خورشید نبوت ترجمه فارسی الرحیق المختوم

فهرست کتاب

محاصره و تسلیم و آوارگی

محاصره و تسلیم و آوارگی

وقتی کار به اینجا رسید، دیگر رسول خدا جشکیبایی را روا ندانستند. ابولبابه بن عبدالمنذر را در مدینه جانشین خویش قرار دادند، و لوای مسلمانان را به دست حمزه بن عبدالمطلب دادند، و لشکریان خدا را به سوی بنی‌قینقاع حرکت دادند. یهودیان وقتی چنین دیدند، در قلعه‌هایشان بست نشستند. پیامبر اکرم جنیز آنان را به شدت در محاصره گرفتند. آغاز محاصره روز شنبه نیمۀ ماه شوال سال دوم هجرت بود، و این محاصره به مدت پانزده شبانه روز تا آغاز ماه ذیقعده ادامه یافت. خداوند ترس و وحشت را در دل‌های آنان افکند، همچنانکه هرگاه خدا بخواهد قومی را خوار سازد و دچار شکست گرداند ترس و وحشت را بر آنان فرود می‌آورد و در دل‌های آنان می‌افکند. به فرمان رسول خدا جتن دردادند، و جان و مال و ناموس و فرزندانشان را در اختیار آنحضرت نهادند. آنحضرت نیز دستور دادند آنان را در بند کردند.

عبدالله بن ابی بن سلول نقش منافقانۀ خود را بر عهده گرفت، و با اصرار هرچه تمامتر از رسول خدا جدرخواست کرد تا حکم عفو عمومی آنان را صادر فرماید. وی گفت: ای محمد، دربارۀ موالی ما (چون بنی قینقاع هم‌پیمانان خزرج بودند) احسان فرمایید! رسول خدا جبه درخواست وی ترتیب اثر ندادند، اما، وی درخواستش را تکرار کرد. رسول خدا جنیز به او اعتنا نکردند. دستش را در گریبان زره آنحضرت داخل کرد. رسول خدا جفرمودند: «أرسلنی»رهایم کن! و آنچنان به خشم آمدند که سایه‌های خشم بر چهرۀ نورانی آن حضرت مشاهده شد. آنگاه فرمودند: «وَیحَك، اَرسلنی» وای بر تو، رهایم کن! اما، منافق دست از اصرار نکشید و گفت: نه بخدا، رهایتان نمی‌کنم تا در ارتباط با موالی من احسان روا دارید! چهارصد تن بدون زره، سیصد تن زره پوشیده، که همواره مدافعان من در برابر این دشمن و آن دشمن بوده‌اند، شما می‌خواهید یکروزه همه را درو کنید!؟ من بخدا آدمی هستم که مصیبت‌هایی را پیش‌بینی می‌کنم!!.

رسول خدا جبا این مرد منافق که یک ماه بیشتر از تظاهر وی به اسلام نگذشته بود، بهترین رفتار را کردند، و یهودیان بنی‌قینقاع را به عبدالله بن اُبّی بخشیدند، اما، فرمان دادند که از مدینه خارج شوند، و در شهر پیامبر نمانند. آنان نیز بسور اَذرُعات شام کوچ کردند، در آنجا نیز دیری نپایید که بیشترشان به هلاکت رسیدند.

رسول خدا جاموال آنان را مصادره فرمودند، و از آن اموال سه کمان و دو زره و سه شمشیر و سه نیزه همراه با یک پنجم غنائم برگرفتند. متصدی جمع غنائم در این غزوه محمد بن مُسلمه بود [۳۹۹].

[۳۹۹] زادالمعاد، ج ۲، ص ۷۱، ۹۱؛ سیرةابن‌هشام، ج ۲، ص ۴۷-۴۹.