خورشید نبوت ترجمه فارسی الرحیق المختوم

فهرست کتاب

راز ونیاز رسول خدا ج

راز ونیاز رسول خدا ج

پیامبر گرامی اسلام، از آن لحظه‌ای که صفوف رزمندگان را آراستند و سپاهیان خویش را سان دیدند، به راز و نیاز با خدای خویش مشغول شدند، و پیوسته آن پشتیبانی و پیروزی را که نویدش را دریافت کرده بودند، می‌طلبیدند و می‌گفتند:

«اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِى مَا وَعَدْتَنِى، اللَّهُمَّ إِنِّى أَنْشُدُكَ عَهْدَكَ وَوَعْدَكَ». «خداوندا، آن نویدی را که به من داده بودی به انجام برسان، خداوندا من وفای به عهد و تحقق وعده تو را از تو می‌طلبم!».

وقتی تنور جنگ داغ شد، و گردونۀ جنگ بشدت به گردش افتاد، و کشت و کشتار بالا گرفت، و جنگ مقلوبه شد، دست به دعا برداشتند و گفتند:

«اللهم إن تهلك هذه العصابة الیوم لا تعبد، اللهم إن شئت لم تعبد من بعد الیوم أبداً». «خداوندا، اگر این جماعت امروز از دست بروند، دیگر کسی تو را نخواهد پرستید، خداوندا، اگر خواهی، از پس امروز، دیگر هرگز پرستیده نشوی!».

و آنقدر تضرّع و زاری کردند و التماس، که ردایشان از شانۀ ایشان پایین افتاد. صدّیق، ردای آنحضرت را بر جای خود انداخت، و گفت: بس است ای رسول خدا، چنانکه باید و شاید به درگاه خدا اصرار و التماس کردید!.