پیمان نامۀ همبستگی اسلامی [۳۴۱]
همانطور که رسول خدا جمیان مسلمانان عقد اُخوت بستند، پیماننامهای را هم پیشنهاد فرمودند تا درگیریهای مربوط به دوران جاهلیت، و کشمکشهای قبیلهای ستم مدارانه از میان برود، و در پرتو این پیماننامه، آنحضرت توانستند یک وحدت اسلام فراگیر پدید آورند. متن پیماننامۀ پیشنهادی پیغمبراکرم جچنین بود:
«این پیماننامهای است از محمد نبی، میان مؤمنان و مسلمانان از قریش و یثرب، و کسانی که تابع آنان شده و به آنان پیوسته، و همراه آنان جهاد کرده و میکنند:
۱. این مجموعه یک امت واحده جدا از دیگر مردماناند.
۲. مهاجرین قریش به همان شیوه پیشین تضامن قبیلهای خودشان را دارند، اسیرانشان را با فدیه آزاد میکنند، به معروف و قسط درمیان مؤمنان، و هر قبیله از انصار نیز به همان شیوه پیشین تضامن فیمابین خودشان را دارند، و هر طائفه از ایشان اسیرانش را با فدیه آزاد میکند،به معروف و قسط میان مؤمنان.
۳. مؤمنان فردی را که تحت فشار بدهی و عیالواری باشد رها نمیکنند، و به معروف در هر مورد از جمله پرداخت فدیه و ادای دیه او را یاری میکنند.
۴. مؤمنان متقی علیه کسانی هستند که از میان آنان بخواهند ستم کنند یا از ستمگری پاداش بگیرند، یا به گناه یا عدوان یا فسادی درمیان مؤمنان دست بزنند.
۵. مؤمنان همه دستهایشان در دست یکدیگر است بر علیه آن فرد ستمپیشه و خطاکار، هرچند وی پسر یکی از خود آنان باشد.
۶. هیچ فرد مؤمنی مؤمن دیگر را به قصاص کافری به قتل نمیرساند.
۷. و نیز هیج کافری را بر علیه مؤمنی یاری نمیکند.
۸. ذمّه و امان خدا یکی بیش نیست، و پایینترین فرد مسلمانان از جانب همه آنان میتواند به هرکس که بخواهد امان دهد.
۹. از یهویان هر که تابع ما شود از یاری و مواسات ما برخوردار خواهد شد، و نباید به آنان ستم شود یا کسانی علیه آنان همدست بشوند.
۱۰. صلح مؤمنان یکی بیش نیست، هیج فرد مؤمنی بدون موافقت فرد مؤمن دیگری نمیتواند در صحنۀ نبرد در راه خدا صلح و سازش کند، مگر به تساوی و عدالت میان مسلمانان.
۱۱. مؤمنان وابسته به یکدیگر و مدافع و حامی یکدیگرند، به موجب آنکه خونشان را در راه خدا میریزند.
۱۲. هیچ فرد مشرکی نمیتواند مال یا جان قریشیان را امان دهد، یا مانع از دسترسی فرد مؤمنی به آن بشود.
۱۳. هرکس مؤمنی را بیگناه بکشد و ثابت گردد، در برابر خون او قصاص خواهد شد، مگر آنکه ولی مقتول رضایت بدهد.
۱۴. مؤمنان همه علیه او هستند، و برای آنان روا نیست جز آنکه علیه او قیام کنند.
۱۵. برای هیچ فرد مؤمنی روا نیست که خطاکاری را یاری کند یا مأوا دهد، و هرکه گناهکاری را یاری کند یا مأوا دهد، لعنت و خشم خدا بر او خواهد بود در روز قیامت، و از او عَوض و فدیهای دریافت نخواهد شد.
۱۶. شما هرگاه درباره چیزی اختلاف نظر پیدا کردید، مرجع حل آن اختلاف خداوندﻷو محمد است» [۳۴۲].
[۳۴۱] اینگونه پیماننامهها، یک مرحله انتقالی است که ملتها در آستانه شکلگیری و سازندگی جامعه، پیش از آنکه قرار و استقرار پیدا کنند، از آن میگذرند و به خاطر آن تعبیه میشود که به تدریج از واحدهای قبیلهای جدا از یکدیگر- که بیشتر اوقات با یکدیگر در ستیز و نبرد نیز هستند- به یک وحدت ملی منسجم و استوار منتقل شوند. اما، زمانی که این سازندگی و تأسیس انجام شد و به کمال رسید، و امت ساخته شد و شکل گرفت، و پایههای برادری دینی درمیان افراد امت استوار گردید؛ اخوّت اسلامی درمیان آنان وحدتی برقرار میکند و حقوقی را ایجاب میکند که پس از آن دیگر جایی برای هیچگونه پراکندگی باقی نمیماند، تا نیاز به همپیمانی میان مسلمانان پیش آید. به همین جهت به رسول خدا جفرمودند: «لا حِلفَ فی الاسلام، و ایما حلف کان فی الجاهلیة لم یزده الاسلام الاشدة»در اسلام هیچ پیمانی نیست، و هر پیمانی در جاهلیت بوده باشد اسلام تغییری در آن نداده جز آنکه آن رامحکمتر گردانیده است. (صحیح مسلم، فضائل الصحابة، «باب المؤاخاة») اما، پیش از تکوین امت اسلامی و در مرحله انتقال، پیمان امری مطلوب است. به انس بن مالک گفتند: «به تو رسیده است که نبیاکرم جفرموده باشند: (لا حلف فی الاسلام)؟ گفت: نبیاکرم جمیان قریش و انصار در خانه امن پیمان بستند (صحیح البخاری، الکفالة، ح ۲۲۹۴، ۶۰۸۳، ۷۳۴۰؛ نیز نک: صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۹۶۰، ح ۲۵۲۹؛ سنن ابی داود، ح ۲۹۲۶؛ الادب المفرد، ح ۵۶۱؛ مسند ابی یعلی، ج ۴، ص ۳۶۶). [۳۴۲] سیرةابنهشام، ج ۱، ص ۵۰۲-۵۰۳.