رفتار پیامبر با همسرانشان
زندگانی و معاشرت رسول خدا جبا اُمّهات مؤمنین در نهایت بزرگمنشی و نجابت و بلند طبعی بود، همانگونه که همسران ایشان نیز از بالاترین درجات شرافت و قناعت و شکیبایی و تواضع و خدمتگزاری و رعایت حدود و شوهرداری برخوردار بودند، با آنکه پیامبراکرم جآنچنان در تنگدستی و سختی معیشت بسر میبردند که احدی تاب تحمل آن را نداشت.
اَنس گوید: فکر نمیکنم نبیاکرم جقرص نان نرمی را هرگز مشاهده کرده باشند، تا وقتی که به خداوند پیوستند، یا اینکه برۀ بریانی را هرگز با چشمان خودشان دیده باشند، تاوقتی که به حق پیوستند [۷۷۹]. عایشه گوید: بسیاری اوقات، دو ماه میگذشت و ما سه بار هلال ماه را در آسمان مشاهده میکردیم، و در طول آن مدت حتی یکبار در خانههای همسران پیامبراکرم جآتشی روشن نشده بود! عروه پرسید: در آن صورت با چه چیز تغذیه میکردید!؟ گفت: با اَسوَدان، یعنی با آب و خرما! اخبار و روایات در این ارتباط بسیارند.
در عین حال، با وجود آن تنگدستی و سختی معیشت، از همسران پیامبراکرم جهیچگونه عملی که آنان را مستوجب سرزنش و عتاب گرداند، سر نزد، مگر یک مورد که آن نیز مقتضای بشریت بود، و از سوی دیگر موجب گردید که مقررات و قوانینی چند از احکام شریعت اسلام تبیین گردد، و خداوند در آن ارتباط آیۀ تخییر را نازل فرمود:
﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيۡنَ أُمَتِّعۡكُنَّ وَأُسَرِّحۡكُنَّ سَرَاحٗا جَمِيلٗا٢٨ وَإِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ فَإِنَّ ٱللَّهَ أَعَدَّ لِلۡمُحۡسِنَٰتِ مِنكُنَّ أَجۡرًا عَظِيمٗا٢٩﴾[الأحزاب: ۲۸-۲۹].
«هان، ای پیامبر، بگو به همسرانت: اگر چنانچه شما طالب زندگانی دنیا و زر و زیور آن هستید، هماینک بیایید تا دستمایهای از دارایی دنیا به شما بدهم و به زیبایی دست از سر شما بردارم و راه خود پیش بگیرید. واگر چنانچه طالب خدا و رسول خدا و سرای آخرت هستید، البته خداوند برای آن عدّه از شماها که اهل احسان باشید اجر عظیم محفوظ داشته است!».
در باب شرافت و کرامت و عظمت مقام همسران پیامبراکرم جهمین بس که حتی یکی از آنان به گزینش دنیا تمایل پیدا نکرد، و همگی آنان خدا و رسول خدا جرا برگزیدند.
همچنین، مواردی که معمولاً فیمابین هَووها پیش میآید، با وجود آنکه شمار همسران نبیاکرم جزیاد بوده است، فیمابین آنان بسیار به ندرت رخ داده است که آنهم مقتضای بشر بودن است، و همین که خداوند ایشان را مورد عتاب قرار داد، دیگر تکرار نکردند. آن مورد نادر نیز همان است که در سورۀ تحریم خداوند فرمود: ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَكَ ﴾[التحریم: ۱]. «هان، ای پیامبر، چرا بر خویشتن حرام میگردانی چیزی را که خداوند برای تو حلال گردانیده است؟!...».
در خاتمۀ این مبحث، به نظر میرسد چندان نیاز نباشد که به گفتگو در باب اصل تعدُّد زوجات بپردازیم. هرکس به دقت در زندگانی مردم اروپا- که به شدت این اصل را انکار میکنند و نمیپذیرند- بنگرد، و آن رنجها و بدبختیها و تلخکامیهایی را که آنان از این بابت به جان خویش میخرند، مورد بررسی قرار بدهد، و رسواییها و جنایتهای هولناکی را که به خاطر انحرافشان از این اصل مرتکب میشوند، و گرفتاریها و نابسامانیهایی را که از این بابت دامنگیر آنان است درنظر بگیرد، دیگر نیازی به دلیل و برهان و بحث و گفتگو نخواهد داشت، زیرا، زندگانی منکران این اصل، خود گواه بر عادلانه بودن این اصل اسلامی است، ﴿ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبۡرَةٗ لِّأُوْلِي ﴾[آل عمران: ۱۳].
[۷۷۹] صحیح البخاری، ج ۲، ص ۹۵۶.