نقشۀ دفاع
پیامبر گرامی اسلام به لشکرشان آماده باش دادند، و صفوف سپاه خویش را آراستند. از میان لشکریان، یک دسته از تیراندازان ماهر را که عبارت از پنجاه تن رزمندۀ مسلمان بودند، برگزیدند، و فرماندهی آنان را به عبدالله بن جبیر بن نعمان انصاری واسی بدری دادند، و به آنان دستور دادند که بر بلندییی که در کرانۀ شمالی وادی قنات واقع شده بود- و بعدها به «جبل الرّماه» شهرت یافت- در جنوب شرقی اردوگاه مسلمانان متمرکز شوند. این مکان یکصد و پنجاه متر با قرارگاه لشکر اسلام فاصله داشت.
هدف از این کار را، رسول خدا جدر فرمایشاتشان خطاب به این تیراندازان با توضیح کافی بیان فرمودند، چنانکه به فرماندۀ این دستۀ تیرانداز سفارش کردند:
«انضح الخیلَ عنّا بالنّبل، لایأتونا من خلفنا! إن كانت لنا أو علینا فاثبت مكانك، لانؤتین من قبلك» [۴۱۰].«سوارکاران دشمن را با تیراندازی از ما دور نگاه دار! اگر جنگ به سود ما به زیان ما بود، سر جایت بمان، مبادا از ناحیه تو مورد حمله دشمن واقع شویم!؟».
به تیراندازان نیز سفارش کردند:
«احْمُوا ظُهُورَنَا، فَإِنْ رَأَیْتُمُونَا نُقْتَلُ فَلا تَنْصُرُونَا، وَإِنْ رَأَیْتُمُونَا قَدْ غَنِمْنَا فَلا تَشْرَكُونَا» [۴۱۱]. «ما را از پشت سر حمایت کنید. اگر دیدید که ما را دارند از دم تیغ میگذرانند، به یاری ما نیایید، و اگر دیدید که داریم غنائم را جمع میکنیم، باز هم با ما همراه نشوید!».
در روایت بخاری آمده است که آنحضرت خطاب به این تیراندازان فرمودند:
«إن رأیتمونا تخطفنا الطیر فلا تبرحوا مكانكم هذا حتى أرسل إلیكم، وإن رأیتمونا هزمنا القوم ووطأناهم فلا تبرحوا حتى أرسل إلیكم» [۴۱۲]. «اگر دیدید که عقابها ما را میربایند، از سر جایتان تکان نخورید، تا من در پی شما بفرستم! اگر هم دیدید که ما این جماعت را شکست دادهایم و درهم کوبیدهایم، باز هم از سر جایتان تکان نخورید تا من در پی شما بفرستم!».
با گماردن این دستۀ تیرانداز، و با این اوامر نظامی غلاظوشِداد، رسول خدا جتنها شکافی را که مکان داشت سوارکاران لشکر مشرکان از آن سوی به صفوف مسلمانان بخزند، و به حرکات نظامی دور زدن و مارپیچ دست بزنند، بستند.
اما در مورد بقیۀ لشکر، منذر بن عمرو را بر میمنۀ لشکر گماردند، بر میسرۀ لشکر، زبیربن عوام را گماردند و مقرر فرمودند که مقدادبن اسود دستیار وی باشد. مأموریت ایستادگی در برابر سوارکاران خالدبن ولید را به زبیر سپردند، و در پیشاپیش صفوف لشکر، گروهی ممتاز از دلاوران مسلمان و مردان نامآور و جنگ آزموده را که هر مرد جنگی از آنان یک دشت مرد به حساب میآمدند، قرار دادند.
نقشۀ بسیار دقیق و حکیمانهای بود که نبوغ فرماندهی نظامی رسولاکرم جدر آن مشهود بود. برای هیچ فرماندهی، هرچند که در کفایت و لیاقت برجسته بوده باشد، امکان ندارد که نقشهای دقیقتر و حکیمانهتر از این طراحی کند. پیامبر گرامی اسلام، با آنکه چندی پس از استقرار دشمن به میدان نبرد آمدند، در بهترین جای میدان استقرار یافتند، از ناحیۀ پشت و از سمت راست، ارتفاعات کوهستان را پناهگاه خویش قرار دادند، و ایمنی ناحیۀ دیگری از پشت اردوگاه لشکر و همچنین سمت چپ اردوگاه را- به هنگام مقلوبه شدن جنگ- با بستن تنها شکافی که در کرانۀ اردوگاه لشکر اسلام بود، تأمین کردند، و برای اردوگاه لشکر خویش موضع مرتفعی را انتخاب کردند که بتوانند به آن تکیه کنند، و هنگامی که مسلمانان احیاناً دچار شکست شوند، نخواهند به فرار پناه ببرند، و درنتیجه در چنگ دشمنان و تعقیبکنندگان گرفتار شوند و اسیر شوند، و در صورتیکه دشمن بخواهد اردوگاه لشکر ایشان را اشغال کند و سررشتۀ کار را از دست مسلمانان خارج گرداند، از بالا، خسارتهای کمرشکن بر دشمنان وارد کنند. از سوی دیگر، دشمنانشان را ناگزیر کرده بودند که موضعی فُرودین را بپذیرند که بسیار برایشان دشوار بود در چنان موضعی از دستاوردهای پیروزی اگر پیروز بشوند، بهرهمند گردند، و اگر پیروزی با مسلمانان بود، برایشان دشوار بود که از چنگ مسلمانان که آنان را تعقیب میکنند، خودشان را نجات بدهند. همچنین، نقیصۀ لشکر را از جهت کم بودن عده، با برگزیدن نخبگان ممتاز از میان یاران دلاور و مبارز خویش، جبران فرموده بودند.
به این ترتیب، سازماندهی لشکر پیامبر، بامداد روز شنبه هفتم ماه شوّال سال سوم هجرت پایان پذیرفت.
[۴۱۰] سیرةابنهشام، ج ۲، ص ۶۵-۶۶. [۴۱۱] این عبارات را امام احمد و طبرانی و حاکم نیشابوری به روایت از ابن عباس نقل کردهاند؛ نکـ: فتح الباری، ج ۷، ص ۳۵۰. [۴۱۲] صحیح البخاری، کتاب الجهاد، ج ۱، ص ۴۲۶.