شرح اصول سه گانه اسلام شیخ محمد بن عبدالوهاب

فهرست کتاب

احسان‌کردن در جهاد فی سبیل الله

احسان‌کردن در جهاد فی سبیل الله

احسان‌کردن در این عبادت را از لابه‌لای قرآن و سنت و سیرت پیشوایان دین که در راه الله متعال با شیوۀ نیک جهاد کرده‌اند می‌توان شناخت.

جهاد در راه الله متعال قلۀ شامخ دین اسلام، و مظهر عزت آن است. و حال بندۀ مؤمن از یکی از حالات جهاد خالی نبوده یا خودش در آن قرار دارد ویا حکم آن بر وی منطبق می‌شود.

الله متعال می‌فرماید: ﴿وَجَٰهِدُواْ فِي ٱللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِۦۚ هُوَ ٱجۡتَبَىٰكُمۡ وَمَا جَعَلَ عَلَيۡكُمۡ فِي ٱلدِّينِ مِنۡ حَرَجٖ [الحج: ٧٨] «و در راه الله جهاد کنید، چنانکه سزاوار جهاد (در راه) او است، او شما را برگزید، و در دین برای شما هیچ سختی (و تنگنایی) قرار نداد». و می‌فرماید: ﴿وَجَٰهِدُواْ فِي سَبِيلِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ٣٥ [المائدة: ٣٥] «و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید». و می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ ثُمَّ لَمۡ يَرۡتَابُواْ وَجَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ١٥ [الحجرات: ١٥] «مؤمنان (حقیقی) تنها کسانی‌ هستند که به الله و پیامبرش ایمان آورده‌اند، سپس (در این باره) شک (و تردید) نکرده‌اند، و با اموال خود و جان‌های خود در راه الله جهاد کرده‌اند، اینان همان راستگویان هستند».

در رابطه به جهاد، مؤمنان به سه دسته تقسیم می‌شوند: توانمندی که می‌تواند با جان و مال خود جهاد کند، و کسی که توانایی یکی از این دو مورد را دارد، و کسی که نه با مال و نه با نفس خود می‌تواند جهاد کند، و هریک از این دسته‌ها می‌توانند مرتبۀ احسان را در آن دریابد.

از رحمت الله   است که راه را برای این سه دسته آسان می‌سازد تا به مرتبۀ احسان برسند، و در هر دسته اعمالی وجود دارد که اگر آن را انجام دهند به مرتبۀ احسان در جهاد نایل می‌گردند.

الله متعال خصلت‌ها و ویژگی‌‌های احسان در جهاد با نفس را در این فرمودۀ خود جمع نموده است: ﴿وَكَأَيِّن مِّن نَّبِيّٖ قَٰتَلَ مَعَهُۥ رِبِّيُّونَ كَثِيرٞ فَمَا وَهَنُواْ لِمَآ أَصَابَهُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا ٱسۡتَكَانُواْۗ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلصَّٰبِرِينَ١٤٦ وَمَا كَانَ قَوۡلَهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِيٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡكَٰفِرِينَ١٤٧ فَ‍َٔاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ ثَوَابَ ٱلدُّنۡيَا وَحُسۡنَ ثَوَابِ ٱلۡأٓخِرَةِۗ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ١٤٨[آل عمران: ١٤٦-١٤٨]. «و چه بسیار پیامبرانی که همراه او مردان ربانی زیادی نبرد کردند، آن‌ها هیچگاه در برابر آنچه در راه الله به ایشان رسید، سستی نورزیدند و ناتوان نشدند، و زبونی نشان ندادند (و تسلیم دشمن نشدند) و الله شکیبایان را دوست دارد.* و سخن آنان جز این نبود که گفتند: پروردگارا! گناهان ما را بیامرز، و زیاده روی ما، در کارما (را بر ما بیامرز)، و گام‌های ما را استوار بدار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان * پس الله پاداش این دنیا و پاداش نیک آخرت را به آن‌ها عطا کرد، و الله نیکوکاران را دوست دارد».

- "رِبِّيُّونَ" یعنی گروه‌های بسیار، و گفته شده است: آن‌ها علمای متقی هستند که برایشان ربیون و ربانیون می‌گویند.

آیات فوق بر این دلالت دارد که اگر مجاهدی از این ویژگی‌‌ها برخوردار باشد از جملۀ محسنانی خواهد بود که الله   دوست‌شان دارد.

صفات احسان در قتال که در آیۀ کریمه ذکر شده است به تحقق‌یافتن صبر و یقین برمی‌گردد.

- صبر بنده را بر عدم سستی و ناتوانی و زبونی وامی‌دارد.

- و یقین بنده را به تحقق‌یافتن استعانت از الله و پیروی راه او با بصیرت وامی‌دارد.

در آیۀ فوق، مجاهدان استغفار را مقدم نمودند چون یقین دارند که اگر یاری نشود و خوار گردند تقصیر از جانب خود آن‌ها است زیرا سبب آن، کوتاهی، تفریط و تخلّف آنان از رهنمودهای الهی است، پس به این خاطر به الله رجوع کردند و از اسبابی که منجر به خواری و تنهایی و عدم نصرت‌شان می‌گردد از او تعالی مغفرت و ثبات و پایداری و نصرت و پیروزی بر کافران را خواستار شدند تا کلمه الله متعال بالاترین باشد.

انجام این عبادات بزرگ احساس خودپسندی، خودخواهی، غرور، ریا و شهرت‌طلبی؛ را با استفاده از کارهای اخروی از قلب انسان دور می‌سازد، زیرا او می‌داند که هرگاه در این امور واقع شود مسلما در معرض خطر خواری و انحطاط قرار می‌گیرد.

پس هرکس این امور را انجام داد در جهادش محسن است، و هرکس از این صفات برخوردار باشد الله متعال پاداش دنیوی و اخروی را به او وعده داده است، و خبر داده که وی از جمله محبوبان او خواهد بود. البته این محبت الهی دارای آثار، نتایج، لوازم و فضیلت بزرگی است که مقدارش را کسی جز الله متعال نمی‌داند. پس این سخن برای آگاهی و دانستن فضیلت آن کفایت می‌کند.

و اگر در معانی این محبت و آثار و فضیلت‌های آن به دقت نظر افکنی درخواهی یافت که این محبت اسباب سعادت دنیوی و اخروی را در خود جمع نموده که هیچ وصف‌کننده‌ای از عهده وصفش برنیامده و در خیال کسی نیز خطور نمی‌کند.

آری هدف والای عبادتگران و مقام و منزلت ستوده نزد آنان این است که از جملۀ محسنان باشند؛ آن کسانی که الله متعال ایشان را دوست می‌دارد.

کسی که صفات احسان در جهاد را محقق سازد در واقع حقیقت جهاد فی راه الله را دریافته است؛ زیرا جهادش را خالص برای الله متعال انجام داده پیرو رهنمودهای او تعالی می‌باشد؛ که بر اثر آن شجاعت و جرأت بزرگ و شگفت‌انگیزی را به دست می‌آورد که آغازی برای کرامات بزرگ می‌باشد، بله، چون میان مجاهد حقیقی و پروردگارش عهد و پیمان‌های بزرگی در دنیا و آخرت وجود دارد که الله متعال ابدا از آن خلاف نمی‌کند، و کسی آن را درک می‌کند که به آن ایمان داشته و جهادِ نیکو نموده است، اما غیر او نمی‌تواند آن را درک کند.

الله متعال به مجاهدان اطمینان داده است که از درد کشته‌شدن در امان خواهند بود؛ در راه او مبارزه‌کنان به پیش بروند و هراسی نداشته باشند، پس درد قتل را به گونه‌ای احساس می‌کنند که یکی از ما درد گزیدن موری را احساس می‌کند، که درد آن اندک و قابل تحمل است، پس کسی که به آن ایمان داشت دلیرانه به پیش می‌رود.

از ابوهریره  س روایت است که پیامبر  ج فرمود: «مَا يَجِدُ الشَّهِيدُ مِنْ مَسِّ الْقَتْلِ، إِلَّا كَمَا يَجِدُ أَحَدُكُمْ مَسِّ الْقَرْصَةِ»[١٦٨] «شهید درد قتل را احساس نمی‌‏کند مگر به اندازه‌ای که یکی از شما، درد نیش گزنده را احساس می‌‏کند» [به روایت دارمی و ابن حبان؛ و شیخ آلبانی آن را صحیح خوانده است].

آنچه که یک مجاهد بیشترین ‌هراس را از آن دارد این است که به سبب گناهانش ناکام شود، ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَوَلَّوۡاْ مِنكُمۡ يَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ إِنَّمَا ٱسۡتَزَلَّهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ بِبَعۡضِ مَا كَسَبُواْۖ [آل عمران: ١٥٥] «به راستی کسانی از شما که در روز برخورد دو گروه (مسلمانان و کافران در جنگ احد) فرار کردند، در حقیقت شیطان آنان را به سبب بعضی از کردار (و گناهانی) که مرتکب شده بودند، بلغزانید».

قسم دوم: جهاد با مال است، که شأن بزرگی در اسلام دارد، و از علامات صدق ایمان به شمار می‌رود، الله متعال می‌فرماید: ﴿وَجَٰهِدُواْ بِأَمۡوَٰلِكُمۡ وَأَنفُسِكُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۚ [التوبة: ٤١] «و با اموال‌تان، و جان‌هایتان در راه الله جهاد کنید». و می‌فرماید: ﴿وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلَا تُلۡقُواْ بِأَيۡدِيكُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُكَةِ وَأَحۡسِنُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ١٩٥ [البقرة: ١٩٥] «و در راه الله انفاق کنید و (با ترک انفاق) خود را با دست خویش به هلاکت نیفكنید، و نیکی کنید که الله نیکوکاران را دوست می‌دارد». پس باید بیاموزیم که چگونه در راه الله متعال احسان‌کنان انفاق کنیم.

احسان در انفاق مرتبط به احسان در قصد و حالت انفاق‌کننده و در شیوۀ انفاق‌کردن او می‌باشد، البته احسان در انفاق اندازۀ واجبی دارد که هرکس از آن تخطی کند گنهکار می‌شود، و در انفاق مستحب برای انفاق‌کننده فضیلت بزرگی در نظر گرفته شده است.

احسان در قصد و نیت با دو چیز صورت می‌گیرد: انفاق‌کردن مال برای کسب رضایت الله متعال، و به خاطر یقین و باوری که انفاق‌کننده دارد؛ که با اولی آن اخلاص محقق می‌شود و با دومی آن انفاق‌کننده صادق و مطمئن بوده و متردد نمی‌گردد.

لازم به یادآوری است که در مورد احسانِ حالتِ انفاق و احسانِ شیوۀ انفاق‌کردن در فصل‌های گذشته به تفصیل صحبت شده است.

و اما قسم سوم: آن‌ها کسانی هستند که توانایی جهادکردن را به دلیل ضعف یا بیماری یا تنگدستی ندارند؛ و این‌ها را الله متعال از رسیدن به مرتبۀ احسان در جهاد محروم نساخته است.

این‌ها با خیرخواهی و خیراندیشی‌شان برای دین الله متعال و پیامبرش  ج به مرتبۀ احسان نایل می‌گردند طوری که الله متعال می‌فرماید: ﴿لَّيۡسَ عَلَى ٱلضُّعَفَآءِ وَلَا عَلَى ٱلۡمَرۡضَىٰ وَلَا عَلَى ٱلَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُواْ لِلَّهِ وَرَسُولِهِۦۚ مَا عَلَى ٱلۡمُحۡسِنِينَ مِن سَبِيلٖۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ٩١[التوبة: ٩١].

«بر ناتوانان گناهی نیست و نه بر بیماران، و نه بر کسانی که چیزی نمی‌یابند خرج کنند، (گناهی است). هرگاه برای الله و پیامبرش خیرخواهی کنند، بر نیکوکاران هیچ راه (سرزنش) نیست، و الله آمرزندۀ مهربان است».

خیرخواهی و خیراندیشی، دو معنای والا را در خود جمع می‌کند: اخلاص در قصد و نیت برای الله  ، و صادق‌بودن در محبت با الله متعال و یاری‌رساندن دین او و بالابردن کلمۀ او تعالی، پس با این وصف قلب او در فریب آغشته نمی‌باشد و از یاری‌رساندن دین الله متعال تا می‌تواند دریغ نمی‌ورزد، و در حال توانایی از ادای آن باز نمی‌ایستد، و هرگاه الله تعالی این صفات را در قلب وی دید پس وی از جملۀ محسنان در نزد او تعالی خواهد بود، طوری که الله متعال می‌فرماید: ﴿مَا عَلَى ٱلۡمُحۡسِنِينَ مِن سَبِيلٖ [التوبة: ٩١] «بر نیکوکاران هیچ راه (سرزنش) نیست».

اگر بنده برای دین الله متعال و پیامبر  ج خیرخواهی و عزم و اراده صادق داشته باشد اما عذری مانع او شود، طبق نیت او برایش پاداش داده می‌شود طوری که پیامبر  ج فرمود: «إِنَّ بِالْمَدِينَةِ أَقْوَامًا مَا سِرْتُمْ مَسِيرًا، وَلَا قَطَعْتُمْ وَادِيًا إِلَّا كَانُوا مَعَكُمْ» قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَهُمْ بِالْمَدِينَةِ، قَالَ: «وَهُمْ بِالْمَدِينَةِ حَبَسَهُمُ الْعُذْرُ»[١٦٩] [به روایت بخاری] «همانا گروهی از مسلمانان، پشت سر ما در مدینه مانده‌اند (‌و نتوانسته‌اند در این غزوه شرکت کنند) ولی هر راه و دره و رودخانه‌ای را که شما طی نمودید، آنان همراه شما بودند (در اجر و ثواب با شما شریک هستند) اصحاب گفتند: و آن‌ها در مدینه هستند؟ فرمود: بله آن‌ها در مدینه هستند زیرا عذر، مانع آمدن آن‌ها با ما شد».

پس احسان این گروه در خیرخواهی آن‌ها برای دین الله متعال نهفته است، و این مرتبه از احسان در هر وقت برای هر محسنی امکان‌پذیر است، و زحمتی جز اخلاص در نیت و صدق در اراده را متحمل نمی‌شوند. و تنها انسان‌های بی‌بهره از خیر و فضیلت از آن محروم می‌گردند.

و کسی که گمان می‌برد که مراد از "محسنین" در این آیه انفاق‌کنندگان و کسانی که برای کارهای خیر داوطلب می‌شوند هستند به اشتباه رفته است؛ زیرا این آیه در وصف ناتوانان و بیماران و کسانی که چیزی برای انفاق نمی‌یابند آمده است، و در صورتی آن‌ها از محسنان می‌باشند که برای الله   و پیامبرش  ج خیرخواهی داشته باشند. الله متعال می‌فرماید: ﴿۞إِنَّمَا ٱلسَّبِيلُ عَلَى ٱلَّذِينَ يَسۡتَ‍ٔۡذِنُونَكَ وَهُمۡ أَغۡنِيَآءُۚ... [التوبة: ٩٣] «تنها راه (سرزنش) بر کسانی (باز) است که از تو اجازه می‌خواهند، درحالی که توانگر هستند».

این‌گونه ثروتمندان مقصر و بدرفتار‌ هستند نه محسن و نیکوکار هرچند اجازه بگیرند و بعضی عذرها را پیش کنند.

[١٦٨]- سنن ابن ماجه: ٢٨٠٢ و سنن ترمذی: ١٦٦٨ و سنن نسایی: ٣١٦١ و مسند احمد: ٧٩٥٣ و صحيح ابن حبان: ٤٦٥٥ و سنن دارمی: ٢٤٥٢. حكم آلبانی: صحيح.

[١٦٩]- صحيح بخاری: ٤٤٢١ و ٢٨٣٩.