خورشید نبوت ترجمه فارسی الرحیق المختوم

فهرست کتاب

آماده‌باش قریش برای انتقام‌جویی

آماده‌باش قریش برای انتقام‌جویی

مکه، بر اثر شکست خانمان برانداز جنگ بدر، و کشته شدن سران و اشراف در گیرودار آن کارزار، در آتش خشم و کینه نسبت به مسلمانان می‌سوخت. حسّ انتقام‌جویی و غیرت خون‌خواهی، خون قریشیان و مکیان را به جوش آورده بود! حتی، قریشیان نوحه‌سرایی و گریستن بر کشتگان بدر را ممنوع گردانیده بودند، و این و آن را وامی‌داشتند تا از شتاب‌زدگی در آزادسازی اسیران جلوگیری به عمل آورند، به این منظور که مسلمانان به میزان مصیبت زدگی و شدت غم و غصه آنان پی نبرند.

به دنبال جنگ بدر، دودمان بزرگ قریش همه باهم یک سخن شده بودند که جنگی تمام عیار را بر علیه مسلمانان به راه اندازند، تا مگر شعلۀ خشمشان فروکش کند، و حرارت عطش آنان کاهش یابد، و سرانجام، عملاً برای ورود به چنین میدان جنگی سرنوشت‌ساز آماده شدند.

عکرمه پسر ابوجهل، صفوان بن امیه، ابوسفیان بن حرب و عبدالله بن ابی‌ربیعه نسبت به دیگر زمامداران و سران قریش، شور و حرارت بیشتری برای آغاز این جنگ از خود نشان می‌دادند، و در این راستا بیش از همه رجز می‌خواندند.

نخستین کاری که قریشیان در این راستا انجام دادند، این بود که کاروان رهایی یافتۀ ابوسفیان را که موجب برپایی جنگ بدر گردید، در اختیار گرفتند، و به تاجرانی که اموالشان با آن کاروان بود، گفتند: ای جماعت قریش، محمد بر شما ستم کرد و نخبگان شما را از دم تیغ گذرانید، شما با این اموال ما را یاری دهید تا با او بجنگیم، و تقاص خون عزیزانمان را از او بازپس گیریم! همه پذیرفتند. یکهزار باز شتر کالای بازرگانی بود. همه را فروختند، مبلغی بالغ بر یکهزار دینار تدارک گردید. در همین‌باره است که خداوند متعال این آیۀ شریفه را نازل فرمود:

﴿ إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۚ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيۡهِمۡ حَسۡرَةٗ ثُمَّ يُغۡلَبُونَۗ وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ يُحۡشَرُونَ٣٦ [الأنفال: ۳۶].

«این کفر پیشگان اموالشان را انفاق می‌کنند تا راه خدا را بر بندگانش ببندند، اینان اموالشان را انفاق می‌کنند، و آنگاه جز حسرت برایشان بازدهی نخواهد داشت، و آنگاه مغلوب و مقهور خواهند گردید!».

آنگاه، باب گردآوری کمک‌های داوطلبانه و صدقات را مفتوح گردانیدند، تا از احابیش و بنی‌کنانه و اهل تهامه، هرکس که مایل است در نبرد با مسلمانان سهیم گردد، راه برای او باز باشد و راه‌ها و شیوه‌های مختلف تشویق و تبلیغ را نیز به کار گرفتند. حتی، صفوان بن امیه ابوعزّۀ شاعر را- که درجنگ بدر اسیر شده بود، و رسول خدا جبر او منت نهاده بودند و بدون فدیه او را آزاد کرده بودند، و از او پیمان گرفته بودند که بر ضد ایشان اقدامی نکند- تحریک کرد تا به تشویق قبایل عرب بر ضد مسلمانان بپردازد، و به او وعده داد که اگر از این جنگ زنده باز گردد، بی‌نیازش گرداند، و اگر از دنیا برود، دخترانش را سرپرستی کند. ابوعزّه نیز به تشویق و تحریک قبایل پرداخت، و با اشعار خویش کینه‌های درونی آنان را بیرون ریخت و شدت بخشید و هم‌چنین، شاعر دیگری را به نام- مُسافع بن‌ عبدمناف جمحی- به همین مأموریت گماردند.

ابوسفیان نیز، پس از آنکه از غزوۀ سویق دست خالی بازگشت، و نه تنها به مراد خویش نرسید، مقدار زیادی از ذخیره‌های غذایی و تدارکاتی خود را در این غزوه از دست داد، بیش از همه علیه مسلمانان فعالیت می‌کرد.

به هر حال، اگر این تعبیر درست باشد، گل بود و به سبزه نیز آراسته شد! یا: علاوه بر تری، نم هم پیدا کرد! در همین سریۀ زیدبن حارثه، قریش آنچنان خسارت کمرشکنی دیدند که ستون فقرات اقتصادشان را خرد کرد، و آنچنان غم و اندوهی را دامنگیرشان ساخت که حد و اندازه‌اش معلوم نبود، و به این ترتیب، شتاب قریش در جهت آمادگی هرچه بیشتر برای درگیر شدن در یک نبرد تعیین کننده بامسلمانان دو چندان گردید.