خورشید نبوت ترجمه فارسی الرحیق المختوم

فهرست کتاب

ماجرای بر جای ماندگان

ماجرای بر جای ماندگان

این جنگ، به خاطر اوضاع و احوال ویژه آن، امتحان بزرگی از سوی خداوند بود که به واسطۀ آن اهل ایمان از دیگران بازشناخته شدند- همچنانکه سنت خداوند متعال در این گونه موارد است- و خداوند در این‌باره می‌فرماید:

﴿ مَّا كَانَ ٱللَّهُ لِيَذَرَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ عَلَىٰ مَآ أَنتُمۡ عَلَيۡهِ حَتَّىٰ يَمِيزَ ٱلۡخَبِيثَ مِنَ ٱلطَّيِّبِ[آل عمران: ۱۷۹].

«خداوند هرگز بنا نداشته است که شما را به همان حال که هستید واگذارد، مگر آنکه پلید را از پاک جدا سازید».

همۀ آن کسانی که مؤمن راستین بودند به جبهۀ این جنگ سرنوشت‌ساز عزیمت کردند، از این‌رو، برجای ماندن از این غزوه، نشانه‌ای برای نفاق شخص به حساب می‌آمد، و هرگاه نزد رسول خدا جسخن از کسانی به میان می‌آمد که از رفتن به جبهۀ جنگ خودداری کرده است، آنحضرت به یارانشان می‌گفتند:

«دعوه! فإن یكن فیه خیر فسیلحقه الله بكم، وإن یكن غیر ذلك فقد أراحكم منه». «او را واگذارید! اگر خیری در وجود او باشد، خداوند او را به شما ملحق خواهد گردانید، و اگر جز آن باشد، خداوند شما را از شرّ او آسوده گردانیده است!؟».

با این حساب، تنها کسانی بر جای ماندند که نقص عضو یا ناتوانی جسمانی داشتند. عده‌ای هم از روی تکذیب خدا و رسول سر از جنگ برتافتند که همان منافقان بودند، به دروغ از رسول خدا جاجازه گرفته بودند که برجای بمانند، یا این‌که اصلاً اجازه نگرفته بودند و در عین حال به جنگ نرفته بودند. گفتنی است، علاوه بر این دو گروه، سه تن از مؤمنان راستین نیز بدون عذر موجّه و بدون اجازۀ پیامبراکرم جاز رفتن به جبهۀ جنگ خودداری کردند، و خداوند به این وسیله آنان را گرفتار آزمونی سخت گردانید و سپس توبۀ آنان را پذیرفت.

وقتی رسول خدا جبه مدینه وارد شدند، از مسجد آغاز کردند، و در آن دو رکعت نماز گزاردند. آنگاه، برای ملاقات با مردم جلوس فرمودند. منافقان که هشتاد و چند تن بودند، آمدند و به عناوین مختلف عذر و بهانه تراشیدند و از حضور نیافتن در غزوۀ تبوک پوزش خواستند، و پیوسته برای آنحضرت سوگند یاد کردند. رسول خدا جنیز اظهارات آنان را پذیرفتند، و با آنان تجدید بیعت کردند، و برای آنان طلب مغفرت کردند، و باطن امورشان را به خداوند واگذار کردند.

اما، آن سه مؤمن راستین- که عبارت بودند از: کعب‌بن مالک، مُراره بن ربیع و هلال‌بن اُمیه- بنا را بر راستگویی و صداقت نهادند. رسول خدا جنیز به یارانشان امر فرمودند که با آن سه تن سخن نگویند، و همۀ مسلمانان با شدت هرچه تمام‌تر با آنان قطع رابطه کردند. رفتار مردم با آنان تغییر کرد، و جهان درنظر ایشان تیره و تار گردید، و دنیا با آن همه وسعت برایشان تنگ آمد، و از خودشان بیزار شدند. قطع رابطۀ مردم با آنان تا آنجا شدت گرفت که پس از گذشت چهل روز از آغاز قطع رابطه محکوم شدند بر اینکه با زنانشان نیز قطع رابطه کنند، و پس از آنکه دوران محرومیت آنان از حقوق اجتماعی بر پنجاه روز بالغ گردید، خداوند قبول توبۀ آنان را با نزول این آیه اعلام فرمود:

﴿ وَعَلَى ٱلثَّلَٰثَةِ ٱلَّذِينَ خُلِّفُواْ حَتَّىٰٓ إِذَا ضَاقَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَرۡضُ بِمَا رَحُبَتۡ وَضَاقَتۡ عَلَيۡهِمۡ أَنفُسُهُمۡ وَظَنُّوٓاْ أَن لَّا مَلۡجَأَ مِنَ ٱللَّهِ إِلَّآ إِلَيۡهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيۡهِمۡ لِيَتُوبُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ١١٨ [التوبه: ۱۱۸].

«و خداوند پذیرفت توبه آن سه تن را که از جنگ برجای ماندند و کارشان به جایی رسید که زمین خدا با همه وسعت آن برایشان تنگ آمد، و جانشان بر لب آمد، و باور کردند که در برابر خدا هیچ پناهگاهی جز درگاه او نیست، آنگاه خداوند راه توبه را برای آنان گشود، تا توبه کنند، که همانا خداوند توّاب و رحیم است».

مسلمانان شادمان شدند، آن سه مؤمن راستین نیز به طور زایدالوصفی شادمان گردیدند، مژده دادند و بشارت شنیدند و شادمانی کردند و هدایا و صدقات فراوان به این و آن دادند، و آن روز یکی از بهترین روزهای خوش زندگانی مسلمانان بود.

راجع به آن افرادی که به خاطر عُذر شرعی نتوانسته بودند به جنگ بروند، خداوند متعال فرمود:

﴿ لَّيۡسَ عَلَى ٱلضُّعَفَآءِ وَلَا عَلَى ٱلۡمَرۡضَىٰ وَلَا عَلَى ٱلَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُواْ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ[التوبه: ۹۱].

«بر افراد ناتوان، ونیز بر بیماران، و نیز بر کسانی که چیزی ندارند که انفاق کنند، حرجی نیست، و همین که خیرخواه خدا و رسول خدا باشند کافیست».

حضرت رسول‌اکرم جنیز وقتی به نزدیکی مدینه رسیدند، دربارۀ این جماعت فرمودند:

«إنَّ بالـمدینةِ رجالا ما سِرتُمْ مسیرا،ولا قَطَعْتُم وادیا، إِلاَّ كَانُوا مَعَكُمْ، حَبَسَهُمُ الْعُذْرُ». «در مدینه مردانی هستند که هر راهی که شما پیموده‌اید، و هر بیابانی که از آن گذشته‌اید، همه جا با شما بوده‌اند، عُذر جسمانی مانع آنان بوده است».

رزمندگان مسلمان گفتند: ای رسول خدا، با آنکه در مدینه بوده‌‌اند؟! فرمودند: «وَهُمْ بِالْمَدِینَةِ»با آنکه در مدینه بوده‌‌اند!؟.