بیعت رضوان و انگیزۀ آن
قریشیان عثمان را نزد خودشان نگاه داشتند. شاید میخواستند وضع موجود را میان خودشان به مشورت بگذارند، و تصمیمشان را قطعی کنند، آنگاه عثمان را با جواب پیامی که آورده بود بازگردانند. به هر حال، درنگ عثمان نزد آنان به طول انجامید، و درمیان مسلمانان شایع گردید که عثمان کشته شده است. وقتی این شایعه به گوش رسول خدا جرسید، گفتند: از اینجا حرکت نمیکنیم تا تکلیفمان را با این حماعت یکسره کنیم! آنگاه اصحابشان را برای بیعت فراخواندند. فوج فوج نزد آن حضرت میآمدند و با ایشان بیعت میکردند مبنی بر اینکه فرار نکنند. جماعتی از آنان با آن حضرت بر مرگ بیعت کردند. نخستین کسی که این چنین با آن حضرت بیعت کرد، ابوسفیان اسدی بود، سلمه بناکوع سه بار با آن حضرت بر مرگ بیعت کرد، با نخستین کسان، و با اواسط بیعت کنندگان، و با آخرین بیعت کنندگان، رسول خدا جدست خود را به دست دیگر دادند و گفتند: «هذه عَن عُثمان» این هم بیعت از جانب عثمان! همین که بیعت تمامیت پذیرفت، عثمان نیز سررسید و باآن حضرت بیعت کرد. از این بیعت هیچکس تخلف نورزید، به جز مردی از منافقان که او را جدّبن قیس میگفتند.
رسول خدا جاین بیعت را زیر یک درخت از مسلمانان گرفتند. عمر دست آن حضرت را گرفته بود، و معقل بن یسار شاخۀ درخت را گرفته بود و از بالای سر رسول خدا جآن را دور میساخت. این همان بیعت رضوان است که خداوند دربارۀ آن این آیه را نازل فرموده است:
﴿ لَّقَدۡ رَضِيَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ يُبَايِعُونَكَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ ﴾[الفتح: ۱۸].
«خداوند از مسلمانان بسیار خشنود گردید آنگاه که با تو زیر آن درخت بیعت میکردند».