پیمان ستمگری و جفاکاری
سرگردانی و پریشانی مشرکان مکه روزبروز افزایش مییافت. همه چارههایشان ناچار شده بود. میدیدند که فرزندان هاشم با فرزندان مطلب هم پیمان شدهاند و عزم بر حفاظت از پیامبرخدا جزم کردهاند، و بنا دارند که از ایشان حمایت کنند، کار به هر جایی که میخواهد بکشد، بکشد!.
سرانجام، مشرکان قریش در خیف بنیکنانه در وادی محصّب اجتماع کردند، و بر علیه بنیهاشم و بنیمطلب هم پیمان شدند، مبنی بر اینکه با آنان وصلت نکنند، دادوستد نکنند، همنشینی نکنند، معاشرت نکنند، به خانههای آنان وارد نشوند، و با آنان سخن نگویند، تا زمانی که رسول خدا جرا در اختیار آنان بگذارند تا بکشند. این پیماننامه را در صحیفهای نوشتند و با عهد و پیمانهای محکم آن راتأیید کردند دائر بر اینکه «هرگز درخواست صلح و سازش را از بنیهاشم نپذیرند، و نسبت به آنان هیچگونه مهربانی نکنند، تا محمد را برای کشتن تسلیم آنان کنند».
ابن قیم گوید: میگویند این نامه را منصوربن عکرمه بنعامربن هاشم نوشت، نیز میگویند آن رانضربن حارث نوشت، اما، درست آن است که بَغیض بن عامربن هاشم نوشت، و رسول خدا جبه او نفرین کردند، و دستش ناکار شد [۲۲۴].
این پیماننامۀ تحریم اقتصادی- اجتماعی بر علیه بنیهاشم و بنیمطلب نوشته شد. پیماننامه را درون خانۀ کعبه آویختند. به موجب این عهدنامه، خاندان هاشم و خاندان مطلب از دیگر قریشیان جداسازی شدند، و در شِعب ابیطالب زندانی شدند. بنابر مشهور، این واقعه در شب اول ماه محرم سال هفتم بعثت روی داده است. جز این نیز گفتهاند.
[۲۲۴] نکـ: صحیحالبخاری، همراه با فتحالباری، ج ۳، ص ۵۲۹، ح ۱۵۸۹، ۱۵۹۰، ۳۸۸۲، ۴۲۸۴، ۴۲۸۵، ۷۴۷۹؛ زاد المعاد، ج ۲، ص ۴۶.