترس عبادی به گونه‌ای ایجاد می‌شود که مشتمل بر ذلت، خواری، محبت، آرزو و خوف است.

* مسلمانان در ادای این عبادات بر یکدیگر برتری و افضلیت دارند طوری که شرح آن در مطالب همانند آن گذشت؛ و هرچند امید بنده به فضل الله و رحمتش بیشتر باشد عبادتش در این بابت بیشتر می‌باشد.

* تعظیم امید به الله در نفس مؤمن با دو امر انجام می‌پذیرد:

- امر اول: اندیشیدن مؤمن در نام‌های الله متعال از جمله رحمت و احسان، و تأمل و تفکرکردن وی در آثار و نتایج آن در خلق و امر او تعالی که به این ترتیب علم، یقین و امید وی به فضل الله متعال افزایش یافته و شوق و تمایل او به دیدار پروردگار و نگریستن به وجه کریم او تعالی افزون می‌گردد که این نگریستن نهایت سعادت و نعیم آخرت است. از الله متعال فضل او را مسئلت داریم.

- امر دوم: تفکر در پاداش و فضل بزرگی که الله متعال آن را برای فرمانبرداران و کسانی که از رهنمودهای او پیروی می‌کنند خبر داده است، و دقت در آیاتی که وصف نعمت‌های آماده شده برای مؤمنان در بهشت است، و تحریک و تشویق عواطف و احساس برای حصول این نعمت‌ها؛ پس به این وسیله امید مؤمن به پاداش، فضل، رحمت و برکات الهی افزایش می‌یابد.

﴿وَإِلَىٰ رَبِّكَ فَٱرۡغَب٨[الشرح: ٨] «و به سوی پروردگارت روی بیاور». راز امید خالصانۀ بنده به پروردگارش این است که اعتقاد جازم داشته باشد که او تعالی برایش کافی است و تکیه‌گاه او تنها به الله تعالی است.

* امید صادقانه آن است که عمل و پیروی از هدایت الهی را در پی داشته باشد، اما کسی که به آرزو‌های باطل دل بسته است و از عمل بازنشسته است چنین شخص در امید خویش صادق نبوده صرفا تمناکنندۀ ناتوان، درمانده و دلسرد است.

* الله متعال در مورد منافقان می‌فرماید: ﴿۞وَلَوۡ أَرَادُواْ ٱلۡخُرُوجَ لَأَعَدُّواْ لَهُۥ عُدَّةٗ وَلَٰكِن كَرِهَ ٱللَّهُ ٱنۢبِعَاثَهُمۡ فَثَبَّطَهُمۡ وَقِيلَ ٱقۡعُدُواْ مَعَ ٱلۡقَٰعِدِينَ٤٦[التوبة: ٤٦] «و اگر آن‌ها می‌خواستند که (همراه شما) بیرون شوند، اسباب و وسیله‌ای برای آن آماده می‌کردند، و لیکن الله از حرکت آن‌ها کراهت داشت، از این‌رو آن‌ها را (از حرکت) بازداشت، و به آنان گفته شد: با نشستگان بنشینید».

و در مورد بازنشستگان از جهاد در قوم بنی‌اسرائیل می‌فرماید: ﴿وَلَٰكِنَّهُۥٓ أَخۡلَدَ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُۚ[الأعراف: ١٧٦] «ولی او به سوی زمین (و دنیا) مایل شد (و به پستی گرایید) و از هوای خویش پیروی کرد».

* این گروه منافقان نخواستند برای جهاد خارج شوند و هیچ آمادگی برای آن نگرفتند بلکه فقط تظاهر نمودند که گویا همراه مؤمنان هستند درحالی که قلباً تمایل به جهاد در راه الله متعال نداشتند، الله متعال این‌گونه آمادگی آن‌ها را دوست نداشت، از این‌رو آن‌ها را از حرکت بازداشت.

* الله متعال می‌فرماید: ﴿وَمَا مَنَعَهُمۡ أَن تُقۡبَلَ مِنۡهُمۡ نَفَقَٰتُهُمۡ إِلَّآ أَنَّهُمۡ كَفَرُواْ بِٱللَّهِ وَبِرَسُولِهِۦ وَلَا يَأۡتُونَ ٱلصَّلَوٰةَ إِلَّا وَهُمۡ كُسَالَىٰ وَلَا يُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمۡ كَٰرِهُونَ٥٤[التوبة:٥٤] «و هیچ چیز مانع قبول انفاق‌های آن‌ها نشد، مگر آنکه به الله و پیامبرش کافر شدند، و برای نماز حاضر نمی‌شوند جز با کسالت (و بی‌میلی) و انفاق نمی‌کنند جز با کراهت». پس حال و بی‌میلی‌شان نشانگر عدم امید صادقانه آنان است که سبب عدم قبولیت اعمال‌شان می‌باشد.

* از بنده جز آنچه را در توان دارد مطالبه نمی‌شود، طوری که الله متعال می‌فرماید: ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ [التغابن: ١٦] «پس تا (جایی که) می‌توانید از الله بترسید»، ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم [الأنفال: ٦٠] «و آنچه از نیرو در توان دارید؛ برای (مقابله با) آن‌ها آماده سازید»، ﴿لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ [البقرة: ٢٨٦] «الله هیچ‌کس را جز به ‌اندازه توانش مکلف نمی‌سازد»، ﴿لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا مَآ ءَاتَىٰهَاۚ[الطلاق: ٧] «الله هیچ‌کس را جز به‌اندازۀ (توانایی) که به او داده مکلّف نمی‌کند».

* اگر بنده در استفاده از اسباب تا حد توان خود سعی نمود و بر الله متعال توکل کرد، پس توکل را محقق نموده و در امید به پروردگارش صادق بوده است. از این‌رو از آنچه به وی وعده داده شده تخلف صورت نمی‌گیرد و خواسته‌های او تحقق می‌پذیرد، بلکه بهتر از آن به وی داده خواهد شد.

سپس اگر بر او امری غلبه پیدا کرد، یا به چیزی از مصایب گرفتار شد که الله متعال آن را برای ابتلا و امتحان او مقدر می‌فرماید پس در این حالت وی ملامت نیست، بلکه به وی وعده داده شده که بهتر از آنچه که از دست داده به او داده شود، همچنین به خاطر دچارشدن وی به مصیبت، از پاداش بزرگی برخوردار خواهد شد.

امید صادقانه آن است که بنده را به جدیت در عمل بکشاند بدون اینکه به اسباب دل ببندد، بلکه تنها به الله  أ دلبستگی داشته باشد، و این خلوص عبادت برای الله   است.

* خالص‌گردانیدن عبادت این است که مؤمن از آفاتی که منجر به کاهش امید وی به الله  أ می‌شود برحذر باشد از قبیل غفلت از ذکر و یاد الله، تعظیم دنیا، دل‌بستن به اسباب، و ضعف و سستی در صبر و یقین.

تمام آنچه درباره امید به الله گفته شد مانند آن را می‌توان در عبادت ترس از الله بیان کرد که انجام آن برای غیر الله متعال جایز نمی‌باشد.

* کسی که در نام‌های باشکوه الله متعال تفکر کند مانند: عظیم، قهار، کبیر، جبار، قوی، متعال، محیط، متکبر، و دیگر نام‌های باشکوه و عظیم الهی، و دربارۀ اثرات آن در خلق و امر الهی بیندیشد، بیم و ترس الهی در نفس وی بزرگ شده و در مقابل پروردگار، ذلیل و خاضع می‌گردد، و خود را به الله تسلیم نموده و رضامندی او تعالی را می‌طلبد.

* ترس و بیم صادقانه از پروردگار متعال نفس بنده را از خصلت‌های زشت پاک و منزه می‌گرداند که از شریرترین آن کبر، خودپسندی و غرور است. ترس و بیم صادقانه قلب را از ریا، نفاق و دنیاطلبی با انجام اعمال اخروی پاک می‌سازد، ترس صادقانه همت شخص را بالا برده و رفعت می‌بخشد به گونه‌ای که پستى نطلبد و به دنیا میل پیدا نکرده و از هوای نفس پیروی نکند؛ به این ترتیب قلب را از طمع‌ورزیدن به دنیا که انسان را از مقامات عالی بندگی بازمی‌دارد دور می‌سازد، و این از فضل الله متعال است که به هرکس خواست می‌دهد و الله متعال دارای فضل بزرگ است.

* تمام آنچه گذشت در بیان امید به الله و ترس از الله بود، که معانی بندگی و عبودیت را دربر دارد.

* اما امیدی که معانی عبادت را دربر ندارد عبارت از امید در نفع‌بردن از اسباب خیر، و ترس از اسباب شر است؛ که عبادت نمی‌باشند، بلکه امید و تمایل فطری انسان است، و دوست دارد که منفعت را به خود جلب کند و خود را از آسیب و ضرر برهاند.

در صحیح بخاری و مسلم از اَسماء بنت ابی‌بکر  ب روایت است که گفت: «قَدِمَتْ عَلَىَّ أُمِّى وَهِىَ مُشْرِكَةٌ، فِى عَهْدِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَاسْتَفْتَيْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قُلْتُ: إِنَّ أُمِّى قَدِمَتْ وَهِىَ رَاغِبَةٌ، أَفَأَصِلُ أُمِّى؟، قَالَ: نَعَمْ صِلِى أُمَّكِ»[٩٢] «در زمان حیات رسول ‏الله  ج مادرم که مشرک بود، نزد من آمد. از رسول ‏الله  ج پرسیدم و گفتم: مادرم به خانۀ من آمده است و از من امید (نیکی و هدیه) دارد. آیا با او صله رحمی کنم؟ رسول ‏الله  ج فرمود: «بلی، با مادرت صله رحمی کن».

* همچنین ترسی که معنی عبادت را دربر ندارد ترس طبیعی بوده حکم آن نظر به نتیجه آن تعیین می‌گردد، الله متعال می‌فرماید: ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَيۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّكُمۡ[الأنفال: ٦٠] «و آنچه از نیرو در توان دارید؛ برای (مقابله با) آن‌ها آماده سازید، و (همچنین) از اسب‌های (ورزیده، مهیا کنید) تا به وسیلۀ آن دشمن الله و دشمن خود را بترسانید».

* الله متعال در مورد ساحران فرعون می‌فرماید: ﴿قَالَ أَلۡقُواْۖ فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ سَحَرُوٓاْ أَعۡيُنَ ٱلنَّاسِ وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ وَجَآءُو بِسِحۡرٍ عَظِيمٖ١١٦[الأعراف: ١١٦] «چون (ابزار خود را) افگندند، چشم‌های مردم را افسون کردند و آن‌ها را ترساندند، و سحر عظیمی (پدید) آوردند».

و می‌فرماید: ﴿فَإِذَا حِبَالُهُمۡ وَعِصِيُّهُمۡ يُخَيَّلُ إِلَيۡهِ مِن سِحۡرِهِمۡ أَنَّهَا تَسۡعَىٰ٦٦ فَأَوۡجَسَ فِي نَفۡسِهِۦ خِيفَةٗ مُّوسَىٰ٦٧ قُلۡنَا لَا تَخَفۡ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡأَعۡلَىٰ٦٨[طه: ٦٦-٦٨].

«پس ناگهان ریسمان‌هایشان و عصا‌هایشان از (اثر) سحر‌شان چنان به نظرش رسید که حرکت می‌کند (و می‌دوند) * پس موسی در دل خود ترسی احساس کرد که (مبادا در ایمان مردم خللی ایجاد شود * گفتیم: «نترس! مسلماً تو (غالب و) برتری».

- در ضرب المثل‌های عرب آمده است: رَهَبُوت خيرٌ من رَحَمُوت؛ یعنی اگر ترسانده شوی بهتر از این است که مورد ترحم قرار گیری.

- این ترس و بیم فطری است و در اصل انسان به خاطر آن مورد سرزنش قرار نمی‌گیرد، چون مانند ترس و بیم از دشمن و حیوانات درنده و ... می‌باشد.

* همچنین امید به اسباب خیر که الله متعال برخی مردم را به مردمانی که از آنها امید نفع می‌رود نیازمند ساخته است، در برابر آن مورد سرزنش قرار نمی‌گیرند مشروط بر اینکه با پرهیزگاری و طبق هدایت الهی بوده و به اسباب دل نبندند.

[٩١]- صحيح بخاری: ٢٤٧ و ٦٣١١ و ٦٣١٣ و ٦٣١٥ و صحيح مسلم: ٢٧١٠.

[٩٢]- صحيح بخاری: ٢٦٢٠ و ٣١٨٣ و ٥٩٧٨ و صحيح مسلم: ١٠٠٣.