خورشید نبوت ترجمه فارسی الرحیق المختوم

فهرست کتاب

اطلاعات مهم دربارۀ لشکر مکه

اطلاعات مهم دربارۀ لشکر مکه

شامگاه آن روز، رسول خدا جبار دیگر نیروهای خودشان را فرستادند تا دربارۀ دشمن کسب خبر کند. این عملیات را سه تن از فرماندهان مهاجرین بر عهده گرفتند. علی‌بن ابی‌طالب و زبیربن عوام و سعدبن ابی‌وقّاص با چند تن دیگر از اصحاب رسول خدا جبه سراغ چاه‌های بدر رفتند. دو غلام را دیدند که برای لشکر مکه آب می‌بردند. آندو را دستگیر کردند و به نزد رسول اکرم جآوردند. آنحضرت مشغول نماز بودند. مردم از آندو بازجویی کردند. گفتند: ما برای قریشیان آب می‌بریم. ما را فرستاده‌اند که برایشان آب ببریم! مردمان را خوش نیامد، امیدوار بودند که آندو غلامان ابوسفیان باشند. هنوز در درونشان امید اندکی باقی مانده بود که بر کاوران ابوسفیان دست پیدا بکنند. آندو غلام را به سختی زدند تا آندو مجبور شدند بگویند: ما غلامان ابوسفیان هستیم! آنگاه رهایشان کردند.

وقتی رسول خدا جاز نماز فراغت یافتند، با حالتی شبیه سرزنش خطاب به آنان گفتند:

«اِذا صَدقاكم ضربتموها، وإذا كذباكم تركتموها؟ صدقا والله، إنهما لقریش». «وقتی به شما راست می‌گویند می‌زنیدشان، اما، وقتی به شما دروغ می‌گویند رهایشان می‌کنید؟! بخدا، راست می‌گویند، این دو تن از غلامان قریش‌اند!».

آنگاه شخصاً با آن دو غلام صحبت کردند و گفتند: به من بگویید که قریشیان کجا هستند؟ گفتند: پشت این تپه‌ای که می‌بینی در عدوة القُصوی! به آندو فرمودند: چند نفرند؟ گفتند: زیادند! فرمودند: شمار آنان چند نفر است؟ گفتند: نمی‌دانیم! فرمودند: روزانه چند شتر می‌کشند؟ گفتند: یک روز نه تا و یک روز ده تا! رسول خدا جفرمودند: شمار اینان حدود نهصد تا هزار تن است! آنگاه به آندو فرمودند: از اشراف قریش چه کسانی با آنان آمده‌اند؟ گفتند: عتبه و شیبه پسران ربیعه، ابوالبختری بن هشام، حکیم‌بن حزام، نَوفَل بن خُویلد حارث بن عامر، طعیمه بن عدی، نصربن حارث، زمعه بن اسود، ابوجهل بن هشام، امیه بن خلف، و عده‌ای دیگر که نام بردند.

حضرت رسول اکرم جروی به اصحابشان کردند و گفتند:

«هذِه مَكة،قد اَلقَت الیكم اَفلاذَكبدِها». «این مکه است که جگر گوشه‌هایش را به نزد شما افکنده است!».