خورشید نبوت ترجمه فارسی الرحیق المختوم

فهرست کتاب

اثرگذاری معنویت در جامعه

اثرگذاری معنویت در جامعه

با این حکمت، و با این تدبیر، پیامبرگرامی اسلام پایه‌های یک جامعۀ نوبنیاد اسلامی را استوار گردانیدند که نمای ظاهری و بیرونی آن بیانگر و نشانگر معارف و مفاهیمی بود که آن فرهیختگان و فرزانگان در پرتو مصاحبت نبی‌اکرم جاز آن‌ها برخوردار شده بودند، و نبی‌اکرم جپیوسته به تعلیم و تربیت و تزکیۀ نفوس ایشان، و تشویق آنان به مکارم اخلاق می‌پرداختند، و آنان را با آداب مودّت و برادری و عزْت و شرف، و نیز عبادات و طاعات می‌آراستند.

* مردی از آنحضرت پرسید: گزیده‌ترین و بهترین دستورات اسلام کدام است؟ فرمودند:

«تُطْعِمُ الطَّعَامَ، وَتَقْرَأُ السَّلاَمَ عَلَى مَنْ عَرَفْتَ، وَعَلَى مَنْ لَمْ تَعْرِفْ» [۳۴۳]. «اینکه اطعام طعام کنی، و بر کسانی را که می‌شناسی و نمی‌شناسی بلند سلام کنی!».

* عبدالله بن سلام گوید: وقتی نبی‌اکرم وارد مدینه شدند، آمدم، همین که سیمای آنحضرت را ورانداز کردم، یافتم که سیمای ایشان سیمای یک فرد دروغ‌زن و کذّاب نیست. نخستین مطلبی که آنحضرت گفتند، این بود:

«یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَفْشُوا السَّلَامَ وَأَطْعِمُوا الطَّعَامَ وَصِلُوا الْأَرْحَامَ وَصَلُّوا بِاللَّیْلِ وَالنَّاسُ نِیَامٌ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ بِسَلَامٍ» [۳۴۴]. «هان ای مردمان، بلند سلام کنید، و دیگران را اطعام کنید، و صله رحم کنید، و شب هنگام که مردم در خواب‌اند نماز بگزارید، به سلامت وارد بهشت خواهید شد!».

* نیز می‌فرمودند:

«لا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ لا یَأْمَنُ جَارُهُ بَوَائِقَهُ» [۳۴۵]. «کسی که همسایه‌اش از دستش در امان نیست، وارد بهشت نخواهد شد!».

* نیز می‌فرمودند:

«الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَیَدِهِ» [۳۴۶]. «مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان او و دست او در امان باشند».

* نیز می‌فرمودند:

«لا یُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى یُحِبَّ لأَخِیهِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ» [۳۴۷]. «یکایک شما اهل ایمان نیستید مگر آنکه هرچه را برای خود دوست دارید برای برادرتان نیز دوست بدارید!».

* نیز می‌فرمودند:

«الْمُؤْمِنُونَ كَرَجُلٍ وَاحِدٍ إِذَا اشْتَكَى عَیْنُهُ اشْتَكَى كُلُّهُ وَإِنْ اشْتَكَى رَأْسُهُ اشْتَكَى كُلُّهُ» [۳۴۸].«مسلمانان همچون یک واحد‌اند، اگر چشم او به درد آید، تمامی اندام‌های او به درد آیند، و اگر سر او به درد آید، تمامی اندام‌های او به درد آیند!».

* نیز فرمودند:

«الْمُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِ كَالْبُنْیَانِ، یَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضًا» [۳۴۹].«مسلمان با مسلمان همچون اجزاء یک ساختمان‌اند، که یکدیگر را استوار نگاه می‌دارند!».

* نیز می‌فرمودند:

«لاَ تَبَاغَضُوا، وَلاَ تَحَاسَدُوا، وَلاَ تَدَابَرُوا، وَكُونُوا عِبَادَ اللَّهِ إِخْوَانًا، وَلاَ یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یَهْجُرَ أَخَاهُ فَوْقَ ثَلاَثَةِ أَیَّامٍ» [۳۵۰].«کینه توزی نکنید، حسادت نورزید، قطع رابطه نکنید، و با یکدیگر- ای بندگان خدا- برادر باشید، و برای هیچ فرد مسلمان روا نیست که بیش از سه روز از برادرش دوری گزیند!».

* نیز می‌فرمودند:

«الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ، لاَ یَظْلِمُهُ وَلاَ یُسْلِمُهُ، وَمَنْ كَانَ فِى حَاجَةِ أَخِیهِ كَانَ اللَّهُ فِى حَاجَتِهِ، وَمَنْ فَرَّجَ عَنْ مُسْلِمٍ كُرْبَةً فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ كُرْبَةً مِنْ كُرُبَاتِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ، وَمَنْ سَتَرَ مُسْلِمًا سَتَرَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ» [۳۵۱]. «مسلمان برادر مسلمان است، بر او ستم نمی‌کند، و او را تسلیم نمی‌کند، و هرکس در پی انجام کار برادرش برود، خداوند در پی روا کردن حاجت او خواهد بود، و هرکس پریشانی مسلمانی را از میان ببرد، خداوند بخشی از پریشانی‌های او را در روز قیامت از میان خواهد برد، وهر کس عیب مسلمانی را بپوشاند، خداوند در روز قیامت عیب او را خواهد پوشانید!».

• نیز می‌فرمودند:

«اِرْحَمُوا مَنْ فِی الْأَرْض یَرْحَمكُمْ مَنْ فِی السَّمَاء» [۳۵۲]. «به آنان که در زمین‌اند مهربانی کنید، تا آنکه در آسمان است با شما مهربانی کند!».

* نیز می‌فرمودند:

«لَیْسَ الْمُؤْمِنُ بِالَّذِی یَشْبَعُ وَجَارُهُ جَائِعٌ» [۳۵۳]. «مسلمان نیست کسی که خود سیر باشد و همسایه‌اش در مجاورت او گرسنه باشد!».

* نیز می‌فرمودند:

«سِبَابُ الْمُؤْمِنِ فِسْقٌ، وَقِتَالُهُ كُفْرٌ» [۳۵۴]. «دشنام دادن به مسلمان فسق است، و نبرد با او کفر!».

* کنار زدن خس و خاشاک را از سر راه مردمان صدقه می‌دانستند و این عمل را شعبه‌ای از شعبه‌های ایمان به حساب می‌آورند [۳۵۵].

مسلمانان را به انفاق تشویق می‌کردند، و فضیلت‌های صدقه و انفاق را آنچنان برمی‌شمردند که در دل‌‌‌ها اثر می‌گذاشت، چنانکه می‌فرمودند:

«اَلصَّدَقَةُ تُطْفِئُ الْخَطِیئَةَ كَمَا یُطْفِئُ الْمَاءُ النَّارَ» [۳۵۶]. «صدقه لغزش‌ها را بی‌اثر می‌سازد، همانگونه که آب آتش را خاموش می‌گرداند!».

* نیز می‌فرمودند:

«أَیُّمَا مُسْلِمٍ كَسَا مُسْلِمًا ثَوْبًا عَلَى عُرْیٍ كَسَاهُ اللَّهُ مِنْ خُضْرِ الْجَنَّةِ، وَأَیُّمَا مُسْلِمٍ أَطْعَمَ مُسْلِمًا عَلَى جُوعٍ أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ، وَأَیُّمَا مُسْلِمٍ سَقَى مُسْلِمًا عَلَى ظَمَأٍ سَقَاهُ اللَّهُ مِنْ الرَّحِیقِ الْمَخْتُومِ» [۳۵۷]. «هر فرد مسلمانی که مسلمان دیگری را که برهنه است جامه‌ای بپوشاند، خداوند از جامه‌های سیز بهشتی بر او خواهد پوشانید، و هر فرد مسلمانی که مسلمان دیگری را که گرسنه است غذا بدهد، خداوند از میوه‌های بهشتی به او خواهد خورانید، و هر فرد مسلمانی که مسلمان دیگری را که تشنه است آب بنوشاند، خداوند او را از رحیق مختوم خواهد نوشانید،».

* نیز می‌فرمودند:

«اتَّقُوا النَّارَ وَلَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ، فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَبِكَلِمَةٍ طَیِّبَةٍ» [۳۵۸]. «خدای را در نظر داشته باشید، هرچند با صدقه دادن نصف خرما باشد، و اگر آن را نیز نیافتید، یک سخن خوش!».

* در کنار این توصیه‌ها، به شدّت مسلمانان را تشویق می‌کردند به اینکه عفّت ورزند، و دست از سؤال و درخواست بدارند، و همواره فضیلت و صبر و قناعت را به آنان گوشزد می‌فرمودند، و دست سؤال نزد دیگران دراز کردن را تیرگی و خدشه‌دار شدن و بی‌آبرو شدن چهرۀ درخواست کننده عنوان می‌فرمودند [۳۵۹]، آری، مگر آنکه شخص ناگزیر و ناچار باشد.

حضرت رسول‌اکرم جبرای مسلمانان فضیلت و اجر و ثواب عبادات را نزد خداوند بیان می‌فرمودند، و پیوند آنان را با وحی فرو فرستاده شده از آسمان محکم و استوار می‌گردانیدند. وحی را برای آنان قرائت می‌کردند و آنان نیز وحی را قرائت می‌کردند، تا این آموزش پیوسته دائما حقوق و تکالیف دعوت و پیامدها و لوازم رسالت را به آنان یادآور شود، صرف‌نظر از اینکه فهم و تدبّر را برای آنان به ارمغان می‌آورد.

این چنین، پیامبر گرامی اسلام، اندیشۀ آنان را تهذیب فرمود، و سطح معنویت آنان را بالا برد، و استعدادهای نهفتۀ آنان را شکوفا گردانید، و آنان را با برترین ارزش‌‌‌ها و ارجمندی‌ها مجهز گردانید، تا آنجا که به برترین قُلّۀ کمال که پس از مقام و رتبۀ پیامبران در تاریخ بشر شناخته شده است، دست یافتند.

* عبدالله بن مسعودسمی‌گفت: هر که می‌خواهد به کسانی اقتدا کند به آنانکه از دنیا رفته‌اند اقتدا کند، که در ارتباط با زندگان نمی‌توان از انواع فتنه در امان بود. آنان اصحاب محمد جبودند، برترین این امت، دل‌رحم‌ترین مسلمانان، داناترین و بینش‌مندترین آنان، از همه بی‌تکلف‌تر، خداوند آنان را برای مصاحبت پیامبرش برگزیده بود، و برپا داشتن دین خود را به ایشان سپرده بود، فضیلت ایشان را بشناسید، و از آنان پیروی و دنباله‌روی کنید، و به هر آنچه از اخلاق و سیرۀ آنان که می‌توانید تمسک کنید، که ایشان بر هدایت بودند، و بر صراط مستقیم [۳۶۰].

حضرت رسول‌اکرم، قائد اعظم، از چنان ویژگی‌های معنوی و ظاهری، و کمالات و امتیازات، و شکوهمندی‌ها و فضیلت‌ها، و مکارم اخلاق و محاسن اعمال برخوردار بودند که همۀ دل‌‌‌ها به هوای ایشان به پرواز درمی‌آمد، و همه جان خودشان را فدای او می‌کردند، همین که سخن از دهان مبارک آنحضرت درمی‌آمد، صحابۀ گرامی ایشان فورا امتثال می‌کردند، و همین که راهنمایی و توصیه‌ای از ناحیۀ آنحضرت صادر می‌شد، برای اجرای آن از یکدیگر سبقت می‌گرفتند.

با این ترتیب، نبی‌اکرم جتوانستند در مدینه جامعۀ نوینی را تشکیل دهند که چشمگیرترین و ارجمندترین جامعه‌ای است که در تاریخ بشر شناخته شده است، و برای مشکلات این جامعه راه‌حل‌هایی پیشنهاد فرمودند که بر اثر آن‌ها انسانیت نفس راحتی کشید، بعد از آنکه سالیان سال در چاه‌های زندان زمان و دیجور‌های ظلمات بیکران به سر برده بود.

با این معنویات برازنده و ارزنده، ارکان جامعۀ نوین شکل گرفت، و این جامعۀ نوین در برابر تمامی امواج کوبندۀ زمانه ایستادگی کرد و توانست سیر آن‌ها را تغییر دهد، و مسیر روزگار و تاریخ را عوض کند.

[۳۴۳] صحیح البخاری، ج ۱، ص ۶، ۹. [۳۴۴] این حدیث را ترمذی و ابن ماجه و دارمی روایت کرده‌اند؛ مشکاة المصابیح، ج ۱، ص ۱۶۸. [۳۴۵] این حدیث را مسلم روایت کرده است؛ مشکاة المصابیح، ج ۲، ص ۴۲۲. [۳۴۶] صحیح البخاری، ج ۱، ص ۶. [۳۴۷] همان. [۳۴۸] این حدیث را مسلم روایت کرده است؛ مشکاة المصابیح، ج ۲، ص ۴۲۲. [۳۴۹] صحیح البخاری، صحیح مسلم، مشکاة المصابیح، ج ۲، ص ۴۲۲. [۳۵۰] صحیح البخاری، ج ۲، ص ۸۹۶. [۳۵۱] صحیح البخاری، صحیح مسلم؛ مشکاة المصابیح، ج ۲، ص ۴۲۲. [۳۵۲] سنن ابی داود، ج ۲، ص ۳۳۵؛ جامع الترمذی، ج ۲، ص ۱۴. [۳۵۳] این حدیث را بیهقی در شعب الایمان روایت کرده است؛ مشکاة المصابیح، ج ۲، ص ۴۲۴. [۳۵۴] صحیح البخاری، ج ۲، ص ۸۹۳؛ ترمذی، کتاب البرّ و الصلة، باب ۵۲، ج ۴، ص ۳۱۱، ح ۱۹۸۳. [۳۵۵] حدیث مربوط به این مطلب در صحیحین روایت شده است؛ نکـ: مشکاة المصابیح، ج ۱، ص ۱۲، ۱۶۷. [۳۵۶]این حدیث را احمد و ترمذی و ابن ماجه روایت کرده‌اند، مشکاة المصابیح، ج ۱، ص ۱۴. [۳۵۷] سنن ابی داود، مشکاة المصابیح، ج ۱، ص ۱۶۹؛ جامع‌الترمذی ج ۴، ص ۵۴۶، ص ۲۴۴۹. [۳۵۸] صحیح البخاری، ج ۱، ص ۱۹۰، ج ۲، ص ۸۹۰. [۳۵۹] این حدیث را ابوداود و ترمذی و نَسائی و ابن ماجه و دارمی روایت کرده‌اند؛ مشکاة المصابیح، ج ۱، ص ۱۶۳. [۳۶۰] این سخن ابن مسعود را رزین روایت کرده است؛ مشکاة المصابیح،‌ ج ۱، ص ۳۲.