خودداری پیامبر از بازگردانیدن زنان مهاجر
مدتی گذشت، و عدهای از زنان اهل مکه مسلمان شدند و نزد رسول خدا جآمدند. سرپرستان آن زنان درخواست کردند که آنان را مطابق صلحنامهای که در حدیبیه امضا شده بود بازگردانند. آن حضرت درخواست آنان را رد کردند، به دلیل آنکه متن صلحنامه در ارتباط با این ماده چنین بود:
«وعلى أنه لا یأتیك منا رجل وإن كان على دینك إلا رددته علینا» [۵۵۹].
بنابراین، اصلا زنان در عهدنامه مطرح نبودهاند. خداوند نیز در این ارتباط این آیه شریفه را نازل فرمود:
﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا جَآءَكُمُ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ مُهَٰجِرَٰتٖ فَٱمۡتَحِنُوهُنَّ...وَلَا تُمۡسِكُواْ بِعِصَمِ ٱلۡكَوَافِرِ ﴾[الممتحنه: ۱۰].
«هان ای مؤمنان، هرگاه زنان مسلمان مهاجر به نزد شما بیایند، آنان را بیازمایید... و شما نیز همسران کافر را نگاه دارید!».
رسول خدا جنیز آن زنان را به فرمودۀ خداوند متعال:
﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِذَا جَآءَكَ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ يُبَايِعۡنَكَ عَلَىٰٓ أَن لَّا يُشۡرِكۡنَ بِٱللَّهِ شَيۡٔٗا﴾[الممتحنه: ۱۲].
«هان ای پیامبر، هرگاه زنان مسلمان مهاجر به نزد تو بیایند و بخواهند با تو بیعت کنند مبنی بر اینکه هیچ چیز و هیچکس را با خدای یکتا شریک نگردانند... تو نیز با آنان بیعت کن!».
با طرح شروط بیعت، میآزمودند، و اگر به آن شروط اقرار میکردند، به آن زنی که آن شروط را پذیرفته بود میگفتند: (قد بایعتُک) «با تو بیعت کردم!» و پس از آن، آنان را بازنمیگردانیدند.
از آن سوی دیگر، مسلمانان همسران کافرشان را به موجب همین حکم طلاق دادند. از جمله، عمر همزمان دو همسر مشرک را که از پیش داشت طلاق داد، یکی از آن دو را معاویه به همسری اختیار کرد، و با آن دیگری صفوان بن امیه ازدواج کرد.
[۵۵۹] صحیح البخاری، ج ۱، ص ۳۸۰.