مختصری از منهاج السنة النبویة

فهرست کتاب

فصل (۱۷۸): بیان دروغ رافضی در مورد علیسکه می‌گوید خورشید برای او بازگشت نمود

فصل (۱۷۸): بیان دروغ رافضی در مورد علیسکه می‌گوید خورشید برای او بازگشت نمود

رافضی می‌گوید: نهم: بازگشت خورشید برای او دوبار:

اولاً: در دوران پیامبر ص، ثانیاً: پس از ایشان جابر و ابو سعید خدری روایت کرده‌اند که روزی جبرئیل بر پیامبر صنازل شد و آنچه را از سوی خداوند آورده بود بر او وحی می‌کرد. زمانی که وحی او را از هوش برد، سرش را روی ران امیر المؤمنین قرار داد و تا پس از غروب سرش را بر نداشت و نماز عصر را با اشاره خواند تا که پیامبرصبه هوش آمد. به علی گفت: از خداوند بخواه خورشید را برایت برگرداند تا نماز را بخوانی. او هم چنین کرد، خورشید برگشت و امام علی نمازش را خواند.

ثانیاً: زمانی که می‌خواست در بابل از فرات عبور کند، بسیاری از یارانش به عبور دادن اسب‌هایشان مشغول بودند. او به همراه برخی از یارانش نماز عصر را خواند. اما نماز بسیاری از آن‌ها قضا شد. آن‌ها در این باره پیش او سخن گفتند: او از خداوند خواست خورشید را برگرداند و چنین شد:

حمیری آن را در شعری چنین سروده است.

رُدت عليه الشمس لما فاتَهُ
وقتُ الصلاةِ وقد دنت للمَغْربِ
حتى تبلَّجَ نورُهَا في وقتِها
للعصر ثم هَوَتْ هُوِيَّ الكوكبِ
وعليه قد رُدَّت ببابل مرةً
أُخرى وما رُدت لخَلْقٍ مُعْرِبِ

«زمانی که او نماز عصر را از دست داد و وقت نماز مغرب فرا رسید، خورشید برای او برگشت، تا این‌که نور آن در مدت خواندن نماز عصر باقی ماند، سپس همانند سقوط ستاره به سرعت غروب کرد.

همچنین بار دیگر در بابل خورشید برای او بازگشت اما این امر برای کسی دیگری اتفاق نیفتاده است.

در پاسخ باید گفت: فضایل و دوستی علی با خداوند و جایگاهش نزد او معلوم است و الحمد لله این امر از طرق مطمئن برای ما ثابت شده است و در آن نیازی به دروغ یا امری نداریم که حقیقت آن معلوم نیست. حدیث بازگشت خورشید را گروه دیگری همچون طحاوی و قاضی عیاض ذکر کرده‌اند و آن را از معجزات پیامبر صبرشمرده‌اند. اما علمای حدیث می‌دانند که این حدیث دروغین و ساختگی است. همچنانکه ابن الجوزی آن را در کتاب (الموضوعات): در شمار احادیث ساختگی ذکر کرده است.

ابو فرج می‌گوید: بی‌تردید این حدیث ساختگی و جعلی است و راویان آن دچار اضطراب هستند.

اما درباره جریان دوم که ادعا می‌کند در بابل روی داده است، باید گفت: این کذب و دروغ محض است و سرودن این جریان در یک شعر توسط حمیری دلیل بر صحت آن نخواهد بود. زیرا او خودش در این جریان حضور نداشته است، و این یک دروغ قدیمی بوده است. که او آن را شنیده و سروده است. کسانی که در مدح و ذم غلو و مبالغه می‌کنند، آنچه را صحت آن تحقق نمی‌یابد می‌سرایند، به ویژه حمیری که به غلو مشهور است. کسی که نماز عصرش قضا شود اگر کوتاهی کرده باشد گناه او فقط با توبه پاک می‌شود، و با وجود توبه نیازی به بازگشت خورشید نیست. اما اگر کوتاهی نکرده باشد مانند کسی که خواب مانده است یا خواندن آن را فراموش کرده است، بر او هیچ ملامتی نیست که نماز عصرش را پس از نماز مغرب به جای بیاورد.

همچنین اگر امور مهم خارق العاده امثال این قضیه که همت و اراده‌های زیادی تمایل به نقل آن دارند را اگر فقط یک یا دو نفر روایت کند، دروغ بودن آن‌ها واضح خواهد بود.