خورشید نبوت ترجمه فارسی الرحیق المختوم

فهرست کتاب

بازگشت به مدینه

بازگشت به مدینه

آنگاه، رسول خدا جبنای بازگشت به مدینه را گذاشتند. در بین راه، یاران آنحضرت بر سرِ درّه‌ای رسیدند، و صداهایشان را به تکبیر بلند کردند: الله‌اکبر، الله‌اکبر، لااله‌الا‌الله! رسول خدا جفرمودند:

«ارْبَعُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ، إِنَّكُمْ لاَ تَدْعُونَ أَصَمَّ وَلاَ غَائِبًا، إِنَّمَا تَدْعُونَ سَمِیعًا قَرِیبًا» [۶۲۲]. «خودتان را جمع و جور کنید! شما فردی ناشنوا یا فردی غایب را فرانمی‌خوانید، شما فردی شنوا و نزدیک را صدا می‌زنید!» [۶۲۳].

در اثنای راه، نبی‌اکرم جشبی را به سفر ادامه دادند، آنگاه ساعات آخر شب را در جایی میان راه خوابیدند، و به بلال گفتند: «اِكلأ لَنَا اللیل» هوای امشب ما را داشته باش! بِلال تکیه بر ناقه‌اش داشت و مراقب اوضاع بود که خواب بر دیدگانش غلبه کرد، و درنتیجه، هیچ‌کس بیدار نشد تا وقتی که آفتاب روی آنان افتاد. آنگاه، نخستین کسی که بیدار شد رسول خدا جبودند. از آن منطقه خارج شدند، و مکانی را برگزیدند و جلو ایستادند، و با مسلمانان همراه خویش نماز صبح را گزاردند. بعضی نیز گفته‌اند که این رویداد در سفر دیگری روی داده است [۶۲۴].

با بررسی دقیق‌تر از تفاصیل نبردهای خیبر، به نظر می‌رسد که بازگشت پیامبراکرم جاز این غزوه در اواخر ماه صفر یا اوائل ماه ربیع‌الاول سال هفتم هجرت بوده است.

[۶۲۲] صحیح البخاری، ج ۲، ص ۶۰۵. [۶۲۳] همان. [۶۲۴] سیرةابن‌هشام، ج ۲، ص ۳۴۰، این داستان مشهور است و در بیشتر کتب حدیث روایت شده است؛ نیز نکـ:زاد المعاد، ج ۲، ص ۱۴۷.