خورشید نبوت ترجمه فارسی الرحیق المختوم

فهرست کتاب

کارشکنی‌های قریش

کارشکنی‌های قریش

پیش از آن آوردیم که کفّار مکّه چه سختی‌ها و ناراحتی‌هایی را برای مسلمانان در مکّه پیش آوردند، آنگاه، در آستانۀ هجرت چه جُرم‌هایی را مرتکب شدند که آنان را سزاوارمصادرۀ اموالشان از سوی مسلمانان و نبرد مسلمانان با آنان می‌گردانید. از آن پس نیز، دست از این بیراهه روی نکشیدند، و از دشمنی و تجاوز نسبت به مسلمانان خودداری نکردند، به عکس وقتی مسلمانان از چنگ آنان درآمدند، و برای خودشان در مدینه جایگاه و پایگاهی امن و امان پدید آوردند، خشم قریشیان بر مسلمانان شدت گرفت. از این رو، خطاب به عبدالله بن اُبّی بن سلّول- که در آن زمان هنوز مشرک بود- به عنوان رئیس انصار- پیش از هجرت- نامه‌ای نوشتند. پیش از این دیدیم که انصار بر قبول ریاست و سروری وی یک سخن شده بودند، و نزدیک بود که او را پادشاه و فرمانروای خودشان گردانند، و اگر رسول خدا جبسوی آنان مهاجرت نفرموده بودند، و انصار به آنحضرت ایمان نیاورده بودند، چنان نیز کرده بودند. قریشیان به عبدالله‌بن اُبّی و یاران مشرک وی نامه‌ای نوشتند و طی آن نامه سرسختانه این چنین به آنان هشدار دادند.

«شما حریف ما را جا و مکان داده‌اید، ما به خدا سوگند یاد می‌کنیم که با او به نبرد برمی‌خیزید، یا او را اخراج می‌کنید، یا اینکه ما یکپارچه بسوی شما می‌تازیم، و جنگجویانتان را به قتل می‌رسانیم و زنانتان را به اسارت می‌بریم!» [۳۶۲].

به محض آنکه این نامه به دست عبدالله بن اُبّی رسید، وی به پا خاست تا دستورات برادران مکّی و مشرک خویش را اجرا کند. وی از آنجا که تصور می‌کرد رسول خدا جپادشاهی را از او بازستانده‌اند، کینۀ آنحضرت را به دل گرفته بود. عبدالرحمان بن کعب گوید: وقتی این نامه به عبدالله بن اُبّی و دیگر بت‌پرستان و هواداران وی رسید، برای نبرد با رسول خدا جیک سخن شدند. وقتی خبر به نبی‌اکرم جرسید، به دیدار آنان شتافتند و خطاب به آنان گفتند:

«لَقَدْ بَلَغَ وَعِیدُ قُرَیْشٍ مِنْكُمُ الْمَبَالِغَ مَا كَانَتْ تَكِیدُكُمْ بِأَكْثَرَ مِمَّا تُرِیدُونَ أَنْ تَكِیدُوا بِهِ أَنْفُسَكُمْ تُرِیدُونَ أَنْ تُقَاتِلُوا أَبْنَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ!». «وعد و وعید قریشیان با شما چه کرده است! آنان آنقدر نمی‌توانند کار دست شما بدهند که شما خودتان می‌خواهید کار دست خودتان بدهید! شما می‌خواهید با فرزندان و برادران خودتان کارزار کنید!؟».

وقتی این سخنان را از نبی‌اکرم جشنیدند پراکنده شدند [۳۶۳].

در این مرحله، عبدالله‌بن اُبّی‌بن سلّول، از نبرد با مسلمانان چشم پوشید، شاید به خاطر آنکه یارانش را سست دید، یا به خاطر آنکه دریافت یارانش آگاه‌تر از آن‌اند که همراه وی به نبرد برخیزند. امّا، از رفتار و کردار وی چنین به نظر می‌آید که پیوسته با قریش همرازی و دمسازی داشت، و هرگاه فرصتی می‌یافت، از شرّ به پا کردن میان مسلمانان و مشرکان کوتاه نمی‌آمد. وی یهودیان را نیز با خود همراه کرده بود تا در این ارتباط او را یاری کنند، با وجود این، حکمت نبی‌اکرم جهر بار آتش فتنه و شرّ آنان را خاموش می‌گردانید [۳۶۴].

[۳۶۲] سنن ابی‌داود، «باب خبرالنضیر»، ج ۲، ص ۱۵۴. [۳۶۳] همان. [۳۶۴] در این باره، نکـ: صحیح البخاری، ج ۲، ص ۶۵۵-۶۵۶، ۹۱۶، ۹۲۴.