٣- درجات و مراتب تحققیافتن بندگی الله متعال
* با توجه به آنچه گذشت باید بدانید که تحققیافتن بندگی الله متعال دارای سه درجه است:
- درجه اول: انجامدادن اصل بندگی برای الله متعال، که شخص با انجامدادن آن مسلمان باقی میماند، یعنی الله متعال را به یگانگی و بدون شریک عبادت میکند، و از عبادت غیر الله اجتناب میورزد، و فرایض را به جای آورده و از اعمالی که باطلکننده دین وی است اجتناب میورزد تا به این وسیله اسلام او را باقی نگهدارد. این همان درجۀ اسلام میباشد.
- درجه دوم: تحققیافتن کمال واجب در عبادت، و این مرتبۀ ایمان است، و این درجۀ بندگان متقی الله متعال میباشد.
- درجه سوم: تحققیافتن کمال مستحب در عبادت است، و این مرتبۀ احسان میباشد، یعنی چنان الله را عبادت کن مانند اینکه او را میبینی و اگر او را نمیبینی پس او تو را میبیند.
* در هریک از این درجهها بین مسلمانها برتریهایی وجود دارد که تنها خالق آنها را میداند و میشمارد.
* اما کسی که با الله متعال چیزی را شریک کرد پس او اهل و شایستۀ بندگی الله متعال نیست، بلکه از جملۀ بندگان شیطان است، طوری که الله متعال میفرماید: ﴿۞أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَيۡكُمۡ يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّيۡطَٰنَۖ إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِينٞ٦٠﴾[يس: ٦٠] «ای فرزندان آدم! آیا با شما پیمان نبستم که شیطان را عبادت نکنید، که او برای شما دشمن آشکار است؟!».
* افرادی که در دستۀ اول هستند، یعنی در درجۀ اسلام؛ مسلمانانی هستند که به بهشت وعده داده شدهاند هرچند قبل از ورود به بهشت به خاطر برخی از گناهانشان مورد مجازات قرار گیرند؛ ولی همان قدری از توحید با خود دارند که مانع جاودانهبودن آنها در آتش میشود، و در این طبقه اهل کبایر مسلمانان خواهند بود.
* و افراد دستۀ دوم که در درجه ایمان قرار دارند، مردمان متقی و پرهیزگار هستند که از محرمات اجتناب ورزیده و فرایض را بهجا میآورند؛ به این معنی که واجبات را ادا میکنند و از شرک اصغر مانند ریا و تعلقگرفتن قلب به غیر الله متعال مانند دلبستگی به مال و ریاست و افراد و غیره اجتناب میورزند. زیرا این امور در تحققیافتن مقدار واجب بندگی به الله متعال لطمه وارد میکند.
- کسی که به غیر از الله دل بندد به همان چیز موکول و واگذار میگردد، و هرگاه بنده چیزی را به حدی دوست داشت که محبت آن او را به معصیت الهی کشاند پس به سبب آن مورد عذاب و مجازات قرار میگیرد، طوری که در کتاب صحیح بخاری حدیثی از ابوهریره س روایت شده است که پیامبر ج فرمود: «تَعِسَ عَبْدُ الدِّينَارِ وَعَبْدُ الدِّرْهَمِ وَعَبْدُ الْخَمِيصَةِ، إِنْ أَعْطَى رَضِيَ وَإِنْ مَنَعَ سَخِطَ، تَعِسَ وَانْتَكَسَ، وَإِذَا شِيكَ فَلا انْتَقَشَ»[٧٤] «هلاک باد بندۀ دینار، هلاک باد بندۀ درهم، هلاک باد بندۀ عبای نقشدار، اگر به او چیزی داده شد راضی است و اگر محروم شود غضبناک و خشمگین میشود (مردی که دارای این حالت است) هلاک و سرنگون باد و اگر خاری در پایش فرو رفت نمیتواند آن را بیرون آورد».
* این دعای هلاکت و سرنگونی از جانب پیامبر ج بر چنین شخصی است، پس هربار که از یک لغزیدن رهایی یافت در دیگری میلغزد، و اگر به بلا و مصیبی گرفتار شد راه بیرون رفت از آن را نمییابد، و سبب این همه دربهدری و بیچارگی او بندگی و دلبستنش به دنیا و غفلتش از الله أ میباشد.
- اگر بنده هَمّ و غمش در دنیا این باشد که اگر برایش چیزی داده شود راضی گردد و اگر برایش داده نشود بر قضا و قدر الهی اعتراض نموده و غضبناک شود و از الله متعال شکایت کند، قلب چنین شخصی برای الله متعال فارغ نبوده بلکه در آن بندگی غیر الله وجود دارد.
- آثار این حالت را میتوانید در کسی مشاهده کنید که به مال یا ریاست دل بسته است، یا شخصی را چنان دوست دارد که به خاطر او مرتکب معصیت الهی میشود؛ در قلب چنین شخصی نسبت به آن چیزی که دوستش دارد نرمی و ملایمت وجود دارد و به او تعلق پیدا نموده و به خاطر آن از اوامر الهی سرکشی میکند.
- ابن تیمیه / میگوید: هرکس دلش را به مخلوقات بست تا او را نصرت دهند و یاری رسانند، یا اینکه رزق و روزیاش را فراهم کنند، یا او را راهنمایی و هدایت کنند، قلب چنین شخصی تابع آنها میشود و به اندازۀ دلبستگی و محبت وی نسبت به ایشان، بندگی آنها را میپذیرد.
در ادامه میافزاید: و از بزرگترین اسباب این بلا و مصیبت، بیمیلی قلبی به الله متعال است. پس هرگاه قلب لذت عبادت الله را چشید و خالص برای او تعالی بود، هیچ چیزی برایش شیرینتر و لذتبخشتر از آن نمیباشد. انسان هیچ محبوبی را ترک نمیگوید جز با پدید آمدن محبوب دیگری که محبوبتر از آن است و یا ترس از آسیبی؛ بنابر این قلب از محبت فاسدی که در آن، جا گرفته است تنها به وسیلۀ محبت نیکو یا با ترس از خسارت و زیان منصرف میشود. الله متعال درباره یوسف ÷ میفرماید: ﴿كَذَٰلِكَ لِنَصۡرِفَ عَنۡهُ ٱلسُّوٓءَ وَٱلۡفَحۡشَآءَۚ إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُخۡلَصِينَ٢٤﴾[يوسف: ٢٤] «این چنین (کردیم) تا بدی و فحشا را از او دور سازیم، بیگمان او از بندگان مخلص ما است».
* اگر قلب، اسیر یکی از این امور محبوب باشد برای الله أ خالص نخواهد بود، و صاحب این قلب، بندگی واجب را ادا نکرده و نخواهد کرد، بلکه در قلبش ذلت همراه با ترس و امید نسبت به مخلوق وجود دارد که معنای عبادت را میدهد، عبادتی که باید خالص برای الله متعال باشد. از اینرو پیامبر ج چنین انسانی را بندۀ مال نامیده است، اگرچه این بندگیِ کاملی نیست که او را به شرک اکبر سوق بدهد، مگر این که بندگیاش برای دنیا، او را به جایی برساند که مرتکب یکی از باطلکنندههای اسلام شود؛ پناه بر الله.
ابن قیم / میگوید: و هیچ چیزی برای وی سودمندتر از توجه و رویآوردن به الله و اهتمامورزیدن در نزدیکشدن به سوی او و توکل و اعتمادش به او تعالی نیست، و اینکه با ترس و بیمی که از الله دارد کسی دیگر را با وی شریک نسازد، بلکه ترس و بیم وی تنها از او تعالی باشد و جز او از کسی امیدوار نباشد، بلکه تنها امید به او تعالی داشته باشد و قلب خود را به دیگری وابسته نسازد و از هیچکس جز او یاری نجوید و جز او از کسی امید نداشته باشد.
هرگاه قلب او به غیر الله تعلق پیدا کرد و به او امیدوار شد و از او هراسید به وی سپرده میشود، درحالی که از سوی او خوار و ذلیل میگردد، پس کسی که غیر از الله از چیزی ترسید آن چیز بر وی مسلط میشود، و کسی که به چیزی غیر از الله امید بست از سوی او خوار میشود و از خیر او محروم میگردد، این سنت الهی در خلقش میباشد: ﴿وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ ٱللَّهِ تَبۡدِيلٗا٦٢﴾[الأحزاب: ٦٢] «و هرگز برای سنت الله دگرگونی نخواهی یافت».
* این ذلت و فروتنی با ذلت و فروتنی که الله متعال به آن امر فرموده و آن را مورد ستایش قرار داده است فرق میکند، طوری که الله متعال درباره والدین میفرماید: ﴿وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَةِ﴾ [الإسراء: ٢٤] «و از روی مهربانی بال فروتنی (و خاکساری) برای آنها فرود آور».
* و میفرماید: ﴿فَسَوۡفَ يَأۡتِي ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ يُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوۡمَةَ لَآئِمٖۚ﴾ [المائدة: ٥٤] «الله به زودی گروهی را میآورد که آنها را دوست دارد و آنها (نیز) او را دوست دارند، (آنان) در برابر مؤمنان فروتن و در برابر کافران سرسخت و گردنفراز هستند، در راه الله جهاد میکنند و از سرزنش هیچ سرزنشکنندهای نمیهراسند»،
زیرا این ذلت همراه با رحمت و قصد احسان به کسی است که باید در برابر آنها تواضع و فروتنی صورت گیرد و در آن چیزی نیست که به بندگی الله متعال لطمه وارد کند، برخلاف بندگی حرام دنیایی که در آن ذلت و فروتنی قلبی همراه با خوف و امید، همزمان با غفلت قلب از دلبستگی به الله أ میباشد.
* آنکه قلبش مملو از ایمان و سالم از هر شایبه باشد، میداند که آنچه به او میرسد به خیر اوست، و بر اثر گمان نیکی که به الله دارد از آنچه به او نرسد نااُمید نمیشود، از اینرو وی هرگز بدبخت نمیشود. اما کسی که یقینش به الله متعال ضعیف شد و از هدایت او پیروی نکرد، چنین شخصی هرچند مقصودش را به دست آورَد، ولی بدبخت شده و برایش وسیلۀ فتنه خواهد بود.
[٧٤]- صحيح بخاری: ٢٨٨٧.
* قاعدۀ مهمی پیرامون ابتلا و امتحان بندۀ مؤمن: