امر دوم: اطاعت از پیامبر صلی الله علیه وسلم
* اطاعت و فرمانبرداری از پیامبر ج با توجه به توانایی بنده در انجامدادن آنچه امر فرموده و اجتنابنمودن از آنچه که منع فرموده تحقق میپذیرد.
* اطاعت از پیامبر از لازمههای تصدیق به آن جناب ج میباشد؛ پس کسی که تصدیق وی درست بود به اطاعت از پیامبر گردن مینهد و تسلیم میشود. و کسی که در قلبش بیماری شک و تکذیب وجود داشت آثار آن بیماری در عمل وی منعکس میگردد.
* اطاعت و فرمانبرداری از پیامبر ج فرض است، بلکه در حقیقت اطاعت از الله أ میباشد طوری که الله متعال میفرماید:
﴿مَّن يُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَۖ﴾ [النساء: ٨٠] «کسی که از پیامبر اطاعت کند در حقیقت الله را اطاعت کرده است».
و میفرماید: ﴿وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَۚ فَإِن تَوَلَّيۡتُمۡ فَإِنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِينُ١٢﴾ [التغابن:١٢] «و الله را اطاعت کنید، و رسول الله را اطاعت کنید، پس اگر روی بگردانید، (بدانید که) بر فرستادۀ ما وظیفهای جز ابلاغ آشکار نیست».
و میفرماید: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ٧﴾ [الحشر: ٧] «و آنچه که رسول الله به شما بدهد آن را بگیرید، و از آنچه که شما را از آن نهی کرده است پس خودداری کنید، و از الله بترسید، بیگمان الله سختکیفر است».
* اطاعت از پیامبر ج نشانۀ صدق محبت با او است، و از پاداش این محبت، دوستی الله متعال با بندۀ مطیع میباشد طوری که میفرماید:
﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ٣١ قُلۡ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡكَٰفِرِينَ٣٢﴾ [آل عمران: ٣١-٣٢] «بگو: اگر الله را دوست میدارید، پس از من پیروی کنید، تا الله شما را دوست بدارد، و گناهانتان را برایتان بیامرزد، و الله آمرزندۀ مهربان است.* بگو: الله و پیامبر (او) را اطاعت کنید. پس اگر پشت کردند و (سرپیچی نمودند)، قطعاً الله کافران را دوست نمیدارد». از اینرو این آیۀ کریمه را آیۀ امتحان مینامند.
* اطاعت از پیامبر ج سبب میشود بنده در رحمت الهی قرار بگیرد، طوری که الله متعال میفرماید:
﴿وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ١٣٢﴾ [آل عمران: ١٣٢] «و الله و پیامبر را اطاعت کنید، تا مورد رحمت (الله) قرار گیرید».
و میفرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ١٠٧﴾ [الأنبياء: ١٠٧] «و (ای پیامبر!) ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم».
* و در صحیح بخاری و مسلم از ابوهریره س روایت است که پیامبر ج فرمود: «ذَرُونِي مَا تَرَكْتُكُمْ فَإِنَّمَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ بِكثرةِ سُؤَالِهِمْ وَاخْتِلَافِهِمْ عَلَى أَنْبِيَائِهِمْ مَا نَهَيْتُكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا، وَمَا أَمَرْتُكُمْ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ»[١٩٤] «در آنچه شما را بر آن گذاشتهام مرا رها کنید؛ زیرا مردمان قبل از شما را سؤالات زیاد و اختلاف با پیامبرانشان هلاک گردانید، پس هرگاه شما را به کاری امر کردم در حد توانتان آن را انجام دهید و هرگاه شما را از چیزی نهی کردم از آن دست بردارید».
* هرگاه لفظ طاعت (اطاعت و فرمانبرداری) و اِتِّباع (پیروی) در نصوص شرعی به طور مطلق ذکر شد، انجام اوامر و اجتناب از نواهی و تصدیق پیامبر و محبت او را دربر میگیرد، چون پیروی درست جز با این امور محقق نمیشود.
مخالفان اطاعت پیامبر ج بر دو درجه هستند:
درجه اول: کسانی که میپندارند آنها ملزم به اطاعت از پیامبر ج نیستند، و اینها کافران غیر مسلمان میباشند، هرچند به رسالت پیامبر ج اقرار کنند، زیرا هر کسی که اطاعت پیامبر را بر خویش واجب نمیبیند کافر بوده و مسلمان شمرده نمیشود، زیرا از اطاعت او امتناع ورزیده و از وی روگردان است و به حکم و فیصلۀ او ج منقاد و فرمانبردار نمیباشد.
الله متعال میفرماید: ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا٦٥﴾[النساء: ٦٥] «نه، سوگند به پروردگارت که آنها ایمان نمیآورند، مگر اینکه در اختلافات خویش تو را داور قرار دهند، و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم باشند».
و از اینها کسانی هستند که تظاهر به فرمانبرداری میکنند و فقط آزمایش، حقیقت آنان را برملا میسازد، و اینها تنها آن اوامر پیامبر ج را عملی میکنند که موافق هوا و رغبتشان باشد و این همان شأن منافقان است که الله متعال درباره آنها میفرماید: ﴿وَيَقُولُونَ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَبِٱلرَّسُولِ وَأَطَعۡنَا ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٞ مِّنۡهُم مِّنۢ بَعۡدِ ذَٰلِكَۚ وَمَآ أُوْلَٰٓئِكَ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ٤٧ وَإِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَهُمۡ إِذَا فَرِيقٞ مِّنۡهُم مُّعۡرِضُونَ٤٨ وَإِن يَكُن لَّهُمُ ٱلۡحَقُّ يَأۡتُوٓاْ إِلَيۡهِ مُذۡعِنِينَ٤٩ أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ٱرۡتَابُوٓاْ أَمۡ يَخَافُونَ أَن يَحِيفَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡ وَرَسُولُهُۥۚ بَلۡ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ٥٠ إِنَّمَا كَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَهُمۡ أَن يَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٥١ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَخۡشَ ٱللَّهَ وَيَتَّقۡهِ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ٥٢﴾[النور: ٤٧-٥٢]. «و (منافقان) میگویند: به الله و به پیامبر (او) ایمان آوردیم، و اطاعت کردیم سپس گروهی از آنها بعد از این (ادعا) رویگردان میشوند، و اینان (در حقیقت) مؤمن نیستند. * و هنگامی که به سوی الله و پیامبرش فراخوانده شوند تا در میانشان داوری کند، ناگهان گروهی از آنها اعراض میکنند * و اگر حق با آنها باشد، گردن نهاده (با سرعت) به سوی او میآیند * آیا در دلهایشان بیماری است؟ یا تردید و شک دارند؟ یا میترسند که الله و پیامبرش بر آنها ستم کنند؟! (نه) بلکه آنها خودشان ستمگر هستند * سخن مؤمنان هنگامی که به سوی الله و پیامبرش خوانده شوند تا میان آنها داوری کند، فقط این است که میگویند: شنیدیم و اطاعت کردیم و اینان همان رستگاران هستند. * و کسی که الله و پیامبرش را اطاعت کند، و از الله بترسد، و از (مخالفت فرمان) او بپرهیزد، پس اینان همان کامیاب (واقعی) هستند». پس ایمان بنده درست نمیشود تا اینکه امر و نهی را بشنود و اطاعت کند.
- درجه دوم: کسانی هستند که باور دارند آنها ملزم به اطاعت از پیامبر ج در امور کوچک و بزرگ هستند و آنچه را پیامبر بر آنها واجب نموده واجب است و آنچه را بر آنها حرام گردانیده حرام است، و به آن پایبندی دارند، اما در برخی امور تخلّف نموده و مرتکب بعضی محرمات شده و یا بعضی از واجبات را ترک میکنند درحالی که به نافرمانی خویش اقرار هم میکنند، پس اینها از جملۀ مسلمانان نافرمان هستند و گنهکار میباشند، و با توجه به اندازۀ نافرمانیشان از پیامبر سزاوار عذاب میشوند، ولی کافر نمیشوند مگر این که گناه و نافرمانی آنها موجب ارتکاب یکی از نواقض اسلام شود؛ پناه بر الله.
و گروههایی از اهل بدعت در این باب به گمراهی رفته مرتکب کبیره را کافر خواندهاند طوری که خوارج چنین کردند و گفتند که اهل کبایر در آتش جهنم جاودانه و برای همیشه میمانند.
* و از اهل بدعت کسانی گفتهاند: مرتکب شدگان گناه کبیره در بین دو منزلت قرار دارند یعنی نه مسلمان هستند و نه کافر و روز قیامت در آتش جاودانه میمانند که این قول معتزله است.
و اهل سنت هردو طائفه را به نام وعیدیه (تهدیدگران) یاد میکنند.
- اینها شفاعت پیامبر ج برای مرتکبان گناهان کبیره و شفاعتِ شفاعت کنندگانی که الله متعال در روز قیامت به آنها اجازه شفاعت میدهد را انکار میکنند مانند شفاعتکردن شهدا و صالحان و شفاعت کودکان برای خانوادهشان و ... که در اخبار صحیح از پیامبر ج روایت شده است که آنها برای بعضی از مسلمانان که به سبب نافرمانیشان مستحق آتش شدهاند شفاعت میکنند. و برخی از این نافرمانان داخل آتش شده سپس به واسطه شفاعت شفاعتکنندگان و رحمت ارحم الراحمین از آن خارج میشوند.
- اهل سنت و جماعت مسلمانانی را که مرتکب گناهان کبیره شدهاند تکفیر نمیکنند، بلکه میگویند: آنها از جملۀ مسلمانان گنهکار هستند، و به سبب عصیان و نافرمانیشان در خطر قرار دارند، و امیدواری رحمت و بخشش و مغفرت برایشان میرود و دعاهای مسلمانان و صدقههایشان و شفاعت پیامبر و شفاعت شفاعتکنندگان برایشان نفع میرساند. طوری که برخی از آنها قبل از چشیدن عذاب مشمول شفاعت شده نجات مییابند و سالم میمانند، و برخی به حدی که مشیت الله متعال است مورد عذاب قرار میگیرند سپس نجات مییابند، و جز کافر، کسی در آتش جاویدان نمیماند.
* بهترین راه و روش، راه و روش محمد ج است، پس پیروی از راه و روش او بنده را به نیکوترین عاقبت در دنیا و آخرت میرساند، و اما تخلّف از اوامر او ج بنده را در معرض فتنه و عذاب دردناک قرار میدهد طوری که الله متعال میفرماید:
﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ٦٣﴾ [النور: ٦٣] «پس کسانی که با فرمان او مخالفت میکنند؛ باید بترسند از این که فتنهای ایشان را فرا گیرد، یا عذابی دردناک به آنها برسد».
* این خلاصۀ مهمترین مسایل متعلق به اطاعت از پیامبر ج و احکام نافرمانان میباشد.
[١٩٤]- صحيح بخاری: ٧٢٨٨ و صحيح مسلم: ١٣٣٧.