تمسکجستن به قرآن و سنت
چنگزدن و تمسکجستن آن را گویند که با گرفتن آن جلوگیری از چیزی میشود که بیم از زیان آن میرود، یقینا الله متعال امر نموده تا به او تعالی تمسک جسته شود که در ضمن آن وعدۀ الهی در حفظ بندۀ متمسک از چیزی که بیم دارد، تحقق مییابد.
الله متعال فرموده است: ﴿فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ٣٨﴾[البقرة: ٣٨] «کسانی که از هدایت من پیروی کنند، نه ترسی بر آنان خواهد بود و نه غمگین میشوند». پس تمسکجستن به الله متعال با پیروی از رهنمودهای او تعالی که در قرآن کریم بیان فرموده، و در چیزی که پیامبر ج بیان فرموده میباشد.
* هر زیانی که بنده در دنیا و آخرت از آن بیم دارد، الله تعالی اسباب عصمت و نجات آن را در کتاب خود، و پیامبرش در سنت خود بیان نمودهاند. پس کسی که به امر الهی عمل کند و از آنچه که برحذر داشته اجتناب ورزد، بدون شک به اسباب عصمت و نجات تمسک جسته است. و کسی که از قرآن و سنت روی گردانَد و از امر الله سرکشی کند و مرتکب نواهی گردد، در پناه و عصمت الهی قرار نمیگیرد.
در صحیح مسلم و ... از جابر بن عبدالله ب روایت است که پیامبر ج در خطبۀ وداع به یارانش فرمود: «وَقَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ إِنِ اعْتَصَمْتُمْ بِهِ، كِتَابُ اللهِ، وَأَنْتُمْ تُسْأَلُونَ عَنِّي، فَمَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ؟» «به یقین من در میان شما چیزی برجای نهادهام که پس از آن گمراه نشوید، اگر به آن تمسک بجویید؛ کتاب الله، و از شما راجع به من پرسیده خواهد شد؛ پس شما چه خواهید گفت؟» مردم جواب دادند: شهادت میدهیم که شما تبلیغ دین و ادای رسالت و خیرخواهی نسبت به ما را به نحو احسن انجام دادهاید. آنگاه با انگشت سبابۀ خود درحالی که آن را به سمت آسمان بالا میبرد، و به سوی مردم با آن اشاره میکرد سه مرتبه فرمود: «اللهُمَّ اشْهَدْ، اللهُمَّ اشْهَدْ»[٢٥٠] «بار الها، شاهد باش».
* و در مستدرک حاکم و سنن بیهقی و ... از ابوهریره س روایت است که پیامبر ج فرمود: «إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ شَيْئَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُمَا: كِتَابَ اللَّهِ وَسُنَّتِي وَلَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»[٢٥١] «من در میان شما دو چیز را ترک کردم که پس از آن دو گمراه نمیشوید: کتاب الله و سنت خودم؛ و این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا اینکه در حوض بر من وارد شوند» [این روایت را امام آلبانی صحیح خوانده است].
چنگزدن و تمسکجستن به قرآن و سنت اصل بزرگی از اصول اهل سنت و جماعت است، و مسایل زیادی از مسایل اعتقادی بر آن بنا نهاده میشود، و به راستی که گروههایی از اهل بدعت به سبب ضعف تمسکشان به قرآن و سنت گمراه شدهاند.
برخی از این گروهها عقل و نظریههایشان را بر قرآن و سنت ترجیح میدادند، و بعضیها هوا و اقوال بزرگانشان را بر دلالتهای صریح قرآن و سنت مقدم نمودند، از اینرو برخی از این گروهها در تأویل نادرستی گرفتار شدند، و برخی از آنها در فتنۀ تفویض (اثبات اسماء و صفات الله و سکوت از معنای آن) واقع شدند و برخی از آنها در فتنههای دیگری گرفتار شدند.
و هیچکس نمیتواند از گمراهی اعتقادی در امان بماند مگر با تمسکجستن به قرآن و سنت؛ پس شخص متمسک هدایت یافته است، و مقصر و بیاعتنا در این تمسکجویی در معرض گمراهی قرار میگیرد، الله متعال میفرماید: ﴿وَمَن يَعۡتَصِم بِٱللَّهِ فَقَدۡ هُدِيَ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ١٠١﴾[آل عمران: ١٠١] «و هرکس که به الله تمسک جوید؛ قطعاً به راه راست، هدایت شده است». مفهوم مخالف بر این امر دلالت دارد که کسی به الله تمسک نجوید، گمراه و هلاک شده است.
* و تمسکجستن به قرآن و سنت کاری آسان است و در آن دشواری و مشقت وجود ندارد و الله متعال برای ما در دین هیچ سختی و تنگنایی قرار نداده است.
قول شیخ محمد /: «و این دین او است که هیچ خیرى نبوده مگر اینکه امت را به آن راهنمایى فرموده و هیچ شرّى نبوده مگر اینکه امت را از آن برحذر داشته است».
* اشاره به دین اسلام است که در این رساله معنا و اصول آن بیان شده است.
قول شیخ /: «هیچ خیرى نبوده مگر اینکه امت را به آن راهنمایى فرموده و هیچ شرى نبوده مگر اینکه امت را از آن برحذر داشته است».
* هرچیزی که به دین و دنیای انسان نفع میرساند خیر گفته میشود.
* و هر چیزی که به دین و دنیای انسان ضرر میرساند شر گفته میشود.
* پس هرچیزی که در آن مصلحت و منفعت دینی و دنیایی برای فرد مؤمن است خیر است، و هر چیزی که به انسان زیان رسانده و سبب فساد میشود شر است.
و قول شیخ /: «و این دین او است که هیچ خیرى نبوده مگر اینکه امت را به آن راهنمایى فرموده و هیچ شرّى نبوده مگر اینکه امت را از آن برحذر داشته است».
بر این قول شیخ حدیثی دلالت دارد که از عبدالله بن عمرو بن عاص ب در صحیح مسلم و مسند امام احمد و ... روایت شده که پیامبر ج فرمود: «إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ نَبِيٌّ قَبْلِي إِلَّا كَانَ حَقًّا عَلَيْهِ أَنْ يَدُلَّ أُمَّتَهُ عَلَى خَيْرِ مَا يَعْلَمُهُ لَهُمْ، وَيُنْذِرَهُمْ شَرَّ مَا يَعْلَمُهُ لَهُمْ»[٢٥٢] «به راستی هیچ نبی قبل از من نبوده جز اینکه وظیفه داشت که امت خویش را به بهترین چیزی که برای آنها میداند ارشاد فرماید و از بدترین چیزی که در مورد آنها میداند هشدارشان دهد».
خیری که در حدیث فوق به آن اشاره شده است دلالت بر خود آن خیر و یا بر وصف آن میکند، و نیز شری که به آن اشاره شده است یا بر خود نهی و یا بر وصف آن دلالت دارد.
پس چیزی که به آن امر شده است، به خاطر دلالت نص بر آن، امرش ظاهر و آشکار است، و اما آنچه که امر به وصف آن شده است در ضمن دلایل عام و قاعدههای کلی شریعت درج میگردد، طوری که در این فرمودۀ الله متعال آمده است: ﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ﴾ [النحل: ٩٠] «به راستی الله به عدل و احسان فرمان میدهد».
و خیر از دایرۀ عدل و احسان خارج نیست؛ پس هر خیری که به آن امر شده است آن امر برای وجوب یا استحباب یا اباحت میباشد، و هرچه از این وصف خارج شود پس آن شری است که از آن نهی شده است.
و در صحیح مسلم و ... از ابوهریره س روایت است که پیامبر ج فرمود: «الْمُؤْمِنُ الْقَوِىُّ خَيْرٌ وَأَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِ الضَّعِيفِ وَفِى كُلٍّ خَيْرٌ احْرِصْ عَلَى مَا يَنْفَعُكَ وَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ وَلاَ تَعْجِزْ وَإِنْ أَصَابَكَ شَيءٌ فَلاَ تَقُلْ لَوْ أَنِّى فَعَلْتُ كَانَ كَذَا وَكَذَا. وَلَكِنْ قُلْ قَدَرُ اللَّهِ وَمَا شَاءَ فَعَلَ فَإِنَّ لَوْ تَفْتَحُ عَمَلَ الشَّيْطَانِ»[٢٥٣]. «در نزد الله تعالی مؤمن قوی و نیرومند از مؤمن ضعیف بهتر و محبوبتر است، و در هرکدامشان خیر وجود دارد. تلاش کن به آنچه برایت نفع میرساند، و از الله یاری خواسته و ناتوان مشو. هرگاه به تو چیزی برسد، مگو اگر من چنین میکردم چنین و چنان میشد، ولی بگو: الله مقدر ساخته بود و آنچه الله بخواهد انجام میدهد. زیرا کلمۀ "اگر" کار را به سوی وسوسه شیطان میگشاید». شرح این حدیث، پیشتر گذشت.
* و فرمودۀ پیامبر ج «احْرِصْ عَلَى مَا يَنْفَعُكَ» «تلاش کن به آنچه برایت نفع میرساند» هر چیزی که به مؤمن در دین و دنیایش نفع میرساند عام است؛ و چیزی که نفع و سود میرساند خیر است؛ پس دلالت میکند هر خیری که وجود دارد پیامبر ج به انجام آن دستور داده است.
و مفهوم آن دلالت میکند که هر چیزی به انسان ضرر میرساند از آن نهی صورت گرفته است. طوری که در این حدیث بر آن تصریح شده است «لَا ضَرَرَ وَلَا ضِرَارَ»[٢٥٤] «ضرررساندن به خود و دیگران در اسلام حرام است» [به روایت امام احمد و بعضی از اصحاب سنن با اسانیدی که هریک دیگری را تقویت میکند طوری که همین حدیث از ابوسعید خدری و عباده بن صامت و ابن عباس و ابوهریره نیز روایت شده است که تمامی اسانید خالی از ضعف نیستند، و گروهی از اهل علم این حدیث را با جمعبندی تمامی اسانید آن صحیح خواندهاند].
قول او / که: «بزرگترین خیرى که مردم را به آن راهنمایى فرموده نخست توحید است و بعد هرچه که الله متعال آن را دوست دارد و مىپسندد. وبدترین شرى که امت را از آن برحذر داشته نخست شرک است وبعد هرچه که الله متعال آن را ناپسند مىدارد«و
* توحید اساس و رأس هر خیر است، مؤلف، شیخ محمد بن عبدالوهاب /، توحید را نظر به اهمیتی که دارد بر همه چیز مقدم نموده سپس تمام آنچه را که الله متعال میپسندد و مورد رضایت او تعالی است بر توحید معطوف نموده است. که از نوع عطف عام بر خاص است.
* هر چیزی که الله متعال دستور فرموده یقینا آن را پسندیده است، و هر چیزی که الله متعال پسندیده خیر است.
* و هر چیزی که الله متعال از آن برحذر نموده به راستی که آن را نمیپسندد، و هر چیزی را که الله متعال نپسندیده شر است.
* و شرک بزرگترین چیزی است که الله متعال از آن برحذر نموده و از آن نهی کرده است، پس شرک اساس شر و بزرگترین شر میباشد، و پناه به الله از شرک، چون شرک زشتترین و بزرگترین گناه بوده و مجازات فاعل آن بدترین مجازات است.
[٢٥٠]- صحيح مسلم: ١٢١٨.
[٢٥١]- مستدرک حاكم: ٣١٩ و سنن كبرى بيهقی: ٢٠٣٣٧. حكم آلبانی: صحيح.
[٢٥٢]- صحيح مسلم: ١٨٤٤.
[٢٥٣]- صحيح مسلم: ٢٦٦٤.
[٢٥٤]- سنن ابن ماجه: ٢٣٤٠ و ٢٣٤١ و مسند احمد: ٢٨٦٥. حكم آلبانی: صحيح.