پیامبر در شعب اُحُد
همینکه رسول خدا جدر جایگاه خودشان در شعب احد قرار گرفتند، علیبن ابیطالب از آن مکان دور شد، و از مهراس- که به قولی صخرهای گود بوده است که در آن آب جمع میشده، یا نام چشمهای است در ارتفاعات احد- سپر خود را پر از آب کرد و نزد رسول خدا جآورد تا ایشان از آن آب بنوشند. بویی از آن آب به مشام ایشان رسید که مانع آشامیدن آن شد، اما، با آن آب خونهای صورتشان را شستند، و مابقی آن را بر سرشان ریختند و گفتند:
«اشتد غضبُ الله على من دمی وجه نبیه».«خشم خداوند بر کسانی که صورت پیامبرش را خونآلود کردهاند، بسیار شدید است!» [۴۶۱].
سهل گوید: بخدا، من میدانم چه کسی زخم رسول خدا جرا میشست، و چه کسی آب میریخت، و چگونه زخم آنحضرت مداوا گردید!؟ فاطمه دخترشان زخم ایشان را شستشو میداد، علیبن ابیطالب با سپر آب میریخت. وقتی فاطمه دید که آب، خون را زیادتر میکند، قطعه حصیری برداشت و سوزانید و بر زخم صورت آنحضرت نهاد، خون بند آمد [۴۶۲].
محمدبن مسلمه آب سرد گوارایی آورد، نبی اکرم جاز آن آب نوشیدند، و برای او دعای خیر کردند [۴۶۳]. نماز ظهر را آنحضرت بر اثر جراحت نشسته خواندند، مسلمانان نیز پشت سر آنحضرت نشسته نماز گزاردند [۴۶۴].
[۴۶۱] سیرةابن هشام، ج ۲، ص ۸۵.. [۴۶۲] صحیح البخاری، ج ۲، ص ۵۸۴. [۴۶۳] السیرة الحلبیة، ج ۲، ص ۳۰. [۴۶۴] سیرة ابن هشام،ج ۲، ص ۸۷.