خورشید نبوت ترجمه فارسی الرحیق المختوم

فهرست کتاب

غزوۀ بنی قَینُقاع

غزوۀ بنی قَینُقاع

پیش از این، مواد پیمان‌نامه‌ای را که رسول خدا جبا یهودیان امضا کرده بودند، آوردیم. پیامبر گرامی اسلام از هر جهت می‌کوشیدند تا مضمون این پیمان‌نامه اجرا شود، و عملاً مسلمانان کوچک‌ترین حرکتی که حرفی از حروف یا کلمه‌ای از کلمات آن پیمان‌نامه را نقض کند، از خود نشان ندادند. اما، یهودیان که تاریخی آکنده از خیانت و نیرنگ و عهدشکنی دارند، دیری نپایید که به طبیعت‌های دیرینۀ خویش بازگشتند، و راه توطئه و نارو زدن و تحریک و پریشان گردانیدن و برهم زدن صفوف مسلمانان را در پیش گرفتند. اینک نمونه‌ای از این کارهایشان:

نمونه‌ای از نیرنگ یهود: ابن اسحاق گوید: شاس بن‌قیس که پیرمردی کهنسال، مجسمه کفر، به شدت کینه‌توز نسبت به مسلمانان، سخت در مقام حسدورزی با مسلمانان بود، بر عده‌ای از یاران رسول اکرم جاز اوس و خزرج که گرد هم آمده بودند و با یکدیگر صحبت می‌کردند، گذشت. از انُس و الفت و همایش و سازش که فیمابین اوسیان و خزرجیان در پرتو اسلام مشاهده کرد، به دنبال آن دشمنی و عداوتی که در جاهلیت داشتند، سخت به خشم آمد و گفت: بنی‌قیله جمعشان در این سرزمین جمع شده است، نه بخدا، اگر جمع اینان جمع بشود، ما دیگر در مدینه جایی نخواهیم داشت! جوانی از یهودیان را که همراه وی بود، واداشت و به او گفت: به سراغ این اوسیان و خزرجیان برو، و نزد آنان بنشین، و جنگ بعاث و درگیری‌های پیش از آن را مطرح کن، و برخی از اشعاری را که طرفین در ارتباط با آن ماجراها سروده‌اند، برایشان تکرار کن! او نیز چنین کرد. آن جماعت به سخن گفتن دربارۀ آن مسائل پرداختند، و تفاخر و کشمکش پیش گرفتند، و کار به جایی رسید که دو تن از طایفه بر فراز آمدند و رودر روی با یکدیگر سخن گفتند و رجز خواندند. یکی از آندو خطاب به آن دیگری گفت: اگر مایل باشید هم‌اینک کار را از سر خواهیم گرفت! منظورش این بود که جنگ‌های داخلی دوران جاهلیت را بار دیگر به راه خواهیم انداخت! هر دو گروه به خشم آمدند، و گفتند: چنین خواهیم کرد! قرارمان ظاهره- یعنی حَرّه، کرانۀ مدینه- باشد! اسلحه برگیرید! اسلحه برگیرید! همگی به سوی قرارگاه رفتند، و کم مانده بود که جنگ درگیرد.

خبر به رسول خدا جرسید. آنحضرت با عده‌ای از مهاجرین اصحاب که نزدشان بودند، به سراغ آنان آمدند و گفتند:

«یا معشر الـمسلمین، الله، الله! أبدعوى الجاهلیة وأنا بین أظهركم؟ بعد أن هداكم الله للإسلام وأكرمكم به، و قطع به عنكم أمر الجاهلیة، واستنقذكم به من الكفر، وألَّف بین قلوبكم». «ای جماعت مسلمانا، خدای را! خدای را! فراخوان جاهلیت؟ در حالی که من درمیان شمایم، و پس از آنکه شما را خداوند به اسلام رهنمون گردیده و به آن کرامت فرموده، و در پرتو اسلام ریشه‌های جاهلیت را درمیان شما قطع کرده، و به واسطه اسلام شما را از کفر رهایی بخشیده، و دل‌های شما را با یکدیگر انس و الفت داده است؟!؟».

آن جماعت دریافتند که القای شیطان و نیرنگ دشمن بوده است، و اشکشان پاشید، و مردان اوس و خزرج یکدیگر را در آغوش گرفتند. آنگاه، همراه رسول خدا جدر مقام سعی و طاعت نسبت به آنحضرت بازگشتند، و خداوند آتش نیرنگ دشمن خدا، شاس بن قیس را خاموش گردانید.

این نمونه‌ای بود از کارها و تحریکات و فتنه‌انگیزی‌های یهود، درمیان مسلمانان، و کارشکنی‌های آنان در راه دعوت اسلام، که در این راستا نقشه‌های گوناگون می‌کشیدند، تبلیغات دروغین می‌کردند، شایعات بی‌اساس می‌پراکندند، پیش از ظهر ایمان می‌آوردند، و بعدازظهر اظهار کفر می‌کردند، تا تخم شک و تردید را در دل افراد سست ایمان بکارند، هریک از مسلمانان را که با آنان دادوستد مالی داشت در تنگنای تأمین معیشت قرار می‌دادند، اگر به آنان بدهکار بود، صبح و شب از او مطالبه می‌کردند، و اگر از آنان طلبکار بود، اموال او را به ناروا می‌خوردند، و از ادای دین به او طفره می‌رفتند، و می‌گفتند: ما آن زمانی به تو وام دار بودیم که تو بر دین پدرانت بودی، اما، اینک که از دین برگشته‌ای- و صابی شده‌ای- ما را با تو کاری نیست! [۳۹۶].

[۳۹۶] مفسرین نمونه‌هایی از این گونه رفتار و کردار یهودیان را با مسلمانان در تفسیر سوره آل‌عمران و دیگر آیات و سُوَر قرآن کریم آورده‌اند.