ستاد فرماندهی
از کار استقرار بر سر چاه بدر که فراغت یافتند، سعدبن معاذ پیشنهاد کرد که مسلمانان به منظور پیشگیری از حوادث غیرمترقبه و پیشبینی یک شکست موقت احتمالی پیش از پیروز نهائی، برای آنحضرت یک مقر فرماندهی ترتیب بدهند. وی گفت: ای پیامبرخدا، برای شما یک سایبان درست نکنیم که شما در آن مستقر شوید؟ و مرکبهای آمادهای را در اطراف آن پیوسته نگاه داریم؟ ما با دشمن رویاروی میشویم، اگر خداوند ما را فاتح گردانید و بر دشمن غلبه داد، این همان است که دوست داریم، اما اگر طور دیگری شد، شما بر آن مرکبهای آماده سوار شوید و به دیگر افراد ما که پشت جبههاند بپیوندید، زیرا که گروه کثیری- ای پیامبر خدا- با شما به جبهه نیامدهاند که محبت و ارادت ما به شما بیش از محبت و ارادت آنان به شما نیست و اگر میدانستند که شما به جنگ میروید، برجای نمیماندند و با شما میآمدند. خداوند بواسطۀ آنان شما را حفظ میکند، و آنان از شما حمایت میکنند و همراه شما به جهاد میپردازند!.
رسول خدا جاو را به نیکی ستودند و برای او دعای خیر کردند، و مسلمانان بر روی یک تلّ بلند در شمال شرقی میدان جنگ سایبانی برای آنحضرت تعبیه کردند که بر عرصۀ کارزار اشراف کامل داشت.
همچنین، گروهی از جوانان انصار را برگزیدند که به فرماندهی سعدبن معاذ در اطراف مقرّ فرماندهی آنحضرت از ایشان حفاظت و حراست به عمل میآوردند.