فصل (۱۰۸): ابطال دعوای رافضی مبنی بر اینکه منظور از آیۀ ﴿ٱلۡمَوَدَّةَ فِي ٱلۡقُرۡبَىٰۗ﴾علیساست
رافضی میگوید: «برهان هفتم: فرمود حق تعالی است که: ﴿قُل لَّآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ أَجۡرًا إِلَّا ٱلۡمَوَدَّةَ فِي ٱلۡقُرۡبَىٰۗ﴾[الشورى: ۲۳].
«بگو: در برابر آن از شما پاداش و مزدی نمیخواهم مگر آن که به خاطر خویشاوندیام مرا دوست داشته باید (یعنی: بلکه آنچه از شما میطلبم، مودت و دوستی در قرابت و نزدیکی نسبیای است که میان من و شما وجود دارد، پس فقط صله و پیوندی را که میان من و شما وجود دارد، در نظر آورید و همان را رعایت کنید و اگر فقط این را در نظرداشته باشید، بر من عجولانه نمیتازید و میان من و مردم را خالی کرده و اجازه میدهید که این دعوت را به آنان برسانم)».
احمد بن حنبل در مسندش از ابن عباس روایت میکند که گفت: هنگامی که آیه ﴿قُل لَّآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ أَجۡرًا إِلَّا ٱلۡمَوَدَّةَ فِي ٱلۡقُرۡبَىٰۗ﴾. گفتند: ای رسول خدا، خویشاوندان تو که دوستی ما با آنان واجب شده است، چه کسانیاند؟ فرمود: (علی و فاطمه و دو پسرشان)، در تفسیر ثعلبی هم همین آمده و چیزی شبیه آن در صحیحین هم روایت شده است. غیر از علی سایر صحابه و سه خلیفه اول دوستیشان واجب نیست، پس علی از همه برتر است و هم او امام میشود چون مخالفت با او با اصل مودت منافات دارد، و مودت و دوستیاش با امتثال اوامرش ممکن میشود، لذا وی واجب الاطاعه است و این معنای امام بودن و امامت است).
پاسخ از چند وجه است: یکی مطالبه صحت و سند این حدیث و این گفتهاش که: (احمد این حدیث را در مسندش روایت کرده) دروغی آشکار است، این مسند احمد که نسخههای فراوانی ما شاء الله از آن در دسترس است اما چنین حدیثی در آن نیست، و آشکارتر از این دروغ دیگر اوست که میگوید: و شبیه این در صحیحین هست، در حالی که این حدیث در صحیحین وجود ندارد، اتفاقاً در این دو منبع و در مسند چیزی بر عکس این حدیث یافتهایم.
تردیدی نیست که این مرد و امثال او از کتب اهل علم بیاطلاعاند، آنها را مطالعه نمیکنند و نمیدانند چه چیزهایی در آنها آمده است.
وجه دوم: این حدیث به اتفاق عالمان مطلع حدیث، کذب و جعلی است و در هیچیک از کتب معتبر و مورد اعتماد حدیثی که مورد مراجعه هستند یافت نمیشود.
وجه سوم: این آیه در سوره شوری آمده که به اتفاق اهل سنت سورهای مکی است. اصولاً همه سورههایی که با «حم» و «طس» آغاز میشوند مکی هستند. و چیزی هم که معلوم است این است که علی در مدینه و بعد از جنگ بدر با فاطمه ازدواج کرد. حسن هم در سال سوم هجری و حسین در سال چهارم از هجرت به دنیا آمدند؛ یعنی این آیه چندین سال پیش از متولد آمدن حسن و حسین نازل شده است. پس چگونه پیامبر صآیه را به وجوب مودت خویشانی تفسیر میکند که هنوز نه آفریده شده و نه شناخته شدهاند؟
وجه چهارم: تفسیر که برای این آیه در صحیحین از ابن عباس آمده با این سخنان در تناقض است. در صحیحین از سعید بن جبیر روایت است که میگوید: از ابن عباس در خصوص فرموده حق تعالی پرسیدند که فرموده: ﴿قُل لَّآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ أَجۡرًا إِلَّا ٱلۡمَوَدَّةَ فِي ٱلۡقُرۡبَىٰۗ﴾.
من گفتم: این است که خویشاوندان محمد را آزار ندهید. ابن عباس گفت: شتاب کردی، هیچ قبیلهای از قبایل قریش نیست که رسول خدا صبا آنان خویشاوندی نداشته باشد، پس پیامبر میگوید: پاداشی از شما نمیخواهم، اما از شما میخواهم که با خویشاوندانم پیوند و صلهرحم برقرار کنید.
این ابن عباس است که مفسر قرآن و داناترین اهل بیت بعد از علی است، میگوید: معنای آن دوستی خویشاوندان نیست بلکه معنای آن این است که: ای جماعت عرب و ای جماعت قریشیان به ازای رسالت خویش پاداش نمیخواهم، اما فقط از شما میخواهم که صله رحم را با خویشاوندانی که بین شما دارم رعایت کنید. پس او از مردانی که به سویشان فرستاده شده اول از همه میخواهد که صله رحم او را بجا بیاورند و به آن اعتدا نکنند تا او رسالت پروردگارش را به طور کامل ابلاغ کند.
وجه پنجم: او میفرماید: به ازای آن پاداشی از شما نمیخواهم جز دوستی در خویشاوندان، و نفرموده: جز دوستی برای خویشاوندان، و نه دوستی برای افراد خویشاوند با من، پس اگر مراد وی دوستی برای افراد خویشاوند بود حتما میفرمود: «المودة لذوي القربى».
وجه ششم: پیامبر صدر ازای تبلیغ رسالت پروردگار خویش مطلقاً اجر و پاداشی طلب نمیکند چون پاداش او به عهده خداوند است چنانکه فرمود: ﴿قُلۡ مَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٖ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُتَكَلِّفِينَ ٨٦﴾[ص: ۸۶].
«(اى پیامبر!) بگو: من براى دعوت نبوت هیچ پاداشى از شما نمىطلبم، و من از متکلفین نیستم! (سخنانم روشن و همراه با دلیل است!)».
و فرمود: ﴿أَمۡ تَسَۡٔلُهُمۡ أَجۡرٗا فَهُم مِّن مَّغۡرَمٖ مُّثۡقَلُونَ ٤٠﴾[الطور: ۴۰].
«آیا تو از آنها پاداشى مىطلبى که در زیر بار گران آن قرار دارند».
و فرمود: ﴿قُلۡ مَا سَأَلۡتُكُم مِّنۡ أَجۡرٖ فَهُوَ لَكُمۡۖ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِۖ﴾[سبأ: ۴۷].
«بگو: هر اجر و پاداشى از شما خواستهام براى خود شماست؛ اجر من تنها بر خداوند است، و او بر همه چیز گواه است».
اما استثنا در اینجا از نوع منقطع است چنانکه فرمود: ﴿قُلۡ مَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ إِلَّا مَن شَآءَ أَن يَتَّخِذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ سَبِيلٗا ٥٧﴾[الفرقان: ۵۷].
«بگو: من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) هیچ گونه پاداشى از شما نمىطلبم؛ مگر کسى که بخواهد راهى بسوى پروردگارش برگزیند (این پاداش من است)».
تردید نیست که محبت اهل بیت پیامبر صواجب است، ولی وجوب آن به وسیله این آیه ثابت نشده است. محبت ایشان هم البته مزدی برای پیامبر صبحساب نمیآید، بلکه آن یکی از اموری است که خداوند ما را بدان دستور داده همچنانکه ما را به سایر عبادات دستور داده است.
در نتیجه هر کسی محبت و مودت ورزی به اهل بیت پیامبر را به مثابه اجر و مزدی برای ایشان قرار دهد در واقع مرتکب خطای بسیار بزرگی شده است، حتی اگر آن محبت ورزی به نوعی مزد هم باشد به خاطر ادای آن به ما ثوابی تعلق نمیگیرد، چون در آن صورت ما تنها مزدی را که وی به خاطر انجام رسالتش استحقاقش را داشته به او دادهایم، پس آیا رواست مسلمان حرف از چنین چیزی بزند؟!
وجه هفتم: واژه «القربی» معرفه به ألف و لام است پس لزوماً مصادیق آن نزد مخاطبانی که به پیامبر امر شده به آنها بگوید: «لا أسألكم عليه أجراً»شناخته شده و آشنا هستند. اما این سخن او که: (آن سه خلیفه دیگر دوستیشان واجب نیست) جایز نیست، بلکه محبت و مودت ورزیدن به ایشان نیز واجب شده است: چرا که ثابت شده که خداوند دوستشان میدارد، و هر که خدا دوستش بدارد بر ما هم واجب است که دوستش بداریم، چون اصل دوستی دوستان خدا، و دشمنی دشمنان خدا واجب، و در حقیقت به مثابه محکمترین ریسمانهای ایمان است، همچنین ایشان از بزرگترین اولیای پرهیزگار خدا هستند که خود او مودت و دوستیشان را واجب فرموده است. حتی ثابت شده که خداوند از ایشان خشنود و ایشان از خدای خود خرسندند که این در متن قرآن مذکور است. و میدانیم که خدا هرکس را که از او راضی باشد دوستش هم میدارد.
مقصود این است که قول او مبنی بر اینکه: (آن سه تن دیگر دوستیشان واجب نیست) از نظر اهل سنت قولی باطل است. اتفاقاً مودت این سه تن نزد اهل سنت از مودت علی واجبتر است به دلیل اینکه وجوب مودت و دوستی براساس مقدار فضیلت است، یعنی هرکس افضلتر است مودتش هم بیشتر خواهد بود.
پاسخ سخن دیگر او که: «مخالفت با او (علی) با اصل مودت منافات دارد و امتثال اوامرش عین مودت است پس او واجب الاطاعه است و این است معنای امامت».
از چند وجه جواب داده میشود: یکی آنکه: اگر مودت کسی واجب کنندهی اطاعت از او بود، در آن صورت مودت و به دنبالش اطاعت از خویشاوندان پیامبر واجب میگردید، و به طور مثال واجب میشد که مثلاً فاطمه هم امام بشود و این هر چند باطل است اما عین مسأله است.
وجه دوم: مودت حتی در صورت واجب بودن مستلزم امامت نیست، یعنی هرکس که مودت او واجب است لزوماً به طور همزمان امام هم نمیشود. بدلیل آنکه حسن و حسین قبل از اینکه امام بشوند هم مودتشان واجب بود، و علی هم در زمان حیات پیامبر صدوستیاش واجب بود، اما امام نبود، دوستی او حتی با وجود طول کشیدن دوره ما قبل امامتش تا کشته شدن عثمان هم واجب بود.
نسبت این قوم(رافضه) با اهل سنت به منزله نسبت نصاری با مسلمانان است. نصاری مسیح را خدا میشمردند و ابراهیم و موسی و محمد را کمتر از حواریونی قرار میدادند که همراه عیسی بودند. اینان نیز علی را امام معصوم یا به منزله نبی و خدا قرار میدهند و خلفای دیگر را کمتر از امثال اشتر نخعی و کسان دیگری میدانند که در صف علی جنگیدهاند. از همین رو جهل و ستمشان بزرگتر و فراتر از آن است که بتوان توصیفش نمود: اینان به نقل قولهای دروغین، الفاظ متشابه و قیاسهای باطل متوسل میشوند، و از آن سو نقل قولهای درست و متواتر، احادیث و متون روشنگر و استدلالهای صریح و معقول را رها و از آنها کناره میگیرند.