خورشید نبوت ترجمه فارسی الرحیق المختوم

فهرست کتاب

دعوت خویشاوندان

دعوت خویشاوندان

پس از نازل شدن این آیه، رسول خدا جطایفۀ بنی هاشم را- که نزدیک‌ترین خویشاوندان آن حضرت بودند- به خانۀ خویش فراخواندند. همگی آمدند، چندین تن از فرزندان مطلّب بن عبدمناف همراه آنان آمدند، همه باهم حدود چهل و پنج تن گرد آمدند. وقتی که رسول خدا جخواستند صحبت کنند، ابولهب پیشدستی کرد و گفت: این‌ها همه عموزادگان تو هستند، سخن بگو، و دین گریزی را واگذار! این را نیز بدان که قبیلۀ تو آن تاب و توان را ندارند که در برابر قاطبۀ قبایل عرب بایستند، و من سزاوارترین کس برای بازخواست از تو هستم! تو را فرزندان پدرت بس که مانع تو شوند، و اگر بر افکار و عقایدت پافشاری کردی، باز هم درگیری با تو برای بنی‌هاشم قابل تحمل‌تر از آن است که همۀ طوایف قریش بر سر تو فرود آیند، و جملگی عرب آنان را مدد رسانند! تاکنون هیچ‌کس را ندیده‌ام که برای فرزندان پدرش بدتر از آن چیزی که تو آورده‌ای بیاورد! رسول خدا جسکوت اختیار کردند، و در آن مجلس هیچ سخن نگفتند.

آنگاه، بار دیگر آنان را دعوت فرمودند و برای آنان چنین خطابه ایراد کردند:

«الحمدلله، أحمده وأستعینه وأومن به وأتوكل علیه، وأشهد أن لا إله إلا الله وحده، لا شریك له... إن الرائد لا یكذب أهله! والله الذی لا اله ‌الا هو، أنی رسول الله إلیكم خاصة، وإلی الناس عامة، والله لتموتن كما تنامون، ولتبعثن كما تستیقظون، ولتحاسبن بما تعملون، وإنها الجنة أبداً أو النار أبداً». «سپاس خدای یکتای را است. او را سپاس می‌گویم، و از او مدد می‌جویم، و به او ایمان و بر او توکل کرده‌ام، و شهادت می‌‌دهم بر اینکه خدایی نیست بجز خدای یکتا که تنهاست و شریک و همتایی ندارد... هیچ‌گاه دیده‌بان به کاروانیان همراه خویش دروغ نمی‌گوید! سوگند به خدای یکتا که جز او خدایی نیست، من فرستاده خدای یکتا هستم به سوی شما به خصوص، و به سوی همه مردم جهان به طور عموم. به خدا سوگند، همگی شمایان خواهید مرد، همانگونه که می‌خوابید، و همگی برانگیخته خواهید شد، همانگونه که بیدار می‌شوید، و در برابر هر آنچه می‌کنید، کیفر و پاداش خواهید دید، و سرانجام، یا بهشت ابدی است، و یا دوزخ ابدی».

ابوطالب گفت: بیش از اندازه، ما دوستدار همراهی و همدستی با توایم، از سخنان خیرخواهانۀ تو استقبال می‌کنیم، و گفتار تو را باور می‌کنیم. اینان همه فرزندان پدر تواند که فراهم آمده‌اند، و من نیز یکی از آنانم، جز آنکه از همگی اینان بیشتر و بیشتر به آنچه مطلوب توست اشتیاق دارم. مأموریت الهی خویش را دنبال کن، که به خدا سوگند، پیوسته از تو حفاظت و حراست می‌کنم، جز اینکه روح و روان من درجهت مفارقت از دین عبدالمطلب با من راه نمی‌آید!.

ابولهب گفت: به خدا سوگند این رسوایی است! پیش از آنکه دیگران بر سر او بریزند شما خود مانع او بشوید! ابوطالب گفت: به خدا سوگند، تا دم آخر، از او پشتیبانی خواهم کرد! [۱۴۷].

[۱۴۷] الکامل، ابن اثیر، ج ۱، ص ۵۸۴-۵۸۵.