شرح اصول سه گانه اسلام شیخ محمد بن عبدالوهاب

فهرست کتاب

مقدمه‌های درس

مقدمه‌های درس

شیخ الاسلام محمد بن عبدالوهاب  / در آموزش اصول سه‌گانه به شاگردانش توجه بسیاری داشت، که این اصول سه‌گانه عبارت است از: شناخت الله متعال و شناخت پیامبر او  ج و شناخت دین اسلام با ذکر دلایل. و این اصول را به شاگردان و مردم عوام آموزش داد تا آن را حفظ نموده و معنای آن را بدانند. شیخ محمد بن عبدالوهاب  / کتاب اصول سه‌گانه را بارها تألیف کرد که در این نسخه‌ها تفاوت‌های اندکی در عبارات آن به‌چشم می‌خورد و در برخی از این نسخه‌ها از واژه‌های عامیانه استفاده نموده زیرا آن را برای عوام آموزش می‌داد تا مبادی اسلام و اصول دین را بدانند زیرا به سبب جهل مردم، علمای سوء و اهل بدعت مانند صوفی‌ها و غیره، امور شرکی در آن عصر و زمان به شدت انتشار پیدا کرده بود.

* محمد بن غیهب و عبدالله بن عیدان دو تن از شاگردان شیخ محمد بن عبدالوهاب در نامه‌ای که به عبدالله المویس نوشته‌اند، گفته‌اند:

هدف از این نامه باخبر ساختن شما از حال دین ما است. قبل از اینکه شیخ محمد بن عبدالوهاب  / در این قرن ظهور کند و به دعوت مردم به سوی الله و نصیحت آن‌ها بپردازد و آن‌ها را مورد امر و نهی قرار دهد؛ تا اینکه الله متعال به وسیله او خورشید وحی را ظاهر نمود و دین را به وسیله او پیروز کرد و اهل باطل مانند پیران و فال‌بین‌ها و رشوه خواران را به وسیلۀ وی متفرق ساخت و در هم کوبید؛ اما این شخصیت در جمع علمای این عصر غریب و بیگانه است طوری که او در کاری مشغول است و آن‌ها در کار دیگری. الله متعال برای او پرچم جهاد را برافراشت و او نیز به‌پاخاست و به امر و نهی پرداخته به سوی الله   دعوت نمود و نصیحت کرد و به عهد و پیمان وفادار ماند؛ آن هنگامی که دیگران آن را شکستند، و آستین همت بالا زد آن هنگامی که همت را رها کردند و به قرآن کریم تمسک جست، هنگامی که به آن عمل نکردند؛ و شیخ را مبتدع خوانده و حتی تکفیرش نمودند.

شاگردان شیخ در ادامه نامه افزوده‌اند: قبل از ظهور این شیخ بزرگوار، از دین ما فقط اسم آن باقی مانده بود، طوری که در شرک گرفتار بودیم، برای شیطان‌ها ذبح می‌کردیم و از صالحین حاجت طلب می‌کردیم و به نزد فال‌بین‌ها می‌رفتیم و فرقی بین دوستان الله و دوستان شیطان نمی‌گذاشتیم و بین توحید ربوبیت که مشرکین عرب به آن معتقد بودند و توحید الوهیت که پیامبران به سوی آن دعوت می‌کردند تفاوتی قایل نبودیم، و همچنین بین سنت و بدعت، فرقی قایل نبودیم.

* کسی که از حال مردم در زمان شیخ آگاه باشد به ارزش این دعوت مبارک و با عظمت پی می‌برد و از منفعت بزرگ آن آگاه می‌شود و سبب توجه شدید شیخ به بیان این مسایل را نیز می‌فهمد.

* شیخ الاسلام ابن تیمیه  / در جاهای مختلفی از کتاب‌های خود سخن عمر بن‌خطاب  س را نقل کرده که می‌گوید: «بنیان اسلام، به مرور به دست کسانی از هم می‌پاشد که در اسلام متولد شدند و جاهلیت را نشناختند»[٢٤].

* شناخت حال مردمانی که در عهد جاهلیت می‌زیسته‌اند و مشخصه‌های آن عصر، برای طالب علمی که اهتمامش دعوت به توحید هست، مهم و ضروری است.

[٢٤]- "درء تعارض العقل والنقل" و "منهاج السنة النبوية في نقض كلام الشيعة القدرية" و "قاعدة عظيمة في الفرق بين عبادات أهل الإسلام والإيمان وعبادات أهل الشرك والنفاق".